نمایندگان افکار عمومی
محمد علی الفتپور: پشیمانی از تسخیر سفارت یک اپیدمی در بین خط امامیها نیست.قاعدتا باید از آنها پرسید که چه اتفاق جدیدی افتاده است که تحلیل و محاسبات شما تغییر کرده است؟ آیا ایدئولوژی این افراد به مسائل تغییر کرده است؟
تغییری در ماهیت آمریکا اتفاق نیفتاده است حتی در ماهیت کنش سیاسی ما با آمریکا اتفاق نیفتاده ولی این تغییر به نظرم در تفکر و نگرش برخی از این دانشجویان خط امام اتفاق افتاده است
انگیزۀ دانشجویان خط امام برای تسخیر سفارت آمریکا، قطعا انگیزۀ ضداستبکاری و ضداستعماری است و فضایی که آنجا وجود دارد، فضای ابتدای انقلاب و فضای اتمسفر قالب ضدآمریکا که در آن فضا وجود دارد سبب شده که جماعتی از دانشجویان به این نتیجه برسند که قاعدتا باید یک ایستادگی در برابر این ابرقدرت بیفکر و منطق داشته باشند، یعنی این مطالبه مبارزه با استکبار فضای عمومی دانشگاههاست که حالا توسط یک جماعتی پیگیری میشود، وگرنه با این اتمسفر چه در فضای دانشگاهی و چه در فضای عمومی یک دولت انقلابی لازم بود که سر کار باشد که در مقابل آمریکا بایستد حالا چون این دولت انقلابی به دلایلی سر کار نیست دانشجویان به این نتیجه میرسند که باید یک ضربشستی به آمریکا نشان بدهند، قطعا به صورت کلی انگیزۀ دانشجویان مقابله با استبداد و استعمار است و این اتفاق هم محقق میشود و به قولی این صدا و این پیام را برای دنیا دارد که ایرانِ جدیدی به عرصۀ سیاسی دنیا پا گذاشته که در مقابل آمریکا و جنایتهای آمریکا میخواهد بایستد.
نکتهای که باید اشاره شود این است که این ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و پشیمانی از تسخیر سفارت آمریکا، یک ماجرای اپیدمی که در میان بچهها و دانشجویان خط امام نیست. حالا چند نفری هستند که آن هم به خاطر تغییر مشرب سیاسیشان و تغییر تحلیلهای سیاسیشان، به نظرم به این نتیجه رسیدند که کاری که کردند کار درستی نبوده. البته قاعدتا باید از آنها پرسید که چه اتفاق جدیدی افتاده است که تحلیل و محاسبات شما تغییر کرده است؟ در تحلیل سیاسی وقتی یک کنشی اتفاق میافتد اگر کنش قرار است تغییر کند آن فرد باید بگوید که چه اتفاقی افتاده که آن زمان آن کار را کردید و مثلا در ماهیت آمریکا چه تغییری ایجاد شده که الان پشیمان هستید؟
به نظرم این تغییر در ماهیت آمریکا اتفاق نیفتاده است حتی در ماهیت کنش سیاسی ما با آمریکا اتفاق نیفتاده ولی این تغییر به نظرم در تفکر و نگرش برخی از این دانشجویان خط امام اتفاق افتاده است، اینها ایدئولوژیشان و به قولی نگاه تئوریشان به مسائل تغییر کرده است، اینها قبلا اعتقاد داشتند که ایستادگی کردن در مقابل آمریکا خودش هم موضوعیت دارد و هم طریقیّت دارد ولی الان اعتقاد دارد موضوعیت ندارد حتی اگر هم بخواهند بگویند طریقیت دارد ممکن است در مورد این طریقیتش هم هزار و یک مانع بتراشند که حتی طریقیت هم ندارد با اینکه براساس مبانی قرآنی و دینی ما در مقابل استکبار باید ایستاد، در مقابل کسی که مستکبر است و دنبال این است که دنیا را جیرهخوار خودش کند و به تمام مناسک سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دنیا سرک بکشد و همه را تعیین کند، باید ایستاد. به نظرم این مبانی در این آقایان یا به درستی شکل نگرفته بود یا هیجانی شکل گرفته بوده چون اگر الان ادعایشان این است که ما عقلانیتر نگاه میکنیم، باید گفت آن موقع نگاه عقلانی به این کارشان نکردند. به هر دلیل این دوستان باید بگویند چرا این اتفاق افتاده است؟ قاعدتا این سوالی است که همه از آنها میپرسند. آیا فرآیندها تغییری کرده است؟ آیا در ماهیت خصم آلود جریان پلید جنایتکار جهانی، خللی وارد شده است؟ در آن تغییری ایجاد شده است که ما الان باید سر میز مذاکره با آنها بنشینیم یا دشمنیمان را با آنها کنار بگذاریم؟
الان در دولت آقای روحانی هم که بعضا این دانشجویان پشیمان خط امام با آن همکاری میکنند فکر میکردند با تغییر نگرش به آمریکا ممکن است نتیجۀ خوبی بگیرد ولی الان آقای روحانی در مواجهه با آمریکا حرفهایی میزند که به نظرم بسیاری از حرفهایی که مخالفینش در ابتدای دولتش میزدند یا حتی از آنها تندتر است. این به خاطر تجربۀ ایشان است که نشست و دید با کشوری که مستکبر است و دنبال این است که منافع همۀ کشورها را به خطر بیندازد تا منافع خودشان را تامین کند، نمیشود مذاکره کرد، نمیشود تغییر نگرش داد، ما هر زمان مقابل آمریکاییها ایستادیم اتفاقا نتیجۀ بهتری گرفتیم و آنها را سر خط ادب مقابله با خودمان آوردیم و هر وقت هم باج دادیم و نشستیم با آنها مذاکره کردیم ضرر کردیم. ما از اول انقلاب تا الان 7 بار مذاکرۀ آشکار و پنهان با آمریکاییها داریم که در 7 مذاکره ایران به منافعش دست پیدا نکرده و آمریکاییها توانستند حرف خودشان را به ما حقنه کنند.
گفتن این حرفها سبب میشود که بعضا حرفهای انقلابیون پشیمان خیلی دیگر در فضای اجتماعی تکرار نشود. اگر بگوییم حرفهایی که ما در رابطه با آمریکا و رژیم جنایتکار آمریکا میزنیم، بخشی از آنها تئوریک است ولی تصمیم نهایی را این مبانی تئوریک نمیگیرد، تصمیم نهایی را تجربۀ ما در مذاکره با آمریکا و در مواجهه با کشوری مانند آمریکا میگیرد. بر این اساس دوستان پشیمان خط امام باید بگویند آن زمان چرا انقلابی عمل کردند و دلایل خود را از آن زمان بگویند و بگویند الان اوضاع چه تغییری کرده که نظرشان عوض کرده است؟
در خصوص مشرب فکری اگر صرفا بخواهیم یک کلونی فکر یا مجرای فکری را به دانشجویان خط امام نسبت بدهیم کار صحیح، درست و دقیقی نیست. تفکرات مختلفی وجود دارد حتی بعضا در بعضی دانشگاهها تفکرات مارکسیستی وجود دارد حتی سازمان مجاهدین خلق هم به عنوان یکی از گروههایی که در ابتدای انقلاب فعالیت دارد و هنوز اقدامات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران نکرده، یکبار اقدام میکند برای تسخیر لانه و موفق نیست و جلویش گرفته میشود، یعنی میخواهم بگویم صرفا ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را به یک جریان خاصی نسبت دادن، به نظرم خیلی دقیق نیست .
مجموعهای از بچههای انقلاب از طیفهای مختلف را الان میبینید، هم شهید وزوایی در دانشجویان خط امام وجود دارد و هم شهید منتظرقائم وجود دارد و هم از آن طرف آقای عبدی وجود دارد و هم خانم ابتکار وجود دارد، یک جمعی از تمام طرز تفکرات اجتماعی و سیاسی است که به نظر من به این نتیجه رسیدند که باید یک ضربشستی به آمریکا نشان بدهند.
دیدگاه تان را بنویسید