تست افکار عمومی/ نقد ادعای محمدرضا خاتمی درباره انتخابات 88
در این مطلب به نقد ادعای محمدرضا خاتمی درباره انتخابات 88 پرداخته شده و اهداف گوینده از گفتن این جملات بررسی شده است
امیرابراهیم رسولی / تحلیلگر اصولگرا:
گرچه سالها از انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ و فتنهای بزرگ در عرصه سیاسی کشور گذشته است اما به نظرمیرسد هرچند وقت یکبار زمزمهای تلاش میکند تا نگذارد این تلخی تاریخی از اذهان عمومی رخت بندد شاید هم هنوز برخی میخواهند از همان آب گلآلود ماهی دشت کنند و بر موج آن سوار بمانند.
اینک محمدرضا خاتمی، برادر رئیس دولت اصلاحات که ازکنار برادربه مجلس ششم رفت، در اظهارات خود مدعی اضافهشدن ۸ میلیون رای به صندوق انتخابات ۸۸ شده است. حال باید بررسی کرد او که سابقه تندرویهایش در حزبی چون مشارکت در تاریخ ثبت شد وبه انحلال رسید، امروز از پس چنین سخنانی در پی چیست و یا درواقع خاتم دروغگویان فتنه ۸۸ به دنبال کدامین هدف آن هم در سال۹۷ اینگونه اذهان را مشوش میکند.
1- اوضاع سیاسی اصلاحطلبان
نگاهی به اوضاع سیاسی-اجتماعی جریان اصلاحات پس از ۸۸ نشان میدهد آنان امروز در شرایطی گرفتارند که برای خروج از آن به هر دری تقهای میزنند تا شاید گریزی حاصل شود.
حمایت ناچارگونه در سال ۹۲از روحانی به واسطه وضعیت نامساعد رای عارف درمیان مردم، حمایت از لیست امید در مجلس دهم و ناکارآمدی آنها در صحنه عمل و همچنین حمایت از دولت دوازدهم در شرایطی که مردم از عاقبت تئوریسین تکرارها سودی نبرده و امروز شاکیاند، باعث شده تا اصلاحطلبانی چون محمدرضا خاتمی مجبور به طرح چنین حرف های بیپشتوانهای شوند.
مردم امروز انتظار دارند جریانی که حامی شماره یک دولت روحانی است به آنان پاسخ دهد اما به گوشهای خزیده وحرفی برای آنان ندارند.
گرچه دستگاه قضایی نباید ملاحظه طراحی سیاسی هیچ جناحی را داشته باشد اما آنان نیز باید بدانند نمیتوان با طرح دروغ و انتشار آن به جای پاسخگویی به ملت، با سیاست فرافکنی اذهان را منحرف کنند.
امروز جماعت اصلاحطلب باید نسبت به سماجت و حمایت آشکار خود از دولت حسن روحانی پاسخ دهد. باید در قبال لیست امید و عملکرد شخص عارف پاسخگو باشد. باید در قبال شورای شهری که در عرض مدتی کوتاه توانایی ثبات مدیریت شهری را ندارد جواب دهد.
مساله امروز مردم رای در ۸۸نیست، مساله امروز مردم گرانی و بیکاری است. جریان اصلاحات به جای طرح اکاذیب ازسوی سردمداران خود باید بتواند جواب مردمی را بدهد که به واسطه تکرارها به چنین روزی افتادهاند. فرار از این گرداب برای یک جریان سیاسی با یک سخنرانی و سرگرمی رسانهای ممکن نخواهدبود.
خاتمی در این دروغ تلاش کرد توپ را درزمینه مباحث روز کشور از ناکارآمدی دولت به درگیری اصلاحطلبان تندرو با حاکمیت منتقل کند که بنا بر شواهد ممکن نشد.
۲- هجمه به شورای نگهبان
گرچه در دروغ دبیرکل حزب منحله مشارکت هجمه مستقیمی به شورای نگهبان دیده نمیشود اما به واقع یکی از اهداف او از چنین اکاذیبی تخریب این شوراست. شورایی که به فرض او در قبال تقلب ۸میلیونی سکوت کرده یا فریب خورده است. حمله به شورای نگهبان ازسوی اصلاحطلبان به ویژه طیف تندور پدیده جدیدی نیست. هرچه به زمان انتخاباتی نزدیک میشویم، این جماعت به نیت منفعل کردن یا کمرنگ نمودن نقش شورا و اثر بر میزان ردصلاحیتهای احتمالی عناصر مسالهدار خود تلاش میکنند تا فضای عمومی را با عملیات روانی آماده کنند. این طراحی شکستخورده در پس این دروغ ۸ میلیونی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است.
ایجاد بدبینی به شورای نگهبان وبسط آن به کف جامعه میتواند راهکاری سطحی برای جریانی باشدکه تصور میکند باید به جنگ ردصلاحیت افراد رادیکال خود برود تا با این اهرم هر فرد بیاثری را در لیست آینده برنده کند؛ کاری که در لیست امید مجلس دهم شاهد آن بودیم. مخلوطی از یاران لاریجانی، اصلاحطلبان و البته عدهای عناصر بیتابلو که بود و نبودشان در لیست علیالسویه بود.
۳- تست رسانهای
جماعت غیرپاسخگو به مردم که باوجود نتایج سیاسی سالهای اخیر که در آن نقشی اساسی داشتند، با طرح یک دروغ بزرگ در پی آنند تا با تست رسانهای در فضای کشور موقعیت خود را بسنجند. اینکه آیا مردم به اظهاراتشان در یک رسانه غیررسمی چه واکنشی نشان میدهند میتواند آنها را با واقعبینی نسبت به جایگاه امروزشان در طراحی آینده کمک کند. این جلب توجه ساده لوحانه
به نظر میرسد شکست خورد، چراکه حتی جنبشهای دانشجویی حامی وحتی رسانههای سینهچاک از کنار آن گذشتند و این دروغ را با گوینده تنها گذاشتند.
گرچه هزینه این تست رسانهای درجامعه بالا نبود اما به نظر میرسد اکنون باید در قبال این اقدام نیز درکنار دیگر امور مسکوت مانده پاسخگو شده و برای حداقل اهل رسانه شواهد و مستندات خود را ارائه دهند.
محمدرضا خاتمی، برادر و دیگران شاید امروز پی بردهاند که دروغهایی ازجمله اظهار اخیر تاثیری در وضعیتشان ندارد، بلکه مردم گرفتار در وعدههای عمل نشده از آنان پاسخی میخواهند تا مرهمی باشد بر مشکلات اقتصادیشان و دیگر حاضر نیستند فریب تکرارها یا دروغهایی را بخورند که هیچ منفعتی برای آنان ندارد. جریان اصلاحات و سردمداران آن امروز باید در قبال برجام و عواقب آن، ناکارآمدی مجلس دهم به ویژه عملکرد فراکسیون امید و همچنین شوراهای شهر و روستا را گزارش دهند.
آقایان! مردم هشیار شدهاند، دوره شارلاتانیسم سیاسی گذشته و باید در مقام عمل اگر چیزی در چنته دارید،
عیان کنید.
دیدگاه تان را بنویسید