جمنا؛ ستارهای که کم درخشید
نفس ایجاد تشکیلات و خرد جمعی در جریان انقلابی امری بسیار ستوده و حیاتی است؛ سازوکاری که به گزینه واحد و وحدت همگانی منجر شود. این خرد جمعی باید از سمت بدنه جریان باشد نه اینکه به شکل دستوری و آمرانه باشد. تشکیلات باید منعکسکننده تمام سلایق باشد و انتخاب سلایق هم باید با شفافیت صورت گیرد، تشکیلات سیاسی در عصر مدرن باید دارای سرعت باشد اما حرکت جمنا کاملا بر خلاف این نکات است
مثلث/ علیاردشیر بابایی: ستاره جمنا در سپهر سیاسی ایران با این عنوان که مدلی مستمر و پایدار برای کار تشکیلاتی نیروهای ارزشی و انقلابی باشد، طلوع کرد. صبح روز پنجم دی ماه 1395 گردهمایی سه هزار نفری در مجموعه شهر آفتاب و انتخاب شورای مرکزی جبهه مردمی انقلاب در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت. در این گردهمایی حجتالاسلام رحیمیان رئیس هیات موسسان، جمنا را تشکیلاتی فراتر از اصولگرایی خواند و به نوعی خواست جمنا را جامعتر از جبهه اصولگرایان معرفی کند. عصر یکشنبه، پنجم دی 1395 درست ساعاتی پس از انتخابات هیات موسسان جمنا، مرضیه وحیددستجردی از اعضای جمنا در گفتوگو با خبرگزاری فارس، جبهه مردمی انقلاب را تشکیلاتی از تمام اقشار و اصناف و گروههای سیاسی انقلابی خواند و بر این نکته که جبهه مردمی تشکیلاتی فرااصولگرایی است تاکید کرد. آنچه از سخنان این دو عضو هیات موسس جمنا برآمد این بود که هر دو تاکید دارند جمنا تشکیلاتی فرااصولگرایی است.
حالا با این مختصاتی که گفته شد اگر نگاهی گذرا به کنش متقابل برخی از افراد شاخص اصولگرایی در برابر جمنا در ایام پیش از ثبتنام در انتخابات 96 بیندازیم متوجه میشویم که افرادی مانند محمدباقر قالیباف، سیدابراهیم رئیسی، سعید جلیلی و... جمنا را به طور کامل نپذیرفتهاند و خود را محدود به سازوکار انتخاباتی جمنا نمیدانند. اما در این ایام به دلیل اتخاذ سیاست وحدت و اجتناب از شکستن وحدت کسی هم به طور علنی علیه جبهه مردمی انقلاب سخنی نمیگوید.
در 25 اردیبهشت 96 در کارزار انتخابات ریاستجمهوری، محمدباقر قالیباف به نفع سید ابراهیم رئیسی از ادامه رقابت کنارهگیری کرد. پس از این کنارهگیری پر سر و صدا، جمنا رئیسی را نامزد نهایی خود در انتخابات اعلام کرد. در نهایت در روز جمعه 29 اردیبهشت 96 حسن روحانی برای یک دوره چهار ساله به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد و سیدابراهیم رئیسی با کسب نزدیک به شانزده میلیون رای و 38 درصد آرا دوم شد.
همانطور که مرسوم است پس از انتخابات، شکستخوردگان به دنبال مقصر و علت شکست هستند. فعالان سیاسی و روزنامهنگاران عملکرد انتقادبرانگیز جمنا را یکی از علل شکست در انتخابات میدانستند. عدم اتخاذ سیاست مناسب در برگزیدن فرد نهایی برای انتخابات، عدم پوشش تمام سلیقهها در جمنا، حضور برخی از افراد شکستهخورده سیاسی در جمنا، جوانگرایی اسمی به جای جوانگرایی واقعی، عدم سازوکار شفاف در تعیین افراد در کمیتهها، شائبه وجود رانت در توزیع مسئولیت در کمیتههای جمنا و... از جمله انتقاداتی بود که به جمنا میشد.
در مقابل برخی از حامیان و مدافعان جمنا هم میگفتند حداقل فایده جمنا ایجاد تشکیلات خرد جمعی و رساندن جبهه انقلاب به وحدت روی یک گزینه است، گزینهای که در انتخابات 16 میلیون نفر به آن رای داده اند. و این در گام اول خود موفقیت است، چراکه پیش از این، چنین ساختاری وجود نداشت و همواره روی گزینه نهایی اختلافاتی مطرح بود.
اگر کمی مساله را کنکاش کنیم و از زاویههای متعدد به آن نگاه کنیم، چند نکته را متوجه میشویم:
1- اول آنکه ماحصل جمنا خرد جمعی نیست بلکه کنترل سیاسی است. جمنا یک سازوکار دستوری است که از سوی تشکیلاتهای سابق و افراد شاخص سیاسی اداره میشود، و قصد دارد بدنه مردمی را با خود همراه کند. چراکه در انتخاباتهای قبلی، بدنه یک انتخاب مجزا از تصمیم راس میگرفت. جمنا صرفا میخواهد تصمیم راس را به بدنه منتقل کند. نکته بعد آنکه سه هزار نفری که به شهر آفتاب رفته بودند منتخب چه کسانی بودند؟ آیا آن سه هزار نفر تنها منعکسکننده نظر احزاب اصولگرایی بودند یا منعکسکننده آرا و نظرات عموم جریان انقلاب که وابستگی جناحی ندارند؟ اصلا عیار انتخاب سههزار نفر چیست؟ و...
2- دوم آنکه آن 16 میلیون رای ابدا متعلق به جمنا نیست چراکه برخی از آرا مربوط به طرح و برنامهها و محبوبیت سید ابراهیم رئیسی است، برخی از آرا هم مربوط به آرای سلبی نسبت به حسن روحانی است -نه به روحانی- و برخی دیگر سبد آرایی است که قالیباف با کنارهگیری به صندوق رئیسی ریخت و نقش جمنا در این 16 میلیون کاملا بلاموضوع است. تصور کنید شما برای تماشای یک بازی فوتبال به ورزشگاه میروید، تیم مورد حمایت شما سه گل میزند، آیا شما سه گل زدهاید؟ خیر، تیم مورد حمایت شما سه گل زده است. تنها نقش شما در این میان گرمکردن تنور مسابقه است، که جمنا حتی این وظیفه را به خوبی نتوانست انجام دهد.
3- سوم آنکه جمنا به وجود آمد تا همه سلایق انقلابی را در خود جای دهد ولو به اینکه اصولگرا هم نباشد؛ چون در ابتدا موسسان جمنا آن را فرا اصولگرایی خواندند، حالا که پس از یکونیم سال به ماجرا نگاه میکنیم، جمنا حداقل در قدم اول باید میتوانست همه سلایق اصولگرا را در خود جمع کند که در همین موضوع هم ناموفق بوده است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که نفس ایجاد تشکیلات و خرد جمعی در جریان انقلابی امری بسیار ستوده و حیاتی است؛ سازوکاری که به گزینه واحد و وحدت همگانی منجر شود. این خرد جمعی باید از سمت بدنه جریان باشد نه اینکه به شکل دستوری و آمرانه باشد.
تشکیلات باید منعکسکننده تمام سلایق باشد و انتخاب سلایق هم باید با شفافیت صورت گیرد، تشکیلات سیاسی در عصر مدرن باید دارای سرعت باشد اما جمنا کاملا خلاف بر این نکات است. ستاره جمنا هیچ وقت در سپهر سیاسی ایران آنچنان که باید ندرخشید و فقط پدرخواندگان اصولگرایی با عینکهای تسلکوپ نشانشان ستاره خودساختهشان را دیدند.
دیدگاه تان را بنویسید