گفتوگوی مثلث با محمدصادق کوشکی
امتیازات زیادی به دموکراتها دادیم
کوشکی میگوید: «آیا در دوران اوباما همین آقای ظریف یا آقای روحانی یا آقای عراقچی بارها درباره نقض برجام توسط آمریکا صحبت نکردند؟ طوری بعضی از رسانههای تحت رابطه با آمریکا صحبت میکنند مثل اینکه مثلا در دوران اوباما یا دموکراتها، ماه عسل روابط بوده، تحریمی وجود نداشته، آمریکاییها اهانت نمیکردند به ملت ایران، ژن ایرانی را ژن فریبکار و دزد خطاب نمیکردند و از همه گزینههای روی میز صحبت نمیکردند.» با او در مورد ملاقات کری و ظریف گفتوگو کردیم.
جناب کوشکی! در شرایطی که دموکراتها در آمریکا سعی میکنند با ترامپ مقابله کنند و به هر نوعی جلوی او را برای انتخابات بعدی سد کنند، کتاب خاطرات جان کری، وزیر امور خارجه سابق آمریکا منتشر شده و قسمتی از آن به ایران پرداخته شده است. در حالی که بحثهای زیادی بین کری و ترامپ در رابطه با برجام و ایران شکل گرفته است، کری موضوع دیدارش با ظریف را اعلام میکند. به نظرتان نوعی ائتلاف بین دولت روحانی و دموکراتها در آمریکا را برای تاثیرگذاری بر روند سیاسی دو کشور شاهد هستیم؟
دیدارهایی که مقامات آمریکا انجام میدهند حرکتی از جانب آنها بوده برای تامین منافع ملیشان و همینطور برای دستیابی به اهداف سیاست خارجیشان. یعنی طرف آمریکایی با هوشمندی مسیر سیاست خارجی خود و حتی ملاقاتهایی که به ظاهر غیررسمی خوانده میشود، یعنی تمام این اجزای دیپلماسی را به گونهای سعی کرده کنار هم بچیند تا خروجی این دیپلماسی رسمی یا غیررسمی، رسانهای یا سیستماتیک، همه اینها خروجیاش تامین منافع و امنیت ملی ایالات متحده شود، وگرنه آمریکاییها اصلا ارزشی برای یک مجموعه سیاسی یا یک جناحی سیاسی در ایران قائل نیستند که حالا واژه ائتلاف را بخواهیم اصلا به کار ببریم. آنها شأن خودشان را بسیار بالاتر میدانند که بخواهند مثلا با یک مجموعه یا جریان سیاسی در منطقه غرب آسیا ائتلاف کنند. آنها تنها موتلف و همکار اصلی و حقیقیشان در منطقه غرب آسیا را رژیم صهیونیستی میدانند و غیر از رژیم صهیونیستی با هیچ کسی ائتلاف ندارند، حتی مجموعههایی مثل سعودی را هم بهعنوان ابزارهایی برای تامین منافع ملی خودشان و امنیت ملی خودشان میدانند و بهعنوان ابزار نگاه میکنند، نه چیزی برای کار یا شریک ائتلاف. این یک نکته؛ اما در داخل به نظر میرسد که این یک اشتباه خیلی عمیق راهبردی باشد این اشتباه عمیق راهبردی تخیل میکرد و تصور میکرد یا شاید بهتر است بگوییم توهم داشت که از نشست و برخاست با طرف آمریکایی میتواند امنیت ملی یا منافع ملی کشور را تامین کند که نشست و برخاستها انجام شد و نهتنها ما در تامین منافع و امنیت ملیمان ناکام ماندیم، بلکه امتیازات زیادی را واگذار کردیم و به هیچ امتیازی هم نرسیدیم. آن همه نشستن و برخاستن و سخنگفتن و قدمزدنها به هیچ خروجی ملموس و شفافی نرسید، جز اینکه مردم ایران متوجه شدند که گفتوگو با آمریکا هیچ ثمرهای ندارد، یعنی غیر از این، آن بخشی از جامعه ایران که بر اثر تبلیغات همین مجموعه ناآشنا با فضای بینالمللی اما متوهم، خیال میکرد رابطه و گفتوگو با آمریکا حلال مشکلات است، آن عده از جامعه به نتیجه رسیدند که خیر، آمریکاییها صرفا جایی مینشینند و سخن میگویند که نتیجهاش برد - برد کامل به نفع آمریکا باشد و حاضر به دادن امتیاز به هیچ طرفی نیستند. در داخل هم فکر میکنم همینطور است، وگرنه اینکه حالا شانس انتخاباتی باشد مثلا برای جناح ناآشنا با دیپلماسی که خلف اعتدالی میگویند، نه،شانس انتخاباتی برای اینها هم نیست؛ البته اینها دو دورهای را که قانونی است در ایران، بردهاند و دیگر فکر میکنم خیلی نیازی هم نداشته باشند که بخواهند مثلا برای بقا در ساختار قوه مجریه تلاش کنند، چون اصلا قانونا ممنوع است که چنین اتفاقی رخ دهد.
به نظرتان آقای روحانی و دولتش در وضعیت کنونی از نبود پروژه برای خود رنج میبرند و الان بعد از خروج آمریکا از برجام به دنبال تبدیل کردن ارتباطات خود با دموکراتهای منتقد ترامپ در آمریکا هستند، تا از درون آن پروژهای برای تحولاتی جدید پیدا کنند؟
چرا، آقای روحانی اتفاقا پروژه دارند. ایشان بالاخره باید سه سال دیگر را پشت سر بگذارند. پروژه اصلی آقای روحانی این است که در این سه سال به شکلهای متفاوت سپری شود؛ یعنی گذراندن این سه سال به هر شکل متفاوت، مهمترین پروژه آقای روحانی است که استاد هستند در این عرصه، یعنی با انواع و اقسام توسل به روشهای مختلف جنگ روانی و با انواع سناریوسازیها تلاش میکنند که این سه سال را بگذرانند و باز هم توجه و حواس مردم را از مسائل اصلی معطوف کنند به یک مسائل خیلی حاشیهای و فرعی تا بالاخره این سه سال هم بگذرد، بدون اینکه برای حل مشکلات جامعه کوچکترین تلاشی کنند. این پروژه بزرگی است و تا الان هم در این پروژه موفق بودهاند.
به نظرتان ارتباط آقای کری و ظریف به نوعی میتواند یک پیام برای ایرانیها باشد که دولت آقای ترامپ دو سال دیگر تمام خواهد شد و دوباره یک فضای جدید میتواند شکل بگیرد برای ایران و آمریکا؟
فرض کنیم مثلا دولت ترامپ تمام شود و یک دموکراتی سر کار بیاید. آیا ما در دوران اوباما مثلا خیلی وضعیت مطلوبی داشتیم؟ آیا در دوران اوباما همین آقای ظریف یا آقای روحانی یا آقای عراقچی بارها درباره نقض برجام توسط آمریکا صحبت نکردند؟ طوری بعضی از رسانههای تحت رابطه با آمریکا صحبت میکنند مثل اینکه مثلا در دوران اوباما یا دموکراتها، ماه عسل روابط بوده، تحریمی وجود نداشته، آمریکاییها اهانت نمیکردند به ملت ایران، ژن ایرانی را ژن فریبکار و دزد خطاب نمیکردند و از همه گزینههای روی میز صحبت نمیکردند. اگر اینگونه بوده، باید باز هم این مجموعه را مجموعه متوهم بسیار شدید بدانیم. ما چه زمان اوباما، چه زمان ترامپ و چه دموکراتها، در هر حال ما از سوی آمریکاییها تحقیر شدیم، از سوی آمریکاییها به تعبیری که حتی آقای روحانی به کار برده، مورد ظلم قرار گرفتیم. حالا فرض کنید اصلا جمهوریخواهان سرنگون شوند و دوباره اوباما بیاید سر کار. قرار است چه بهشتی رخ دهد؟ چه اتفاق مثبتی قرار است رخ دهد که نبوده قبلا؟ قطعا اوباما هم افتخارش این بود، همانطور که خودش موقع ترک کاخ سفید صحبت کرد که با کمترین هزینه و حتی بدون شلیک یک تیر، توان هستهای ایران را با دست خودش نابود کرد. این افتخار اوباما بود وقتی که نطق خداحافظیاش از کاخ سفید را ایراد کرد. این مجموعه دموکراتهاست؛ حالا اگر به فرض اینها سر کار بیایند، قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ اتفاقا میخواهند به دست خودمان، توان موشکی ایرانیها را نابود کنند و به آن افتخار کنند.
دیدگاه تان را بنویسید