خطا در فیضیه/ سه نکته درباره یک سخنرانی که حرفهای خوبش هم در لابهلای بیاحتیاطیهای شکلی و ماهوی سخنران و برگزارکنندگان گم شد
مثلث/ مصطفی آرانی: «من که برای جنجال به اینجا نیامدهاید شما هم برای جنجال اینجا نیامدید که جنجال و سر و صدا و ماجراجویی بکنید که در خبرها بزنند «جلسه جنجالی» برگزار شد.» حسن رحیمپور ازغدی وقتی این کلمات را در میانه سخنانش در مدرسه فیضیه به زبان میآورد فکرش را هم نمیکرد که ممکن است اتفاقا همین سخنرانی احتمالا به جنجالیترین سخنرانیاش تا به حال تبدیل شود اما اینگونه شد و اعتراض رسمی دو مرجع بزرگ یعنی آیات مکارمشیرازی و نوریهمدانی باعث شد که حتی با وجود گذشت دو هفته از آن زمان، آتش این اتفاق شعله ور باقی بماند و یکی از بحثهای جدی ادامهدار در کشور باشد.
اما چرا این سخنان باعث شد که این جنجال به وجود بیابد؟ ماجرا را باید از چند بعد مورد بررسی قرار داد.
1- به نظر میرسد که نخستین حساسیت در این زمینه مربوط به شخص رحیمپور ازغدی است. هر دو مرجع تقلید از این گفتند که گوینده این سخنان از اوضاع حوزه علمیه هیچ اطلاعی نداشته است. بنابراین، بخشی از جنجالیشدن این اتفاق به دلیل این است که حوزه رحیمپور ازغدی را از خود نمیداند. ممکن است این موضوع به خاطر تحصیلات او باشد. هماکنون حتی در صفحه رحیمپور ازغدی در سایت اندیشهورزان حوزه، در بیان تحصیلات حوزوی او به بیان کلمه خارج اکتفا شده و در سایت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری نیز صرفا گفته شده که ایشان تحصیلات مقدماتی را در قم و تحصیلات عالیه را در قم گذرانده است. با چنین سوابقی، رحیمپور یقینا یک خودی برای حوزه علمیه قم به حساب نمیآید تا بتواند این سخنان را بگوید. این موضوع وقتی تشدید میشود که در نظر بگیریم رحیمپور حتی با فرض اینکه تحصیلات حوزوی هم داشته اما ملبس نبوده و نیست و البته که این موضوع مدخلیت بالایی در خودی یا غریبهدانستن یک فرد در حوزه دارد. این مساله البته به نظر میرسد که یک آتش زیر خاکستر باشد که در آینده نمونههای دیگری از آن را هم ببینیم. به هر حال روحانیت از رشد سخنرانان مکلا که اغلب یا تحصیلات حوزوی ندارند یا اینکه حداکثر تحصیلات معارفی دارند و در فقه و اصول چیزی نخواندند، چندان رضایتی ندارد.
2-نکته بعدی محل بیان این سخنان است. رحیمپور حرفهای خود را در مدرسه فیضیه زده که به تعبیر آیتالله مکارمشیرازی، کانون حوزه علمیه بوده است. بنابراین مراجع به این جمعبندی رسیدند که ظاهرا اوضاع مدیریتی حوزه به نحوی شده که میتوان در مرکز حوزه علمیه، سخنرانی تندی علیه خود آن انجام داد. رحیمپور پیشتر هم مثال از عدم همراهی قاطبه روحانیون با امام گفته بود و اتفاقا در همان مجلس هم به او اعتراض شده بود ولی گفتن این سخنان در مدرسه فیضیه بار معنایی دیگری دارد.
3- مسأله بعدی این است که رحیم پور ازغدی در بیان مطالب خود، علاوه بر انتقاد از وضعیت فعلی حوزه از مراجع نیز انتقاد میکند و به طور مثال میگوید:
«من شنیدم میخواهند 800- 700 تا رساله در قم بدهند. ما اصلا 700 تا مرجع میخواهیم؟ اینطور که کارخانه انبوه تولید مرجع تقلید شروع شده، که کاری ندارد، چهارتا شرح و حاشیه میخوانید برمیدارید همانها را میآورید میگویید، مرجع میشوید؟ چهارتا سؤال جدی در حوزه فقه اداری، فقه حکومتی، فقه روابط بینالملل، فقه اقتصادی و فقه بانکی مطرح میشود، اغلب اینهایی که میخواهند رساله بدهند، مرجع، و 700- 800 - 1000تا رساله بدهند، اغلبشان چیزی برای گفتن ندارند. یک علت اینکه میگویند جمهوری اسلامی ناکارآمد است یا اینکه سیستم آن درست نیست، یکیاش همین بیسوادیهاست.»
این نکته دقیقا همان جایی است که رحیمپور حتی در دفاعیات خود نیز در نظر نگرفته است. او در دفاعیات خود گفته که دغدغه اصلاح حوزه و حتی این سخنان، سخنانی بوده که امام و رهبری آن را مطرح میکردند ولی فارغ از اینکه شأن و جایگاه علمی این دو بزرگوار با رحیمپور قابل قیاس نیست؛ باید توجه داشت که منش و روش امام و رهبری هیچگاه عطاب و خطاب به مرجعیت در قم نبوده است. اتفاقا در روش این دو رهبر جمهوری اسلامی بالابردن شأن مرجعیت به عنوان یکی از تکیهگاههای رکن اسلامیت نظام دیده میشود. او میتوانست در ادبیات خود دقت بیشتری کند.
رحیمپور البته بدشانسی هم آورد و بخشی از دغدغههایش برای اجتماعیکردن بیشتر فقه و حوزه، در لابهلای حمله به مرجعیت و البته آن شعار پلاکارد گم شد. حالا باید منتظر بود و دید آیا او خواهد توانست در ادامه رابطه خود با حوزه را بهبود ببخشد یا اینکه سخنرانی اخیر او در فیضیه، سخنرانی آخر او در حوزه هم خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید