گفتوگوی مثلث با عباس سلیمینمین
راز انصراف ویسه
عباس سلیمینمین ضمن پردهبرداری از علت ناراحتی جهانگیری گفت: سهمخواهیهای درون دولت علتش بود اما اگر جهانگیری از دولت خارج شود، پرونده سیاسیاش برای مردم بسته خواهد شد و دیگر فرصتی در آینده پیدا نمیکند که به مدارج بالاتری فکر کند.
فضایی به وجود آمده که نشان میدهد قشر تندرو اصلاحطلبان برای جدایی جهانگیری از روحانی بیتابی میکنند، به نظر شما این دیدگاه چقدر در جریان اصلاحات غلبه دارد؟
این مسائل به نظر من یک لایه بیرونی و لایه درونی دارد. در لایه بیرونی شاید اصلاحطلبان مایل باشند که اینگونه برای جامعه ترسیم شود که حساب اینها از آقای روحانی جداست اما جز اندکی از عناصر تند اصلاحطلب، بقیه در لایه پنهان یا لایه درونی به هیچ وجه حاضر نیستند از امتیازاتی که میتوانند از دولت آقای روحانی به دست آورند، خود را کاملا محروم کنند. چون تنها راهی که میتواند آنها را تقویت کند این است که از این دوران استفاده کنند و از امکاناتی که میتوانند از دولت بگیرند بهره ببرند و جایگاه خود را ارتقا دهند. در بحثهای اخیر آقای روحانی به این جمعبندی رسیده بود که وزارت صنایع را به معاون اول خود واگذار کند و فردی مورد نظر او را به این سمت بگمارد، به همین دلیل آقای ویسه را دعوت و آقای روحانی با او صحبت کرد. در نهایت آقای روحانی به این جمعبندی رسید که آقای ویسه را به عنوان وزیر صمت به مجلس معرفی کند اما بلافاصله یکی از مسئولان ریاستجمهوری آقای ویسه را میخواهد و به او این مطلب را میگوید که شما با مسئول ایران خودرو تماس بگیر و بگو اگر وزیر شدید او را حفظ خواهی کرد.» این مطلب به آقای ویسه سنگین میآید و میگوید وقتی هنوز من نیامدم چنین مطالبهای از من میکنید، من اگر بهعنوان وزیر انتخاب شدم خودم در این زمینهها با یک ارزیابی عمل کنم. به او میگویند «شما حتما این کار را انجام دهید چون جمعبندی شما هستید، منتها باید این مطلب را به مسئول ایران خودرو منتقل کنید». همین مطلب موجب شد که آقای ویسه اعلام کند مایل به تصدی وزارت صمت نیست. اینکه قبل از آمدن او سفارشپذیر باشد، طبیعتا این مطلب وزیر را تضعیف و ناکارآمد میکند. در شرایط کنونی کسی که در ایران خودرو قرار دارد کسی است که لطمات جدی به خودروسازی کشور زده است، چون قطعهسازی را از داخل کشور به خارج کشور منتقل کرده است. علت گرانی یک باره قطعات این بود که آنها با خارج کشور قرارداد بسته بودند اما یک دفعه که قیمت دلار افزایش پیدا کرد، موجب شد قیمت قطعات نیز به شدت تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر قطعهسازی در داخل انجام میشد چنین اتفاقی نمیافتاد، یعنی نوسان قیمت ارز تأثیر فاجعهباری بر قیمت قطعات نمیگذاشت. چنین فردی که به جای اینکه با زحمت و سختی، تقویت سازندگی در کشور را پیش ببرد، به راحتی تفکر مونتاژکاری در کشور را به اجرا درمیآورد و تهیه قطعات را به دلیل سود زیادش از خارج کشور انجام میدهد طبیعتا این یک نوع سهمخواهی است؛ سهمخواهیای که بین جریانات مختلف اصلاحطلب وجود دارد.
یعنی اعتدال و توسعه را اصلاحطلب میدانید؟
علیالقاعده اینها خودشان را در طیف اصلاحطلب تعریف کردند.
اما آقای واعظی زیاد تمایل ندارد که اصلاحطلب شناخته شود؟
اصولگرا شناخته میشود؟
بیشتر سمت آقای لاریجانی و آقای روحانی امروز خود را تعریف کرده است.
خیر، قبلا گرایشی به این سمت نداشته است. آقای واعظی از گذشته در جریانات اصلاحطلب بود.
اما اگر نماد کارگزاران در دولت را آقای جهانگیری بگیریم و آقای واعظی را نماد اعتدال و توسعه، چرا اینها با هم به اختلاف خوردند؟
سر سهمخواهی. اینها چرا آقای شریعتمداری را تا به حال نگه داشته بودند؟ آقای شریعتمداری فقط به دلیل تخلفی که در ثبت سفارش انجام شد، باید عزل میشد. در حالیکه آقای شریعتمداری مجموعهاش را کلا با با شیوه نادرست دارد اداره میکند. یعنی خیلی از تولیدات صنایعی که باید در بازار بورس عرضه شود دارند الان به صورت سهمیهای توزیع میکنند.
آقای جهانگیری ناراحت است که سهمخواهی فردیاش به نتیجه نرسیده یا سهمخواهی گروهیاش؟
به نظر من چون سهمخواهی جریانیاش به نتیجه نرسید ناراحت است چون آقای ویسه اگر میآمد سهمخواهیهای فردی را کمتر میکرد. البته به ویسه نقد دارم اما او یک کارشناس و کسی است که با صنعت خودرو آشنا است، بنابراین حضورش در وزارت صمت میتوانست صنعت خودرو را به جلو ببرد. با این وجود مورد سهمخواهی قرارش دادند تا فردی در ایران خودرو بماند که آنجا را تبدیل به شرکت سهامی کرده است. در این وضعیت عدهای در ایران خودرو بهرهمند میشوند اما مصالح ملی قربانی میشود.
آقای کرباسچی در واکنش به حرف آقای جهانگیری گفت کسی که نمیتواند منشی دفترش را عوض کند بیاید بیرون، اصلاحطلبان دیگری هم چنین نظری را دادند و گفتند آقای جهانگیری از دولت خارج شود و خود را برای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس آماده کند، نظر شما چیست؟ آقای جهانگیری از دولت بیرون بیاید؟
خیر، این اتفاقات ذیل رقابت جریانات اصلاحطلب تعریف میشود والا معقولترین کار برای آقای جهانگیری آن است که در دولت باقی بماند. یعنی صحنه را ترک نکند چراکه ترک صحنه به معنی باز کردن راه برای دیگران است. امروز غیبت آقای جهانگیری در دولت موجب نارضایتی مردم از او میشود. یعنی الان همه دوست دارند به گونهای دولت تقویت شود رها کردن دولت خیلی امتیازی برای آقای جهانگیری ایجاد نمیکند. آقای جهانگیری در سال 96 تمام قد برای آقای روحانی تبلیغ کرد اما الان اگر از دولت خارج شود، جامعه این کار را نوعی فرصتطلبی تلقی خواهد کرد و دیگر فرصتی به او در آینده نخواهد داد. اگر کسی نزد افکارعمومی فرصتطلب شناخته شود پرونده سیاسیاش بسته میشود. جامعه وقتی ببیند فردی با مجموعهای در دوران خوب همراهی دارد اما به محض بدشدن شرایط بر اثر تحریمها صحنه را ترک میکند تا منافع سیاسی خودش محفوظ بماند، این اتفاق تصویر ذهنی بدی به جای میگذارد. یعنی آقای جهانگیری با خروج از دولت آینده سیاسی خود را خراب میکند و در آینده نمیتواند از موقعیت بهتری برخوردار شود. اگر از ابتدای دولت دوازدهم حساب خود را از آقای روحانی جدا میکرد امروز توجیه داشت اما الان همه تصویر شفافی از دفاع بسیار پررنگ آقای جهانگیری از آقای روحانی را در ذهن دارند، بنابراین این حرکت را فرصتطلبانه تلقی خواهند کرد و این تصویر از ذهن مردم پاک نمیشود.
خروج آقای جهانگیری از دولت به نفع اصلاحطلبان است یا به ضررشان؟
حتما به ضررشان خواهد بود چون اختلافات را تشدید خواهد کرد. اینها دور هم در دولت هستند، حالا درست است که یک مقداری در توزیع امکانات با هم اختلاف دارند اما ماندن در دولت عاملی برای محدودسازی اختلافات بین آنها میشود. با خروج او از دولت بهشدت اختلافات اوج میگیرد و این قطعا به نفع اصلاحطلبان نیست.
پس چرا با اینکه به نفعشان نیست، اصلاحطلبان تندرو اصرار میکنند جهانگیری از دولت خارج شود؟
آنها به دنبال هدف دیگری هستند. آنها میخواهند فضای سیاسی را تند کنند. اگر به انسجام در مجموعه اصلاحطلبان قائل باشیم متأثر از آن یک همگرایی نیز بین جناحهای سیاسی حاصل میشود. واگرایی یعنی ما به طرف تشدید شرایط سیاسی در داخل کشور حرکت کنیم. در حالیکه عقل حکم میکند هم درون اصلاحطلبان اختلافات کم شود و هم اختلافات بین دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب کم شود. کسانی که به اختلافات در درون اصلاحطلبان دامن میزنند، به طریق اولی نمیگذارند اصلاحطلبان با اصولگرایان اختلافاتشان کم شود. آنها مسیر ایجاد تنش در کشور را میپیمایند چون ادامه حیات و میل به اهدافشان را در تضعیف مناسبات سیاسی در کشور میبینند.
پس اصلاحطلبان تندرو دلشان برای آقای جهانگیری نسوخته است؟
خیر، اصلا بحث آقای جهانگیری را ندارند.
یعنی با وجودی که میدانند خروج آقای جهانگیری از دولت به معنای بستهشدن پرونده سیاسی او است، تشویقش میکنند که این اتفاق بیفتد؟
بله، آنها به فکر اهداف کوتاهمدتشان هستند چون اصلا به منافع ملی توجهی ندارند و خیر و صلاح آقای جهانگیری را هم نمیخواهند. کسانی که دنبال پیوند داخل و خارج کشور هستند، طبیعی است که دنبال تحکیم مناسبات داخلی نیستند، بنابراین میخواهند تنش در داخل اصلاحطلبان و بین اصولگرایان و اصلاحطلبان تقویت شود.
دیدگاه تان را بنویسید