چند نکته درباره سخنرانی عجیب آقای رئیسجمهور
سلمنا؛ آقای روحانی!/ حزبزدایی را از خودتان شروع کنید
جناب آقای رئیسجمهور مشخص نفرمودهاند که این دیدگاه ایشان دقیقا از چه زمانی برای ایشان به یک اصل تبدیل شده است. آیا در زمانی که ایشان در دولت حضور نداشتند هم احزاب از نگاهشان موجب پدیدآمدن اختلاف بودهاند؟ اگر چنین است، آیا میتوانیم به این نتیجه برسیم که ایشان که از زمان انقلاب تا کنون عضو یک تشکل سیاسی مهم بودهاند، همواره در این سالها عامل عدم وحدت بودهاند؟
مثلث/ مصطفی صادقی: «خواهشا این یکی، دو سال حزب و جناح را فراموش کنیم. انتخابات دیگر تمام شده؛ جناحها یکی دو ماه به مرخصی بروند تا اتحاد و وحدت بیشتر شود.»این سخنان حسن روحانی، رئیسجمهور است. حرفهایی که در جریان برگزاری یک مراسم زده و درخواستی که البته با بازخوردهای فراوانی هم مواجه شده است. در مورد این اظهارات چند نکته اساسی به ذهن میرسد:
چنانچه جناب آقای حسن روحانی چنین ذهنیتی نسبت به کارکرد احزاب دارند و آنها را مسبب بر هم خوردن اتحاد و وحدت میدادند چرا این ذهنیت خود را زودتر از اینها آشکار نکردهاند؟ مثل سوال این است که چرا این نوع نگاه خود را در زمان برگزاری انتخابات سال 92 یا انتخابات سال 96 عیان نکردند؟ این سوال دو پاسخ بیشتر ندارد:
یا اینکه جناب رئیسجمهور همان زمان هم این دیدگاه را داشتهاند اما ترجیح دادهاند تا آن را بیان نکنند مبادا که احزاب و تشکلهای سیاسی که به حمایت از او پرداختند نظرشان برگردد و او در انتخابات تنها بماند. اگر چنین باشد آقای رئیسجمهور غیر از اینکه نگاه ابزاری به احزاب داشته به لحاظ اخلاقی هم مورد پرسش قرار میگرد که آیا این اقدام او از این زاویه کار درستی بوده است؟
پاسخ دوم اینکه ممکن است آقای رئیسجمهور آن زمان این عقیده را نداشته اما حالا که عملکرد نامناسب دولت موجب پدیدآمدن برخی آسیبها و مشکلات شده از نقدهای این احزاب و تشکلها برآشفته است. لابد گمان او این بوده که این حمایتها باید مطلق و غیرقابل تغییر باشد.
2- اصلا اجازه دهید اینگونه فکر کنیم که آقای رئیسجمهور درست میگوید و احزاب و تشکلها موجب عدم وحدت میشوند. از خود ایشان شروع کنیم. به این معنا که خود ایشان افراد حزبی کنار خود را از کابینه کنار بگذارند و بر اساس صلاحیتها این سمتها را تقسیم کنند. برای مثال آیا ایشان حاضرند اعضای حزب اعتدال و توسعه را که کلیدیترین پستها را دارند کنار بگذارند؟ 3- به نظر میرسد منظور آقای رئیسجمهور از اتحاد و وحدت هم باید روشن شود. آیا اگر مثلا فلان حزب یا تشکل سیاسی از یک روش یا تصمیم دولت انتقاد کند این به معنای ایجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت است؟ به یاد داشته باشیم در همین غرب که الگو و مدل موفق مورد نظر برخی اعضای همین کابینه است یکی از اساسیترین اصول، اهمیتدادن به احزاب است. چگونه است که در خیلی از موارد همین غرب، کعبه آمال است اما به اینجا که میرسد نباید از آن پیروی کرد؟
4- جناب آقای رئیسجمهور مشخص نفرمودهاند که این دیدگاه ایشان دقیقا از چه زمانی برای ایشان به یک اصل تبدیل شده است. آیا در زمانی که ایشان در دولت حضور نداشتند هم احزاب از نگاهشان موجب پدیدآمدن اختلاف بودهاند؟ اگر چنین است، آیا میتوانیم به این نتیجه برسیم که ایشان که از زمان انقلاب تا کنون عضو یک تشکل سیاسی مهم بودهاند، همواره در این سالها عامل عدم وحدت بودهاند؟
5- جناب آقای رئیسجمهور همواره بر اینکه حقوقدان هستند، تاکید کردهاند. ممکن است روشن کنند که در کدام اصل از قانون اساسی چنین پیشنهادی را میتوان دید؟
6-جناب ایشان بارها بر حفط حقوق شهروندی تاکید کردهاند. آیا خاموشکردن احزاب به عنوان چشم بیدار شهروندان جامعه را میتوان در همین تاکیدهای ایشان برای حقوق شهروندی دید؟
دیدگاه تان را بنویسید