پشیمانها/ چرا طیف چپ گروگانگیرهایی که سی و هشت سال پیش سفارت آمریکا را تسخیر کرده اند حالا پشیمان شده اند؟
این سوال مهمی است که برای یافتن پاسخ آن میتوان از رفتار شناسی این روزهای این طیف سیاسی نیز بهره برد . آن پشیمانی آخرین پشیمانی نبوده است.
ساعاتی پس از تسخیر کامل سفارت آمریکا در عصر روز ۱۳ آبان چند دانشجوی جوان در یکی از اتاقهای سفارت مقابل خبرنگاران نشستند و پس از آنکه تعدادی از سلاحهای آمریکایی را به آنها نشان دادند به قرائت بیانیه اول و دوم تسخیرکنندگان پرداختند. این دانشجویان وقتی در برابر این سؤال قرار گرفتند که نام شما چیست؟ پاسخ دادند: دانشجویان پیرو خط امام و این گونه بود که در تمام نشستهای خبری، سخنرانیها و اعلام مواضع تلویزیونی نامی از این دانشجویان به میان نمیآمد و آنها با عنوان «یکی از دانشجویان خط امام» معرفی میشدند، حتی معصومه ابتکار مترجم و سخنگوی انگلیسی زبان نیز در گفتوگو با رسانههای غربی خود را «مری» معرفی میکرد و این گونه به «خواهر مری» معروف شد.دانشجویان ششماه اول تسخیر را در سفارت آمریکا که به آن لقب «لانه جاسوسی» داده بودند به سر بردند. هر کس در سفارت مسئولیتی داشت. ابراهیم اصغرزاده، طراح اصلی تسخیر سفارت آمریکا، رضا سیفاللهی، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی شورای مرکزی دانشجویان را تشکیل میدادند. در کنار شورای مرکزی، شورای بازو وجود داشت. گفته میشود علی اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر اعضای این شورا بودند. عباس عبدی پس از چندی به خاطر مشکلات شخصی از لانه بیرون آمد و به شیراز رفت. علی زحمتکش نیز مسئول عملیات تسخیر و در لانه کار حفاظت از گروگانها را بر عهده داشت، تنها فردی بود که در دادگاههای آمریکا به خاطر بازداشتن یکی از گروگانها از نابود کردن اسناد تحت پیگرد قرار گرفت. سیدمحمد هاشمی اصفهانی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بعدها با معصومه ابتکار ازدواج کرد و برخلاف همسرش از فعالیت سیاسی کناره گرفت و از مدیران نفتی شد. اکبر رفان نیز در لانه مسئولیت تدارکات را بر عهده داشت. محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، نعیمیپور و معصومه ابتکار در واحد روابط عمومی بودند که مهندس احمد حسینی بر کار آنها نظارت میکرد. حسین کمالی مسئول تبلیغات بود. وفا تابش، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر نیز در کار بررسی اسناد لانه بودند. شیخالاسلام و رجاییفر به دلیل تسلط به زبان عربی و انگلیسی گاهی نقش مترجم را هم بازی میکردند. فروز رجاییفر در روز ۱۳ آبان مسئول دفتر دانشجویان عملیاتکننده بود.
تخلیه لانه و پایان کار تشکیلاتی
پس از شکست خفتبار آمریکا در طبس، دانشجویان خط امام که مقاومت گستردهای به مدت 6 ماه گذشته برای عدم تحویل گروگانها به دولت موقت و شورای انقلاب داشتند با همکاری اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی تصمیم گرفتند که گروگانها را در چند دسته به شهرهای مختلف اعزام کنند. دلیل این تصمیم عدم تجمع گروگانها برای شکست هرگونه عملیات رهایی بود. مشهد، ساری، رشت، یزد، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر مقصد گروههایی از دانشجویان پیرو خط امام و گروگانها بود که مخفیانه با لباسهای مبدل به این شهرها سفر میکردند. در اواسط تابستان 59 فرار ناموفق یکی از گروگانها و سختشدن نگهداری از گروگانها سبب شد تا شورای مرکزی دانشجویان در توافقی با سپاه پاسداران گروگانها را در اختیار دولت شهید رجایی قرار دهد. بدین ترتیب گروگانها به زندان اوین و زندان توحید (موزه عبرت) منتقل شدند تا دانشجویان خطامام که در مذاکرات الجزایر نیز کنار گذاشته شده بودند آخرین بهانه با هم بودن را نیز از دست بدهند. با تشکیل جلسهای در لانه، دانشجویان به ابراز نظر درباره آینده جنبش پرداختند. برخی معتقد به ایجاد حزب بودند و برخی دیگر نیز پایان کار تشکیلاتی را طلب میکردند، در نهایت رأیگیری شد و در نتیجه گروه دوم پیروز شدند و پایان کار تشکیلاتی دانشجویان خط امام اعلام شد.
لانه جاسوسی اما تا چند سال در اختیار دانشجویان بود، کار بررسی اسناد ادامه داشت و عصرهای جمعه به بهانه دیدار، مسابقه فوتبالی نیز در زمین ورزش برگزار میشد اما با تصمیم دولت موسوی در سال 64 لانه جاسوسی تحویل سپاه پاسداران شد. اسناد و مدارک نیز منتشر شد و آنچه منتشر نشده بود، در اختیار وزارت تازه تأسیس اطلاعات قرار گرفت.
سپاه و جنگ
مهر 59 همزمان با فراغت دانشجویان خط امام از نگهداری گروگانها، عراق تهاجم ناجوانمردانهای را به مرزهای غربی کشور آغاز کرد. دانشجویان نیز که در دوران حفاظت از گروگانها دورههای آموزش نظامی را به صورت کامل در پادگانهای شمال کشور گذرانده بودند، به جبهه رفتند. همچنین ارتباطات گسترده قبلی با سپاه پاسداران سبب شد تا اکثر دانشجویان لباس سبز پاسداری را به تن کنند. اکبر رفان که بعدها اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه لقب گرفت، علیرضا افشار بعدها رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران، فرمانده کل بسیج و معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح بود و رضا سیفاللهی که بعدها مسئول اطلاعات سپاه و اولین فرمانده نیروی انتظامی شد، از جمله این افراد بودند. احمدرضا کاظمی پسرعموی شهید احمد کاظمی، علی زحمتکش، محمدرضا خاتمی و محمد نعیمیپور نیز از جمله پاسداران دهه 60 بودند.
السابقون السابقون
هنوز گروگانهای آمریکا در ایران بودند که در روز 16 آبان خبر شهادت تعدادی از دانشجویان خط امام منتشر شد.شهید حسین علمالهدی اگرچه مستقیما در تسخیر لانه جاسوسی نقش نداشت اما همکاری مستقیم او با واحد بررسی و انتشار اسناد، سبب شد تا او را نیز دانشجوی پیرو خط امام بخوانند.در ماجرای کاندیداتوری احمد مدنی برای ریاست جمهوری، علمالهدی با معرفی آیتالله خامنهای، به لانه جاسوسی مراجعه کرد و با همکاری واحد بررسی اسناد و واحد تبلیغات، اسناد مربوط به همکاری مدنی با آمریکاییها در سطحی وسیع منتشر شد.
حسین علمالهدی به همراه محمد فاضل و علی حاتمی از دانشجویان پیرو خط امام به شهادت رسیدند. علی حاتمی از اولین کسانی بود که از دیوار سفارت آمریکا عبور کرد. در عکس معروف ورود دانشجویان از بالای در، علی حاتمی در حالی که به دوربین نگاه میکند، دیده میشود.در این عملیات حسین سیف از دیگر دانشجویان خط امام نیز مجروح شد ولی به طرز معجزهآسایی نجات یافت. سیف در عملیات خیبر در سال 63 به شهادت رسید.
محسن وزوایی از دانشجویان دانشگاه شریف که در لانه مسئولیت اطلاعات- عملیات را برعهده داشت، چند ماه زودتر از آغاز جنگ به سپاه پاسداران پیوست.با شروع جنگ وزوایی به جبهه غرب رفت و فرماندهی گردانی با کارویژه عملیات پارتیزانی را برعهده گرفت. او در عملیات فتح بلندیهای بازیدراز فرمانده بود و در این عملیات مجروح شد. در آذر 1360 او فرمانده گردان حبیببن مظاهر تیپ تازه تأسیس محمدرسولالله (ص) شد که در عملیات فتحالمبین این گردان نوک عملیات بود. با تأسیس تیپ 10 سیدالشهدا او فرمانده این تیپ شد و در فروردین 61 با همین تیپ وارد عملیات بیتالمقدس (فتح خرمشهر) شد و در این عملیات بود که در 22 اردیبهشت هنگام هدایت نیروهایش چند کیلومتر مانده به خرمشهر به شهادت رسید. عباس ورامینی نیز یکی دیگر از دانشجویان خط امام بود که مسئولیت آموزش نظامی دانشجویان را برعهده داشت.ورامینی همانند تعدادی دیگر از دانشجویان در سال 58 با یکی از دختران دانشجوی پیرو خط امام ازدواج کرد و خطبه عقد او را امامخمینی(ره) قرائت کرد. ورامینی در سال 61 با حکم احمد متوسلیان به فرماندهی ستاد لشکر 27 محمدرسولالله (ص) منصوب شد. مسئولیت سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف از دیگر مسئولیتهای او بود.
ورامینی سرانجام در 28 آبان 62 در ارتفاعات کانیمانگا و در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.
علی صبوری، علیرضا هادیپور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی فرمانده سپاه سوسنگرد درابتدای جنگ، عبدالرحمن یا علی مدد، حسین بهادری، فضلالله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز از دیگر شهدای تسخیرکننده سفارت آمریکا در تهران هستند.
نقشآفرینی در پستهای کلیدی
پس از پایان کار لانه جاسوسی، بسیاری از دانشجویان که به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاهها را تعطیل میدیدند، جذب دستگاه و سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی شدند. شاید انتصاب حسین شیخالاسلام، یکی از سخنگویان دانشجویان پیرو خط امام، که البته رابطه خوبی با اعضای شورای مرکزی بهخصوص دانشجویان چپمزاجی مانند عباس عبدی و میردامادی نداشت، به معاونت سیاسی وزارت خارجه، اولین انتصاب یکی از دانشجویان به سمتی ارشد در دولت بود. شیخالاسلام 16 سال در این معاونت باقی ماند و کارشناس خبره مسائل منطقه بهخصوص فلسطین، لبنان و سوریه شد.
او سپس 3 سال سفیر ایران در سوریه بود و پس از نمایندگی در دور هفتم مجلس معاون خاورمیانه و قائم مقام وزیر امور خارجه شد. شیخالاسلام تنها دیپلمات لانه جاسوسی نبود، محسن امینزاده نیز در دوران خاتمی به معاونت آسیای وزارت امور خارجه رفت و وزیر در سایه دوران وزارت کمال خرازی بود.مهاجر و محمد مهدی رحمتی نیز از دانشجویان خط امام بودند که مسئولیتهایی را تجربه کردند. محمدمهدی رحمتی بعدها به معاونت نظارت راهبردی «معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی» ریاستجمهوری در دوران دولت نهم منصوب شد.
در انتخابات مجلس سوم، ابراهیم اصغرزاده برای اولین بار به عنوان عضو دانشجویان پیرو خط امام کاندیدای تهران شد. او موفق شد به مجلس راه یابد اما اقدامات رادیکال او سبب شد در روزهای آخر مجلس بازداشت و محاکمه شود.اصغرزاده که سخنران ثابت مراسمهای دفتر تحکیم وحدت بود و حتی در دوم خرداد سال 78 اعلام کرد که از بمب اتم هم خطرناکتر است، به دلیل اختلافات گسترده در شورای شهر اول تهران به جمع مخالفان خاتمی پیوست و در انتخابات سال 80 کاندیدا شد که رد صلاحیت شد. عباس عبدی در آن روزها به طنز گفته بود که اصغرزاده میخواهد موشی در دیگ اصلاحات بیندازد و «انا شریک» بگوید!
اما قرعه اولین و تنها وزیر در میان دانشجویان خط امام، به نام «حبیبالله بیطرف» دانشجوی یزدی دانشگاه تهران درآمد.او 8 سال وزیر نیرو بود. در دوران وزارت بیطرف، علی زحمتکش و وفا تابش دو عضو ارشد دانشجویان خط امام به خوزستان رفتند و مسئولیت ساخت سدهای بزرگ کرخه 2 و 3 را برعهده گرفتند. رحمان دادمان مدت کوتاهی وزیر راه و ترابری شد اما در یک حادثه هوایی جان باخت.
حسین شریفزادگان نیز یک سالی وزیر رفاه در دولت خاتمی بود. معصومه ابتکار نیز از معاونان رئیسجمهور بود. در معاونتهای وزارت کشور نیز، رضاسیفاللهی معاون امنیتی در دوره اول عبدالله نوری بود که با ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری، نیروی انتظامی را تشکیل داد و خود اولین فرمانده آن شد. محمدرضا بهزادیاننژاد نیز در دوره دوم وزارت عبدالله نوری معاون اقتصادی وزارت کشور شد اما به دلیل مواضع افراطی، عبدالله نوری ترجیح داد تا او را بیش از یک سال بعد کنار بگذارد.
بهزادیان که دستی هم بر فعالیتهای اقتصادی داشت در اواخر دوران خاتمی رئیس اتاق بازرگانی تهران شد اما بر سر اختلافات گسترده با علی نقی خاموشی در آبان ۸۴ جایش را به محمد نهاوندیان داد. در دولت نهم نیز علیرضا افشار سمتهای معاونت سیاسی و اجتماعی وزارت کشور را در دوران پورمحمدی و محصولی تجربه کرد.
مقامات ارشد
گرچه تصدی سمت وزارت، فرماندهی نیروهای مسلح و وکالت مجلس نشان از نفوذ دانشجویان پیرو خط امام در ساختار حکومتی میدهد اما ارشد مقامهای حکومتی به دانشجویانی رسید که در دوران تسخیر نه در دیدرس که در متن کار بودند.
عزتالله ضرغامی مانند بسیاری از دانشجویان پس از پایان کار لانه به سپاه پاسداران پیوست اما علاقههای فرهنگی او را پس از جنگ به معاونت سینمایی وزارت ارشاد کشاند، معاونت پارلمانی و امور استانها در دوران ریاست علی لاریجانی و مجلس ششم سبب شد تا ضرغامی در بهار ۸۳ به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شود.ضرغامی سالها سخنران مراسم 13 آبان در مقابل لانه جاسوسی بود.
سخنگوها
گفتیم که دانشجویان پیرو خط امام در نشستهای خبری و یا سخنرانیها خود را معرفی نمیکردند اما بنا به تقسیم کاری که شده بود، ابراهیم اصغرزاده، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی مسئولیت گفتوگو با رسانههای داخلی را برعهده داشتند. در جریان افشاگریهای دانشجویان که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش میشد، روزی که اسناد مربوط به ارتباط ناصر میناچی وزیر ارشاد دولت موقت با سفارت آمریکا قرار بود افشا شود، رحیم باطنی نتوانست بر احساساتش غلبه کند و سخنان تندی علیه نهضت آزادی بیان کرد. این اظهارات سبب مظلومنمایی شدید جریان طرفدار سازش با آمریکا شد. باطنی که نماینده دانشجویان دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در شورای مرکزی بود، بعدها معاون جهاد دانشگاهی کشور شد.
اما کسانی که به دلیل تسلط به زبان انگلیسی میتوانستند با رسانههای غربی تعامل کنند، حسین شیخالاسلام، معصومه ابتکار، فروز رجاییفر و محسن وزوایی بودند. زمانی هم که قرار بود یکی از دانشجویان در نماز جمعه تهران سخنرانی کند و یا بیانیهای قرائت کند، مهدی رجب بیگی این مسئولیت را عهدهدار میشد. رجببیگی که قلم و بیان رسایی داشت، از سالها قبل با انتشار نشریه طنزی به نام «جیغ و داد» با کمونیستها درگیر بود. رجب بیگی در مهر 60 به دست منافقین در خیابانهای تهران به شهادت رسید.
برائتجویان
ماجرای پشیمانی کسانی که در تسخیر سفارت آمریکا در تهران نقش داشتند، از همان شب 13 آبان آغاز شد. حاتم قادری و جواد مظفر دو دانشجوی دانشگاه ملی به دلیل حمایت امام از حرکت دانشجویان از لانه خارج شدند. سه روز بعد چند دانشجوی دیگر نیز با بیان اینکه هرچند تسخیر، یک حرکت ضدامپریالیستی است، اما این راه مبارزه با امپریالیسم نیست، از لانه خارج شدند.
اما برخوردهای محکم دانشجویان خط امام سبب شد تا چند هفته بعد چند نفر از تسخیرکنندگان از لانه اخراج شوند. مجتبی بدیعی، عضو سابق شورای مرکزی حزب مشارکت در اینباره میگوید: «رفتارهای افراطی در لانه زیاد بود. آقای دادمان و افرادی که در آن طیف بودند، روی بحث ولایت فقیه خیلی حساس بودند، اما ما قبول نداشتیم. یک روز بنده و دکتر سامی و دکتر داوودی و یک دوست دیگر در سفارت قدم میزدیم که آمبولانس دنده عقب به طرف ما آمد و چند نفر نقاب به چشم و مسلح ما را در آمبولانس انداختند و آژیرکشان به خارج از سفارت آمدند و ما را در بالای میدان هفت تیر از آمبولانس پائین انداختند. به این ترتیب بود که لانه بهتدریج از مخالفان ولایت فقیه پاکسازی میشد. در یک شب سرد زمستانی نیز یک پسر و دختر به خاطر وابستگی خطی به مجاهدین خلق (منافقین) اخراج شدند. تقی محمدی از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای اول تسخیر، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد. محمدی که از نزدیکان بهزاد نبوی و خسرو تهرانی بود، بعدها به اطلاعات نخستوزیری رفت و پس از انفجار 8 شهریور به سفارت ایران در افغانستان فرستاده شد، اما اسدالله لاجوردی به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد.
تقی محمدی که در بازداشتگاه برای اعتراف اعلام آمادگی کرده بود، به طرز مشکوکی ساعاتی بعد با کمربند خودکشی کرد. کارشناسان امنیتی دادستانی انقلاب معتقد بودند که اینگونه خودکشی با توجه به اینکه تقی محمدی روی رگهای گردنش چوب کبریت گذاشته بود، امکان ندارد و اشخاص دیگری احتمالا او را کشتهاند و بعد حلقآویزش کردهاند. با مرگ تقی محمدی و فشارهای موسوی خوئینیها، تحقیقات درباره پرونده انفجار نخستوزیری متوقف شد. اما باری روزن سالها بعد یکی دیگر از دانشجویان را نیز اینبار در پاریس ملاقات کرد. عباس عبدی از دانشجویان پلیتکنیک (امیرکبیر) در این دیدار که پس از دوم خرداد 76 رخ داد، تلویحا از اقداماتش ابراز برائت کرد و خواستار شکستن دیوار بلند بیاعتمادی بین ایران و آمریکا شد. این دیدار اعتراض گسترده دانشجویان پیرو خط امام را در پی داشت. فروز رجاییفر در مصاحبهای اعلام کرد که عباس عبدی اصولا جزو دانشجویان پیرو خط امام نبود. محمد هاشمپور یزدانپرست، استاد دانشگاه شیراز هم که مسئول چاپخانه در لانه بود، گفت که دیدار عباس عبدی شرمآور بود. در سالهای اخیر هم برخی اعضای حزب مشارکت که جزو دانشجویان خط امام هم بودند، مانند میردامادی، محمدرضا خاتمی و وهابی سعی میکنند درباره واقعه 13 آبان در برابر سؤالات خبرنگاران قرار نگیرند. بدترین سرنوشت را در میان تسخیرکنندگان لانه جاسوسی آمریکا فردی به نام «عباس زریباف» داشت.
زری باف که از ابتدای سال 58 وارد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شده بود وارد بخش اطلاعات شد و به نقل از سایت این گروهک تروریستی مأموریتهایی در جهت کشف اقدامات سپاه پاسداران انجام داد. زریباف که از حاضرین در لانه بود بسیار به عوامل اطلاعات نخستوزیری مانند تقی محمدی و خسرو تهرانی نزدیک بود. او در سال 60 به زندگی مخفی روی آورد و در سال 61 از ایران خارج شد. زری باف در چهارمین روز عملیات مرصاد به هلاکت رسید.
دیدگاه تان را بنویسید