گفتوگوی مثلث با محمد سعیداحدیان
کارگزاران میخواهد هزینه دولت را بدهد
«اعتدال و توسعه» و «کارگزاران» در نگاه حامیان تفکر مرحوم هاشمی به دوقلوهای حزبی و بالهای چپ و راست میانهروی در ایران معروفند اما این روزها اصرار کارگزارانیها برای انتقاد از رویکردهای اقتصادی اعتدال و توسعه به چالشی بین دو مجموعه تبدیل شده است. هرچند سیاسیون کشور کارگزاران را منتهیالیه راست اصلاحات و چسبیده به اصولگرایی و اعتدال و توسعه را منتهیالیه چپ اصولگرایی و چسبیده به اصلاحات میدانند اما بعد از انتشار خبرهایی درباره ترمیم کابینه و افزایش مشکلات اقتصادی، اختلاف دیدگاههایی در حوزه اقتصادی بین دو مجموعه به وجود آمد که صدور بیانیههایی علیه یکدیگر را منجر شد. حال سوال این است که علت رسانهای شدن این اختلافاتی که شاید در گذشته نیز وجود داشت، چیست؟ رئیسجمهور طرف کدام طیف را خواهد گرفت و چشمانداز این اختلافات به کجا خواهد رسید؟ در اینباره با محمدسعید احدیان گفتوگو کردهایم که از نظر میگذرانید.
جناب احدیان! دلیل وضعیت پیشآمده بین دو طیف سیاسی حاضر در دولت را چه میدانید؟ این اختلافات به چه وضعیتی میتواند منجر شود؟
در حال حاضر کارگزاران قصد دارد هزینه تصمیمات و اقدامات نیروهای خود که در دولت هستند و از آن حمایت میکردند را نپذیرد و از آن بگذرد و با یک نگاه منفعتطلبانه و رو به آینده میخواهد از کنار آن رد شود.
بالاخره این دولت خروجی حمایت کارگزارانیها هستند و کارگزارن بیشترین سهم را در دولت قبلی و فعلی داشتهاند. همین «ارز جهانگیری» کلیدواژه خوبی است که نشان میدهد در بخشی از اتفاقات صورتگرفته، آقای جهانگیری نقش داشته است. از این رو اکنون کارگزاران میخواهد هزینه را از خود بردارد و خود را از این سیستم مجزا کند و در نتیجه حزب اعتدال و توسعه هم وقتی میبیند که کارگزاران در این شرایط با این مدل بیانیه صادر میکند و میخواهد خود را کنار بکشد، آنها هم موضعگیری میکنند و میگویند شما در این جریان سهیم هستند و اجازه ندارید خود را کنار بکشید و فرار رو به جلو بکنید. مساله از این قرار است.
به نظرتان رویکرد آقای روحانی چگونه است. ایشان به کدامسو متمایل است و از کدام طرف احتمال دارد حمایت کند؟
در حال حاضر نمیتوان به شکل دقیق در این مورد صحبت کرد که نظر آقای روحانی به کدام سو است. تجربه نشان داده که نظر آقای روحانی هم مانند همه آدمها میتواند تغییرات زیادی کند. آقای روحانی یک وقتی آقای جهانگیری را محور قرار میدهد و یک مقطعی افراد دیگری را محور قرار میدهد. در دولت کنونی یک زمانی آقای جهانگیری را به وسط آورد و تصمیم مهم آزادکردن ارز را به او سپرد، یا زمانی ایشان را محدود کرد. از این رو نمیتوان به شکل دقیق گفت که چه وضعیتی وجود دارد.
آقای روحانی به نظر میرسد که متناسب با شرایط و اتفاقات بدون اینکه نگاه ثابت راهبردی به نیروهای زیرمجموعهاش داشته باشد، تصمیم میگیرد و نمیتواند مانند یک سرمربی تمام گزینههایی را که دارد خوب مدیریت کند و طبیعتا سیستم آتش به اختیار ساختار دولت به شکلی است که آقای روحانی نقش محوری خود را از دست داده است، لذا دارند متناسب با قدرت و ارتباطاتی که بخشهای مختلف و حالتهای مختلف خود را انجام میدهند.
به نظرتان طیف اعتدال و توسعه و همینطور کارگزاران بهخاطر شرایط و مشکلات پیشآمده هر کدام به نوعی دنبال فرافکنی هستند که اختیارات بیشتری داشته باشند تا وضعیت موجود را سامان دهند؟
به نظرم حزب اعتدال و توسعه به دنبال اختیارات بیشتر نیستند. به هر حال آنها نقش لازم را در دست دارند و فعالیت خود را میکنند. تصمیم هم نگرفتهاند که فرافکنی کنند. این کارگزاران هستند که بر اساس مبانی خود از روزی که تشکیل شده به دنبال منفعتهای خود بودند و به تناسب منفعتهای خود تغییر سیاست دادهاند. آنها نگاه ایدئولوژیک به سیاست نداشتند. این کارگزاران هستند که فرار به جلو میکنند و مساله اعتدال و توسعه یک رفتار واکنشی به رفتار کارگزاران است.
در حال حاضر چه چشماندازی وجود دارد؟ موج دوم گرانیها شروع شده و ارز و سکه دوباره خیز برداشتهاند، به نظرتان چه چشماندازی برای تیم اقتصادی و تصمیمهای مهم و حیاتی وجود دارد؟
تا زمانی که جامعه اعم از مردم عادی و فعالان اقتصادی تا کسانی که در عرصههای مختلف فعالیت میکنند، احساس کنند که مجموعه دولت محوریت ندارد و عملا فعالیت منسجم حسابشده و یک فعالیت پرحجم با کیفیت را احساس نکنند، این رهاشدگی اقتصادی ادامه پیدا میکند و عملا نتیجهاش میشود افزایش گرانیها در عرصههای مختلف. چه با افزایش قیمت دلار و چه بدون افزایش قیمت آن، ما همچنان افزایش قیمتها و تورم را در پیش خواهیم داشت.
در این وضعیت به نظرتان کارگزارانیها میخواهند تسویهحساب کنند و وضعیت دیگری شکل دهند؟
نه، همانطور که گفتم مبانی کارگزاران از ابتدا کسب قدرت برای منافع بوده است. طبیعی است که هر حزبی تشکیل میشود برای کسب قدرت شکل میگیرد اما کسب قدرت صرفا برای منافع چیزی بوده که کارگزاران پیش برده است. زمانی که این تشکیل شد به این خاطر بود که آقای هاشمی با جامعه روحانیت در مورد قدرت به مشکل برخورد و نتوانستند به اجماع برسند و کارگزاران تشکیل شد. کارگزاران برساخته آقای هاشمی بود. گزینه بعد از هاشمی آقای ناطق بود. فعالیتهای روشنی که دولت وقت در دفاع از آقای ناطق در وزارت کشور و دیگر جاها انجام دادند، به گونهای مشهود بود که طنزها و شوخیهای آقای گلآقا که بنویسیم خاتمی بخوانیم ناطق کاملا زبانزد شد.
اما کارگزاران وقتی فهمید جایگاه آقای خاتمی بهتر است و با اینکه برساخته آقای هاشمی بود و باید آن مسیر را طی میکرد، گزینه آقای هاشمی را پشت پا زد و رفت دنبال گزینهای که میتوانست منافع خود را تامین کند. این مبانی کارگزاران است. این مساله همین الان اتفاق افتاده است. آقای روحانی گزینه آقای هاشمی است ولی الان خود کارگزاران که داخل این سیستم بوده و قدرت داشته و فعالیت کردهاند، الان به این نتیجه رسیدهاند این گزینه ارزش سرمایهگذاری کردن ندارد. یک اسب باخته است. نمیخواهد روی اسب باخته ادامه فعالیت بدهد. مساله کارگزاران رقابتهای داخلی در جریان است، البته اختلافات و رقابتهای داخلی میتواند باشد ولی اینکه بیانیه به شکل علنی صادر میکند و این اختلافات به صدور بیانیه منتج میشود، این نتیجه اختلافات نیست، نتیجه چرخش سیاسی کارگزاران محسوب میشود.
به نظرتان این چرخش سیاسی کارگزاران از همان سال 96 شروع نشده بود که آقای جهانگیری جدا برای ریاستجمهوری ثبتنام کرد؟
نه، در آنجا بالاخره آقای جهانگیری در عملکرد نشان داد مسیر جدایی ندارد. آقای جهانگیری وقتی ثبتنام کرد که آقای قالیباف ثبتنام کرد. آقای جهانگیری دقیقا منتظر ماند بعد از اینکه قالیباف در لحظات آخر ثبتنام کرد، ایشان وارد شد. در آن زمان اگر میخواست مسیر جداگانهای داشته باشد زودتر ثبتنام میکرد و منتظر حضور یا عدم حضور آقای قالیباف نمیشد. آقای جهانگیری در آن رقابتها به عنوان یک نامزد پوششی عمل کرد و خود و شخصیتش را فدای رایآوردن روحانی کرد. منفعتشان در این بود که آقای روحانی را ادامه بدهند چون در قدرت بودند و میتوانستند منافعشان را تامین کنند، الان احساس میکنند که دیگر این مسیر قابل ادامهدادن نیست و لذا دارند چرخش سیاسی انجام میدهند.
چند بار موضوع خارجشدن آقای جهانگیری از دولت مطرح شد ولی این موضوع اتفاق نیفتاد. دلیل این موضوع چه بود؟
اینها معمولا شایعاتی بود که شکل میگرفت. یک مقطعی فقط بحث رفتن ایشان به شهرداری مطرح شد که آن هم با توجه به نگاهشان به 1400 بود ولی بقیه وقتها بیشتر شایعات بود که مشخص نمیشود این شایعات چقدر جدی بود، چقدر واقعی بود و چقدر قطعی نبود یا صحت نداشت.
این اراده هم در دولت وجود ندارد که کسی مانند ایشان کنار گذاشته شود؟
با اینکه دو ماه پیش که آقای واعظی صراحتا از تغییر کابینه صحبت کرد و گفت اینکه اسامی روی میز آقای روحانی است و فقط این مانده که چه کسانی تغییر میکنند و چه کسانی جایگزین میشوند و قطعیت تغییر کابینه را تصریح کرد ولی هیچ تغییری پیدا نکرد. به نظر میرسد آقای روحانی جمعبندیشان این است که هیچ تغییری ایجاد نکنند و به نظر میرسد ایشان به دنبال این پیام بود که ما در عملکرد خود هیچ اشتباهی نداریم، هیچ عملکرد خطایی نداریم و مشکلات ایجادشده ربطی به دولت ندارد و به مسائل دیگری از جمله مسائل خارجی برمیگردد و تغییر کابینه از سوی آقای روحانی به نظر میرسد که منتفی است و هدف کلانتری دارد در این تغییر مهرهها.
حتی بیانشدن این اختلافها هم باعث نمیشود آقای روحانی اقدام خاصی انجام بدهد؟
آقای روحانی دنبال یک پیام مهمتری برای خود است و عملا میخواهد روش دیگری به جای پاسخگویی عملی و واقعی داشته باشد. او اینگونه میخواهد پاسخ رسانهای صرفا به جامعه بدهد که نمونههایش را هم در گفتوگوی تلویزیونی و روز سوال مجلس از رئیسجمهور دیدیم. به نظر میرسد که هیچکدام از اینها نمیتواند استراتژی اصلی روحانی را تحتالشعاع قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید