ملاقات تشریفاتی/ دیدار اصلاح طلبان با روحانی را باید جدی گرفت؟
چرخ روابط روحانی و اصلاحطلبان خوب نمیچرخد. او از مدتها قبل و به وقت چینش کابینه دوازدهم، آب پاکی را روی دست جریان حامی خود ریخته بود اما زمزمههای موجود در مورد سپردن وزارتخانهها در تغییرات جدید دیگر چیزی نیست که اصلاحطلبان برتابند.
عملکرد روحانی تا امروز و گمانهزنیهایی که در مورد تغییرات کابینه میشود اصلاحطلبان را در یک دوراهی بزرگ قرار میدهد؛ دوراهی که عبور از آن احتمالا با پیامد سنگینی همچون ایجاد گسست در درون این جریان همراه خواهد بود. نشانههای اولیه این گسست اختلاف نظر فعالان سیاسی اصلاحطلب در مورد مناسباتشان با دولت روحانی است. گروهی از اصلاحطلبان همچنان پای روحانی ایستاده و از او حمایت میکنند اما گروه دیگری از آنان عملکرد دولت را مورد نقد دانسته و بر این باورند که جریان اصلاحطلبی باید خود را بهموقع نجات داده و زیر آوار ناکارآمدیهای دولت نماند. برای همین شاهد بودیم که برخی از درون این جریان به روحانی پیشنهاد استعفا دادند؛ از سیدحسین موسویان گرفته تا علی عبدالعلیزاده، وزیر مسکن و شهرسازی دولت اصلاحات که گفته بود: «وقتی دولت کاری برای مردم نمیکند، بهتر است رها کند و برود...مسئولیتها تا وقتی ارزش دارد که انسان بتواند خدمت کند و اگر نمیتواند خدمت کند باید کنار برود.»
راهحل میانه
استعفای روحانی تنها راهکار پیشنهادی این گروه اصلاحطلبان نبود. راه دوم از نظر آنها فاصلهگرفتن از دولت و تنهاگذاشتن روحانی بود. توصیه به جهانگیری برای جداشدن از دولت و آمادهشدن برای ورود به انتخابات بعدی از همینجا نشات میگرفت.
امید اصلاحطلبان برای حلوفصل این اختلاف نظر به راهحل میانهای است که گروهی دیگر پیشنهاد میدهند. این گروه از اصلاحطلبان خوب میدانند که هزینه عملکرد فعلی دولت روحانی را چه کسی و چطور میدهد اما راهحل بهتری هم سراغ ندارند. آنان تجربه تلخ مجلس ششم را فراموش نکرده و اطمینان دارند که خروج از قدرت اصلا به نفعشان تمام نمیشود. برای همین است که چهرهای همچون محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید: «از مردم بابت مشکلات عذرخواهی میکنیم چون دولتی را روی کار آوردیم که نمیخواهد یا نمیتواند منویات اصلاحات را پیاده کند؛ البته منطقی هم نیست رودرروی آن بایستیم. ما مجبوریم صورتمان را با سیلی سرخ کنیم.»
تحلیلگران این جریان نیز کموبیش همین نظر را دارند. مصداقش محمدرضا تاجیک که اگرچه «گرهزدن استراتژیک زلف اصلاحطلبی به زلف دولت اعتدال» را جفا میخواند، اما میگوید: «میزان همگرایی و واگرایی برای اصلاحطلبان باید، از یکسو، ملاکهای اصلاحطلبی و از سوی دیگر، ملاحظات و استلزامات ملی باشد. آنچه باید در هر مرزبندی/ مرزنبندی محفوظ بماند سرمایه تاریخی گرانسنگی بهنام اصلاحات است. بنابراین استراتژی اصلاحطلبان در مواجهه و تعامل با دولت باید استراتژی حمایت اصلاحطلبانه یا حمایت منتقدانه (انتقادی) باشد.»
اصلاحطلبان کوتاه میآیند
بخشی از جریان اصلاحطلب رادیکالتر از آن است که به این توصیهها گوش کند و به هیچوجه حاضر نیست هزینه ناکارآمدی دولت روحانی یا ائتلاف نانوشته خود روحانی با جریان اصولگرا و نهادهای حاکمیتی را بدهد. اما همین طیف تندرو هم چشمش به دهان سیدمحمد خاتمی است و وقتی خبر میرسد که در یکی از دیدارهای اخیر با اصلاحطلبان آنان را به همراهی با روحانی توصیه کرده است، رضایت میدهد.
کوتاهآمدن اصلاحطلبان تندرو و پذیرش راهحل میانه تحت عنوان «انتقاد مشفقانه و اصلاحطلبان از دولت» هم خطر گسست و انشقاق در درون این جریان را کاهش میدهد و هم مقدمه خوبی برای ادامه همکاری با دولت است؛ همکاریهایی که شاید در همین دیدار اخیر روحانی و اصلاحطلبان کلید خورده باشد.
چرخش روحانی
بیتردید بررسی مناسبات اصلاحطلبان و روحانی بدون توجه به رفتار و عملکرد او مقدور نیست. به باور بسیاری از اصلاحطلبان او بعد از انتخابات ریاستجمهوری 96 چرخیده است. روحانی نه در چینش کابینه توجهی به انتظارات جریان حامی خود داشت و نه سیاستهای خود. به باور آنها بسیاری از وعدههای او در حوزه سیاست داخلی روی زمین مانده است.
آنها میگویند مواضع روحانی در سیاست خارجی نیز زیرورو شده است. او که روزگاری با چراغ سبز نشاندادن به حامیان ارتباط با غرب و حتی آمریکا در مرکز توجهها قرار گرفت و رای آورد، امروز با ولادیمیر پوتین نشست و برخاست کرده و پروژه مذاکره به آمریکا را بایگانی کرده است. آنها میگویند این تغییر موضع به مذاق اصولگرایان خوش آمده و بستر چرخش به سوی آنان را مهیا کرد. برخی از فعالان سیاسی همچون صادق زیباکلام البته گمان میکنند که روحانی در چرخش خود هدفی فراتر از جلب نظر اصولگرایان را دارد. زیباکلام در گفتوگویی با نشریه مثلث گفته است روحانی دیگر نیازی به صندوق رای ندارد و از همینرو اصلاحطلبان را ترک کرده و به فاصلهگرفتن از آنان اهمیتی نمیدهد.
پروژه مشترک
اصلاحطلبان خواستار جدایی از روحانی و معتقدان به چرخش روحانی عموما بینیازی او از صندوق رای را ملاک قرار داده و اینطور استدلال میکنند که حسن روحانی بعد از دو دوره ریاستجمهوری از رای مردم بینیاز شده لذا جریان اصلاحطلب که همچنان به رای مردم نیازمند است باید به فکر خود بوده و پیش از آنکه دیر شود، راه خود را از دولت جدا کند. توجه به این موضوع که ناکارآمدی دولت در حوزه اقتصاد، سیاست و... حجمی از یاس و ناامیدی را به جامعه تزریق کرده و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در معرض خطر است، ضرورت فاصلهگرفتن از دولت را جدیتر میکند اما نکتهای که نمیتوان و نباید از آن غافل شد این است که برخلاف تصور، روحانی هنوز از صندوق رای بینیاز نیست.
دولت دوم روحانی قبل از پایان کار خود همکاری با یک مجلس دیگر را نیز تجربه خواهد کرد و به صلاحش است که با یک مجلس همسو و اصلاحطلب سروکار داشته باشد. بر این اساس میتوان اینطور استنباط کرد که روحانی حتی اگر با نهادهای حاکمیتی و اصولگرایان نیز ائتلاف کرده باشد، باز هم ناگزیر است تا پایان دولت دوازدهم با اصلاحطلب کجدارومریز رفتار کند. با این منطق جلسه اخیر اصلاحطلبان و روحانی که به میزبانی آقای رئیسجمهور برگزار شد، منطقیتر جلوه میکند. خصوصا اگر توجه داشته باشیم که مدعوین این دیدار عموما اصلاحطلبان حامی روحانی بودند نه اصلاحطلبان منتقد. اینطور که به نظر میرسد، روحانی و اصلاحطلبان وارد یک آتشبس شدهاند؛ آتشبسی که لزوما به معنای نه جنگ، نه صلح نیست. این آتشبس بستری برای تعریف دوباره پروژههای مشترک است؛ پروژهای مثل کسب کرسیهای بیشتر از مجلس یازدهم.
دیدگاه تان را بنویسید