گفتوگو با حسن بیادی
دنبال امتیازگیری هستند/ اصلاحطلبان این روزها به نظر میرسد ناراحت هستند و تمایل دارند بین خود و دولت روحانی مرزگذاری کنند
اصلاحطلبان این روزها به نظر میرسد ناراحت هستند و تمایل دارند بین خود و دولت روحانی مرزگذاری کنند. حتی نیروهایی از این جریان پیشنهادهای رادیکال همچون استیضاح رئیسجمهور را مطرح میکنند یا آنکه معتقدند روحانی دیگر نمیتواند کشور را اداره کند، بنابراین باید استعفا دهد. حسن بیادی میگوید: این رفتارهای اصلاحطلبان از سر آشفتگی است. آنها با این تاکتیک میخواهند ضمن امتیازگیری از روحانی، نیروهای خود را در دولت حفظ کنند.
چرا اصلاحطلبان روز به روز دارند از حسن روحانی فاصله میگیرند، حال آنکه در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 با تمام ظرفیت سیاسی خود پای کار آمدند و پشتسر رئیسجمهور مستقر قرار گرفتند؟
مواضع بعضی از اصلاحطلبان که جدیدا نسبت به عملکرد دولت بیان میشود نوعا شخصی است و ربطی به تصمیمات جمعی و درونگروهی آنان ندارد. ضمن آنکه آقای حسن روحانی از اول هم متعلق به اصلاحطلبان نبود و نخواهند بود.
پس چرا اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سالهای 92 و 96 از آقای روحانی حمایت کردند، حتی آقای عارف سال 92 با فشار جریان اصلاحات مجبور به کنارهگیری شد؟
پرواضح است که از باب «هدف وسیله را توجیه میکند» این اتفاق افتاد. علت دیگر آنکه اصلاحطلبان کاندیدای مطرح و رایآور را در آستین نداشتند بنابراین به تصمیم حمایت از روحانی رسیدند. البته شاید هم دستهای پنهان بعضی از باندهای متصل به قدرت و ثروت در این زمینه موثر واقع شدند. حالا در مجموع اصلاحطلبان در این اوضاع و احوال آشفته با طرح بعضی از انتقادهای صوری به دنبال امتیازگیری و حفظ نیروهای خود در داخل دولت هستند.
امروز برخی نمایندگان اصلاحطلب طرح استیضاح روحانی را مطرح میکنند و از طرف دیگر برخی شخصیتهای سیاسی همچون موسویان، محمدعلی ابطحی و سحرخیز پیشنهاد استعفا به او میدهند، چرا؟
همانطور که قبلا بیان شد طرح این نوع مطالب یک روی سکه است و بوی سهمخواهی یا تمامیتخواهی از آن به مشام میرسد. روی دیگر سکه نشانگر وجود اختلافات جدی درونگروهی بین مجموعههای اصلاحطلب است که اینطور ظهور و بروز پیدا کرده است.
چقدر انتقادهای اصلاحطلبان به روحانی را وارد میدانید؟ چه میزان از این انتقادها سیاسی است؟
این نوع منتقدین خودشان اول باید پاسخگوی اشتباهات عدیده و نواقص ایجادشده باشند، چراکه ائتلاف اینگونه و مصلحتاندیشی با تکنوکراتهای جبهه سازندگی نتیجهای جز این اوضاع آشفته نخواهد داشت.
با عبور اصلاحطلبان از روحانی چه اتفاقی میافتد؟
این اتفاق بعید و شاید هم محال باشد و چنین توانی هم در آنان مشاهده نمیشود، زیرا اگر این دوستان اینکاره بودند، حداقل در بازی سوال از رئیسجمهور شرکت میکردند و خودی نشان میدادند.
آیا اصلاحطلبان میتوانند با انتقاد از دولت، خود را نزد افکار عمومی توجیه کنند تا در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در موضع منتقد وضع موجود باشند، نه مدافع عملکرد دولت آقای روحانی؟
هرگز چنین امکان و موقعیتی پیدا نمیکنند، اگرچه اصولگرایان هم وضعیتی بهتر از آنان ندارند.
با وجود انتقادهای اصلاحطلبان از دولت، آیا مردم میپذیرند که دولت روحانی برای اصلاحطلبان نیست و سفره آنها از هم جداست؟
دست این جبهههای بیخاصیت برای مردم رو شده است ولی مردم مظلوم با آبرو و همیشه محکوم راهی جز همکاری برایشان نمانده است که بخواهند تصمیمات خود را اجرایی کنند. مگر شورای نگهبان شخصی موفق مانند آقای دکتر ماهاتیر محمد را معرفی کردند که مردم به روحانی رای دادند؟ مگر احزاب وجود خارجی دارند که مردم پیرو آنان باشند و قس علیهذا.
دیدگاه تان را بنویسید