حسن روحانی می‌خواهد بماند و نزاع را نه در سطح کارآمدی که در سطح گفتمانی ادامه بدهد اما برای این کار باید در این دو سال وضع را کمی بهتر کند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مثلث/ مصطفی آرانی: می‌دانم که تصورش هم سخت است و شاید حتی نخواهید به آن فکر کنید، ولی به فرض محال، خود را در موقعیتی ببینید که حسن روحانی در حال حاضر ایستاده است. حالا بگویید چه کنش سیاسی برای شما مطلوب است؟ 

برای پاسخ به این سوال باید کمی با هم موقعیت روحانی را مرور کنیم. موقعیت رئیس‌جمهوری که بزرگ‌ترین دستاوردهای دولتش یعنی سه‌گانه کنترل تورم، برجام و طرح تحول سلامت را در دو سال دولت دوازدهم از دست داده‌ست، بیش از هر زمان دیگری تحت فشار منتقدان داخلی است و البته حمایت بخش زیادی از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب را نیز پشت سر خود نمی‌بیند. حالا به آن سوال فکر کنید. نه! بیایید یک نکته دیگر را نیز در نظر بگیریم. علاوه بر همه اینها، شما در پی سه رئیس‌جمهوری روی کار آمده‌اید که بعد از دوران ریاست‌جمهوری مغضوب شدند یا فاصله معناداری با حاکمیت گرفتند. بعد از اکبر هاشمی که حالا راحت در فیضیه، نحوه مرگش را با کنایه به دیگران گوشزد می‌کنند، بعد از رئیس دولت اصلاحات که مدت‌هاست با ممنوعیت اجتماعی روبه‌رو است و بعد از محمود احمدی‌نژاد که علنا و «پشت بلندگو» او را از شرکت در انتخابات نهی کردند و چون راضی نشد، رد صلاحیتش کردند و حالا دو یارش را در زندان می‌بیند. حالا باید به آن سوال فکر کنید. چه خواهید کرد؟

برای اینکه بتوانید تصمیم بهتری بگیرید البته باید مروری بر زندگی روحانی داشته باشیم؛ زندگی مردی که عمر سیاسی‌اش را در مجلس گذرانده و با لابی‌کردن به‌شدت آشنا‌ست و البته از ابتدای انقلاب، یا در معیت نظامی‌ها بوده یا مسئول عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور یعنی شورای عالی امنیت ملی. 

ممکن است بگویید که پاسخی برای این سوال ندارید ولی این سوال یک پاسخ ندار‌د. اگر شما هم جای حسن روحانی بودید سعی می‌کردید کاری کنید که درون سیستم باقی بمانید. حسن روحانی اخیرا به کسی گفته که دلیل سکوتش در مجلس این است که او مادر واقعی است. اشاره به همان داستانی که دو نفر نزد امیرالمومنین ادعای مادری کردند و حضرت برای اینکه مشخص شود کدام یک مادر واقعی است، گفت فرزند را از وسط به دو نیم تقسیم کنید و آنگاه مادر واقعی برای اینکه فرزندش حفظ شود؛ از این دعوا کناره کشید. اگر حسن روحانی این‌قدر دلسوز باشد و حتی اگر نباشد و همه این‌کارها برای آینده سیاسی او باشد؛

 نتیجه یک چیز است: بقا. 

بنابراین سوال اصلی این نیست که اگر حسن روحانی درون سیستم باقی بماند چه خواهد شد. سوال جدی این است که سیستم با وجود حسن روحانی به عنوان یک عنصر ثبات (امروز به عنوان رئیس‌جمهور و فردا به عنوانی دیگر) به کجا خواهد رفت؟ سوال جدی‌تر این است که اگر حسن روحانی بتواند در این دو سال، دولتش را در نهایت به سلامت به ساحل برساند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ 

واقعیت تلخ این است که در این معادله‌ها بدنه انتخاباتی حسن روحانی هیچ جایی ندار‌د. او اتفاقا بدش نمی‌آید که اصلاح‌طلبان به سرجای اصلی خودشان در سیاست ایران بازگردند و به قولی به این سیاست رحم اجاره‌ای پایان بدهند. 

برعکس، اولویت‌های امروز حسن روحانی در خوشبینانه‌ترین حالت، مملکت و چالش‌های آن است و در بهترین حالت سرنوشت خودش. هر کدام که باشد روحانی تلاش خود را خواهد کرد که اوضاع را بهتر کند و اگر او بتواند در این زمینه موفق باشد، حالا خواهد توانست در سطحی بالاتر از ریاست‌جمهوی فعالیت کند. مثلا؟ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام. همان‌جا که اکبر هاشمی‌رفسنجانی بود و توانست در آنجا موفق باشد و در اواخر عمرش هم با مقبولیت اجتماعی بالا، 

از دنیا برود. 

از سوی دیگر این سوال وجود دارد که در این شرایط، وضعیت اصولگرایان چه خواهد شد؟ ساده‌انگارانه است اگر فکر کنیم که حسن روحانی در این لحظه به مخالفت‌های اصولگرایان با خود توجهی می‌کند. اصولگرایان تلاش دارند کارآمدی حسن روحانی را زیر سوال ببرند ولی مگر او دو انتخابات 1392 و‌ 1396 را با کارآمدی از اصولگرایان برده است. حسن روحانی، متخصص دوقطبی‌سازی در گفتمان است. هر قدر هم که اصولگرایان بکوشند نسخه قالیباف شهرداری را مقابل روحانی بگیرند؛ او اساسا به این مساله توجهی نخواهد کرد و منتظر روزی خواهد شد که بتواند اصولگرایان را در یک کنج گفتمانی مثل آزادی گیر بیندازد. در این شرایط چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا اصولگرایان برای کسب رای تغییر ماهیت خواهند داد یا او بازی را خواهد برد. در هر دو صورت روحانی برنده است.

همه اینها را گفتم برای اینکه یک تصویر دقیق از حسن روحانی بکشم. تصویر کسی که این روزها نه دغدغه رای دارد و نه دغدغه مخالفت اصولگرایان. حسن روحانی این روزها بیش از هر چیز دیگر برای بقا می‌جنگد و بقای او به این خواهد بود که بتواند در این دو سال، کشور را اداره کند. این اتفاق اگر بیفتد، حاکمیت ممنون‌دار او خواهد شد و روحانی خواهد توانست به سادگی در سطحی بالاتر، بازی‌های گفتمانی خود را 

پیش ببرد. 

سوال آخر این است که اگر او نتواند چنین کاری انجام دهد چه؟ روحانی باهوش‌تر از آن است که به این سوال فکر نکرده باشد. در کشوری با سابقه 40 سال نبرد تخصص با تعهد، روحانی هر روز در حال نشان‌دادن تعهدش است تا روزی اگر نتوانست از تخصصش استفاده کند؛ با بلیت تعهد بتواند

 باقی بماند.