ادامه دولت روحانی چه اثراتی در سیاست ایران دارد؟
ماندگاری در حاکمیت
اوضاع برای حسن روحانی در آستانه ورود به سال دوم از دولت دومش بسیار متفاوت است با آنچه در همه این سال بر او گذشته است. حالا او در موقعیت منحصر به فردی قرار گرفته است؛ باید انتخاب کند. دیگر چندان نمیتواند از این سو به آن سو شیفت کند و خیالش راحت باشد از اینکه مستظهر به حمایت موتلفان قبلی به کار خود ادامه دهد. او حالا در نسبتی کاملا متفاوت با متحدان سابقش به سر میبرد و البته در نسبتی متفاوت با منتقدان سنتی و ضمنا او نسبت خود را با حاکمیت هم تغییر داده است. همه اینها موجب میشود که بگوییم ریاستجمهوری او از این پس دیگر چندان شباهتی با ریاستجمهوری این 5 سالی که گذشت نخواهد داشت. باید در اینباره بحث کرد و با کنار هم قراردادن مولفههای متعدد به تصویری درست از آنچه بر روحانی میگذرد، دست یافت.
روحانی و اصلاحطلبان
در همین چند روزی که گذشته حسن روحانی سهبار به اصلاحطلبان هشدار مستقیم داده که حمله به دولت بر محبوبیت آنها نخواهد افزود. واقعیت این است که رابطه دولت و اصلاحطلب فعلا شکراب است. آنقدر که شخص رئیسجمهور هیچ تریبونی را برای بیان گلایههای خود از دست نمیدهد. فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز از همه ابزار رسانهای خود برای انتقاد از عملکرد دولت استفاده میکنند. البته اصلاحطلبان هنوز هم ترجیح میدهند پشت واژههایی مثل حمایت مشفقانه و حمایت منتقدانه پنهان شده و به قول محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارند اما حسن روحانی چنین ملاحظاتی ندارد. اتفاقا برعکس، اینطور که از سخنان او معلوم شد ترجیح میدهد هرچه زودتر حساب خود را از جریان اصلاحطلب جدا کند.
ارزیابی دقیق از روابط اصلاحطلبان و دولت نیازمند توجه به هر دو روی سکه و درنظرگرفتن منفعت و زیان هر کدام از طرفین در دو رویکرد حمایت و نقد است. نگاهی به اظهارنظرهای اصلاحطلبان در ماههای اخیر نشان میدهد که نقدهایی جدی به عملکرد دولت دارند اما نمیخواهند خیلی بیمحابا در مقابل آن بایستند. هرچه باشد خودشان بودند که کرسی ریاستجمهوری را تقدیم روحانی کردند. اصلاحطلبان که به گفته خود در انتخابات 92 بر مبنای اضطرار زمان و در حالی که گزینههای اصلی خود را پشت فیلتر نهادهای نظارتی جا گذاشته بودند، از روحانی حمایت کردند. پای بد و خوب دولت یازدهم ایستاده و به ثمربخشی مذاکرات هستهای و تلاشهای دولت برای بهبود تعامل با جهان و به خصوص غرب دل خوش کردند. در انتخابات 96 نیز از رای خود برنگشته و بر همان طبل کوبیدند. عملکرد دولت دوازدهم اما متفاوت از آن بود که حدس میزدند. مشکلات معیشتی و اقتصادی گسترده موجی از ناامیدی اجتماعی را به راه انداخت و جایی برای دفاع باقی نمانده است. اصلاحطلبان میدانند که این موج آنها را نیز با خود خواهد برد اگر زود نجنبیده و از دولت فاصله نگیرند. آنان دریافتهاند که ادامه حمایتها از دولت روحانی با چالشی جدی به نام ریزش رای همراه است و همین دیماه گذشته نیز شمهای از پیامدهای ناامیدی جامعه را دیدهاند. اظهارات عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد اینکه باید با مردم صادق بود و در شرایطی که جای امیدواری وجود ندارد و دولت قادر به کار کردن نیست بیخود از تزریق امید نگفت؛ مصداق این مدعاست.
فاصلهگرفتن از دولت از جنبه دیگری نیز به سود اصلاحطلبان خواهد بود. روشن است که در همه انتخاباتها شانس منتقدان وضع موجود بیش از مدافعان آن است. در شرایط فعلی که کمتر از یکسال تا انتخابات مجلس مانده و انتخابات 1400 نیز از همین حالا فضای سیاست کشور را تحتالشعاع قرار داده است؛ وقت تغییر جهت و تبدیلشدن به منتقد است. اصلاحطلبان این را خوب میدانند اما در رودربایستی با دولت برآمده از حمایت خود ماندهاند. حسن روحانی اما با کسی رودربایستی ندارد. او نمکدان اصلاحطلبان را همان وقت چینش کابینه شکست و حالا هم از چرخش بیشتر به راست
ابا ندارد.
روحانی سیاستمدار کهنهکاری است و خوب میداند که اصلاحطلبان حتی اگر تاکنون هم چشم روی کاستیها بسته باشند از این بیشتر نمیتوانند و با نزدیکشدن به فضای انتخابات میزان انتقادات را افزایش میدهد.
از همین رو از هر تریبونی به این موضوع گریز زده و یادآور میشود که حواسش به همهچیز هست. او همین چهارشنبهای که گذشت در جلسه هیات دولت گفت: «تا انتخابات زمان بسیاری باقی مانده است. هیچکس نباید تصور کند که تخریب دولت میتواند برای آنها چه در انتخابات سال آینده و چه در انتخابات سال 1400 رأی بهوجود بیاورد و کسانی که اینگونه فکر میکنند مردود این آزمایش تاریخی در ایران خواهند بود و ملت ایران راجع به آنها قضاوت خواهد کرد و پس از آنکه از این گردنه عبور کردیم، تاریخ حرفها، رفتار و جملات آنها باقی خواهد ماند و مردم قضاوت میکنند که در شرایط سختی آنها برای کاهش یا افزایش دشواری مردم چه رفتاری
داشتهاند.» رئیسجمهور یک هفته قبل و در جشنواره ملی شهید رجایی نیز با اشاره به وجود انتخابات در سال آینده و اینکه شرایط انتخابات را به خوبی درک میکند، گفته بود: «امروز باید همه چیز را کنار بگذاریم و شرایط کنونی روز آزمایش ملی است. در این شرایط اگر جناحی تصور کند که چنانچه علیه دولت حرفی بزند، محبوب میشود، در خطا و اشتباه است و بدانید که مغضوب خواهید شد و مردم به شما پشت خواهند کرد.»
این اظهارات در لفافه اما تنها مصداق فاصلهگرفتن روحانی از اصلاحطلبان نیست. او در دوراهی اصلاحطلبان و حاکمیت، حاکمیت را برگزیده و تا آنجا پیش رفته که اکنون بهسختی صدای اصلاحطلبان را میشنود. مصداق این نشنیدن نیز همان است که در جلسه سوال از رئیسجمهور به پیغام اصلاحطلبان مجلس که علی مطهری آن را منتقل کرده بود، بیتوجهی کرد و گفت: «مهم نیست رای ندهند.» همین جمله روحانی را میتوان اصلیترین دلیل فاصله گرفتن از اصلاحطلبان دانست. او دیگر به رای نیاز ندارد. نه در جلسه سوال از رئیسجمهور که قانعنشدن نمایندگان به جایی نمیرسد و نه در انتخابات آتی که مطابق قانون قادر به کاندیداتوری در آن نیست. او ترجیح میدهد فعلا با اصلاحطلبان فاصلهدار باشد.
روحانی و حاکمیت
نکته اساسی این است که اصلا نمیتوان وضعیت امروز حسن روحانی و حاکمیت را با قبل مقایسه کرد. حسن روحانی کاملا با روند قبلی فاصله گرفته است و دقیقا به همین دلیل هم هست که اصلاحطلبان از او دور شدهاند و البته بدنه رادیکال.
این ماجرا را میتوان به این شکل تفسیر کرد:
نزدیکشدن حسن روحانی به حاکمیت این تحولات را در پی داشته است:
1- بدنه رادیکال: از وقتی حسن روحانی نشانههای از خود نمایان کرده است که به حاکمیت نزدیک شده میتوان به خوبی نشانههای واضح دید از اینکه بدنه از او فاصله گرفته است. در بهترینجا میتوان این مساله را در فضای مجازی دید و در هشتگها.می گویند روحانی به آنچه در انتخابات گفته عمل نکرده و اصلا فرد دیگری شده است.
2- اصولگرایان: بخشی از این جناح از این رویکرد روحانی خشنودند و این را اتفاق خوبی میدانند اما بخش دیگری هم هستند که میگویند نباید چندان به این ماجرا خوشبین بود و به روحانی اعتماد کرد.
3-اصلاحطلبان ناراحتترین بخش این ماجرا هستند. آنها برای نیت دیگری روحانی را برگزیده بودند. آنها همچنان از استراتژی چانهزنی از بالا و فشار از پایین پیروی میکردند. حالا روحانی برنامه آنها را به هم ریخته است.
روحانی؛ شرق یا غرب؟
در این میان البته سیاست خارجی حسن روحانی هم با رخداد مهمی مواجه شده است. حسن روحانی در حالی که پروژه خود را در برجام شکست خورده دیده است حالا تلاش میکند خود را به غرب نزدیک نگه دارد و البته نگاهی هم به شرق داشته باشد. این دقیقا مطابق با خواست حاکمیت هم هست. برای حاکمیت نزدیکشدن به شرق مطلوب است و نگهداشتن قرابت با غرب نیز ممنوع نیست. این یک راه خوب برای دور زدن آمریکا میتواند باشد. اینجا حرف روحانی و حاکمیت یکی شده است.
روحانی و آمریکا
سخنرانیهای روحانی خبرهای مهمی هم به همراه دارد. او در آخرین اظهارنظرش خبر داده که آمریکاییها هر دوهفته یکبار به او درخواست مذاکره دادهاند. نکته اما این است که دیگر چندان ذوق این مذاکره را ندارد. حالا با صدای بلند فریاد میزند که میلی به مذاکره با آمریکاییها ندارد؛ امری که البته با واکنش مثبت حاکمیت هم مواجه شده است. به نظر نمیرسد تا ترامپ در کاخ سفید باشد تحولی در این مورد صورت پذیرد.
روحانی و اصولگرایان
یک بخش از اصولگرایان منتقد سنتی حسن روحانی هستند. این نسبت همچنان با روحانی برقرار است. در این میان البته بخشی از اصولگرایان بودند که با روحانی ائتلاف داشتند؛ طیفی که علی لاریجانی در راس آن قرار داشت. آن طیف حالا یک شیفت سیاسی کرده است. اعلام وصول پشت سرهم سوالها و استیضاحها یا عدم لابیگری به نفع دولت این تصور را ایجاد میکند که لاریجانی همان لاریجانی سابق نیست. از آن لاریجانی که برجام را در 20 دقیقه تصویب کرد و همه حاشیهسازیهای جریان پایداری را به جان خرید انتظار نمیرفت که اینطور پای سوال و استیضاح از روحانی و وزرایش بایستد. تغییر رویه او میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما نگاهی به شرایط موجود کشور و نزدیکی به انتخابات آتی مجلس چند گمانه را جدیتر میکند. گمانه قویتر این است که لاریجانی نیز همچون برخی دیگر از نمایندگان مجلس در دوگانه دولت و مردم، مردم را برگزیده تا در این بزنگاه تاریخی وزن سیاسی خود را حفظ کند. این رویکرد کاملا منطقی به نظر میرسد اگر توجه داشته باشیم که حدود یک سال تا انتخابات آتی مجلس باقی است و اغلب وکلای ملت به فکر از دستندادن کرسیهای خود افتادهاند. حساب لاریجانی اما اندکی فرق دارد. او سالهاست که از جایگاه هیاترئیسه پایین نیامده و حضورش در پارلمان به شرط آنکه خود بخواهد، قطعی است. زاویهگرفتن از دولت و نمایش چهره مردمیتر برای او همانقدر که به منزله معرفی یک رئیس مجلس محبوب خواهد بود، مسیر ورود به انتخابات ریاستجمهوری را نیز هموار میکند. هرچه باشد سالهاست که گمانهزنیها از تمایل او به ورود به عرصه اجرایی کشور آغاز شده است. انتقاد از وضع موجود بهترین و موثرترین ابزار تبلیغات انتخاباتی است و این سیاستمدار کاربلد نیز استفاده از اهرم آن را خوب میداند. از همینرو تغییر رویکرد لاریجانی نسبت به دولت روحانی قابلتوجه است.
دیدگاه تان را بنویسید