ترس از تکرار کودتای 28 مرداد
اینکه بگوییم قبل از تسخیر لانه روابط ایران-آمریکا خوب بوده و این اقدام موجب تخریب روابط شده خیلی از واقعیت ها را نادیده می گیرد
مثلث. عباس سلیمی نمین: افرادی که میگویند اختلاف ایران و آمریکا از ۱۳آبان ۵۸ است هم تاریخ قبل از انقلاب و هم تاریخ بعد از پیروزی انقلاب تا آبان ۵۸ را تحریف کردهاند. دو الی سه روز بعد از 22 بهمن 57 و پیروزی انقلاب به سفارت آمریکا حمله شد اما وقتی مشخص شد این کار را چریکهای فدائی خلق کردند، کسی از آن چه اتفاق افتاد، دفاع نکرد. اما از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ چه رخ داد که همه از تسخیر سفارت آمریکا دفاع کردند؟ منتقدان تسخیر سفارت آمریکا امروز نمیتوانند یک سند نشان دهند که یک تشکل یا گروهی از این اقدام دفاع نکرده باشد. از نهضت آزادی گرفته تا جبهه ملی و مجاهدین خلق، همه گروهها با گرایشهای مختلف از این حرکت دفاع کردند بنابراین اگر قرار بود تسخیر سفارت آمریکا صرفا رفتاری هیجانی باشد چرا روزهای اول انقلاب این اتفاق رخ نداد؟ در آن زمان که شور هیجان بیشتر بود. در آن زمان مردم معتقد بودند با پیروزی انقلاب فصل نویی آغاز شده است و مردم هنوز آمریکا را در صحنه جدید تجربه نکردهاند لذا در قدم اول از حرکتی که بعد از پیروزی انقلاب درباره سفارت آمریکا رخ داد، هیچ کسی دفاع نکرد درحالی که 9 ماه بعد مردم میآمدند و در سرمای آن زمان پشت دیوارها میخوابیدند که مبادا آمریکاییها حمله کنند و این دانشجویان را بکشند. سوال اینجاست این حرکت چرا مردمی شد؟ آیا جز این است که رفتارها و نشانههایی را از خصومت آمریکا دریافت کردند؟
باهری در کابینه علم میگوید «کاپیتولاسیون منسوخترین شیوه استعمار است و این را مردم تحمل نخواهند کرد و قیام میکنند.» او انقلابی نیست اما میداند تحمیل کاپیتولاسیون به مردمی با فرهنگ به معنی تحقیر آن ملت است و طبیعی است که تحمل نمیشود. رفتارهای ضد ملت ایران آمریکاییها به همینجا ختم نمیشود و نمونههای دیگری هم نشان میدهد اما ملت ایران آنقدر معرفت دارد که وقتی انقلاب کرد صبوری نشان داد تا ببیند در شرایط جدید آمریکا چه رفتاری از خود نشان میدهد. آنچه موجب شد در ۱۳ آبان همه مردم دفاع کنند بر اساس مشاهدات بود و این مشاهدات مربوط به قبل از انقلاب نمیشد؛ یعنی نگفتند چون آمریکا از کودتای ۲۸ مرداد حمات کرد یا اینکه ساواک را تشکیل داد و مردم ایران را شکنجه کرد و... ما به سفارت حمله میکنیم. بلکه گفتند غائله کردستان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن زیر سر آمریکا است. آیا برای این مسائل شواهدی داشتند؟ خانم ابتکار در کتاب خود عنوان میکند «ما نگران این بودیم که یک کودتای دیگر شکل بگیرد.» من نمیخواهم اسم ببرم اما نمیدانم چرا آن استاد دانشگاه دائما در هر جایی که مینشیند عنوان میکند «ریشه مشکلات ایران و آمریکا از ۱۳ آبان است»؛ بهتر است دیگران به این بپردازند که او چرا به نفع آمریکاییها صحبت و آنها را تطهیر میکند و اتفاقا اقدام جوانان ما را زیر سوال میبرد؟ هرچند دلیل این رفتارها را نمیدانم اما میدانم که این حرف به معنای زیر پا گذاشتن همه واقعیتهای تاریخی است. البته ایشان خود را متمایل به نهضت آزادی نشان میدهد. من برای اینکه این موضوع را روشن کنم لازم میدانم یک نکتهای را عنوان کنم و آن اینکه عباس امیرانتظام در کتاب خود اکثر قریب به اتفاق اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا را زیر سوال میبرد اما در جایی که اسناد به نفع او است، میگوید: «مردم ببینید ما چه کردیم.» از جمله سندهایی که امیرانتظام در دادگاه از آن با افتخار یاد میکند سندهایی است که در ارتباط با گفتوگوی ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه) با کاردار آمریکا است. البته ظلمی که نهضت آزادی کرد این است که این موضوعات را به اطلاع مردم نرساند؛ براساس اعلام امیرانتظام در چند جلسه پیاپی آقای یزدی به کاردار آمریکا میگوید: «ما مدارک گویایی داریم که شما و اسرائیل پشت سر غائله کردستان قرار دارید و از این طریق میخواهید سلاح بدهید به عراق تا ایران را تجزیه کنید. مدت قابل توجهی از این جلسه صرف بحث عراق و مساله کردستان شد. یزدی تقریبا معتقد بود هم آمریکا و هم اسرائیل، عراق را برای کمک به یاغیان کرد کمک میکنند. در دنباله جلسه بعد یزدی عصبانیتر از جلسه قبل به نظر میرسید. قسمت اعظم بحث صرف کردستان شد و یزدی گفت با اطلاعاتی که دارد قانع شده است که حمایتهای زیادی از خارج به کردها میرسد و وضع کردستان را خیلی جدی میداند و طبق اطلاعاتی که به دولت موقت رسیده است آمریکا و اسرائیل با همکاری عراق به کردها کمک مینمایند. کاردار در یک مدت طولانی خیلی تلاش کرد تا این مساله را روشن کند که آمریکا نفعی در کردستان ندارد و چیزی عایدش نمیشود.» امیرانتظام به دنبال خواندن این سند خطاب به قاضی میگوید: «آقایان اعضای محترم دادگاه و شما هموطنان عزیز! اکنون میتوانید توجه بفرمایید که دولت موقت، من و برادرانم چه گفته بودیم و چه کردهایم.» بنابراین دولت موقت میدانسته است که آمریکا چه نقشی در غائله کردستان داشتند و این دیگر حرف دانشجویان نیست. شما فکر میکنید چرا نهضت آزادی بیانیه میدهد و دفاع میکند؟ برای اینکه خبر داشتند آمریکا چه میکند. البته سندهای دیگری هست که بر اساس آنها آقای امیرانتظام تلاش داشت آمریکاییها را به ملاقات بازرگان ببرد تا بگویند مسائل عراق زیر سر اتحادیه شوروی است. یعنی آقای امیرانتظام ملاقاتی را میان افسران آمریکایی و بازرگان تدارک میبیند تا آنها دولت موقت را قانع کنند که عراق با کمک شوروی در مرز ایران تحرکاتی را انجام داده است. اما کاردار آمریکا میگوید «آنقدر ادله آقای یزدی قوی بود که ما نتوانستیم هیچ حرفی بزنیم.» امروز آن فردی که در دانشگاه میگوید «ریشه اختلافات ایران و آمریکا ۱۳ آبان است»، خیلی از واقعیتهای دیگر را هم نادیده میگیرد.
بر اساس آنچه بین بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ اتفاق افتاد برای دانشجویان مسجل شد که آمریکاییها امکاناتی را در مرزهای کشور مستقر کردهاند و تنها نیاز به یک انگیزه مضاعف دارند. در آن مقطع میگفتند آمریکا دیگر حمایتی از شاه ندارد. تنها عاملی که میتوانست به عناصر عالیرتبه ارتش و ساواک انگیزه فوقالعاده بدهد این بود که آمریکا همچنان پرقدرت از شاه حمایت میکند. این پیام از طریق انتقال شاه به آمریکا منتقل شد و این یک دروغ است که شاه برای معالجه به آمریکا رفت. در همین زمینه خانم ابتکار در کتاب خود مینویسد «وقتی شاه به آمریکا منتقل شد ما مطمئن شدیم آخرین حرکت آمریکا برای کودتا انجام شده است، بنابراین ما وارد میدان شدیم.» حالا سوال اینجاست بعد از اقدام دانشجویان آیا مطالعات میدانی آنها تائید یا تکذیب شد؟ ما میبینیم بعد از اشغال سفارت اسناد تائید میشود و حتی نهضت آزادیها از جمله آقایان سحابی و یزدی و... آن را تائید میکنند. بنابراین وقتی اسناد گویای این است که آمریکا کانون توطئه در ایران بوده است این حرفی بسیار ضدملی است که تیرگی رابطه ایران و آمریکا را محصول سال ۵۸ میدانند چون همان سال بنیصدر نامه مینویسد به دبیرکل سازمان ملل متحد که اگر یک هزارم اقدامات سفارت آمریکا در تهران را سفارت ایران در واشنگتن انجام داده بود ملت آمریکا به خود اجازه میدادند خاک سفارت ایران را توبره کنند.
دیدگاه تان را بنویسید