گفت و گوی مثلث با عبدالله ناصری
واعظی نیازی به ائتلاف با اصلاحطلبان نمیبیند
محمود واعظی اگر نفر دوم دولت روحانی نباشد، حتما نفر سوم محسوب میشود. نفر سومی که سایهاش بالای سر نفر دوم کابینه نیز بسیار سنگینی میکند. واعظی گرچه مخالف است که نقش تأثیرگذارش در تصمیمگیریهای رئیسجمهور رسانهای نشود اما اصولگرا و اصلاحطلب متفقالقول هستند که این نقش و تأثیرگذاری قابل کتمان نیست.عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات در مورد او میگوید: «واعظی سبقه اصولگرایی دارد و از سال 96 تاکنون نیز دیگر نیازی به ماندن در ائتلاف با اصلاحطلبان نمیبیند.»
انتقادهای اصلاحطلبان به دولت آیا به خاطر آقای واعظی است یا شخص آقای روحانی را مورد نقد قرار میدهند؟
آنچه مبنای داوری و قضاوت و انتقاد اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی است، خود رئیسجمهور است. مهم نیست که آقای واعظی برود و جای او چه کسی بیاید چون این مشکلات کما بیش از دولت یازدهم بود. آن زمان آقای نهاوندیان مسئولیت دفتر رئیسجمهور را بر عهده داشت. تا آقای روحانی باور مدیریتی خود را اصلاح نکند و تغییر ندهد و با گفتمان انتخاباتی خود هماهنگ نشود با عوضشدن آدمها عملا اتفاقی نمیافتد.
آقای واعظی یک رئیس دفتر ساده است یا واقعا نبض تحولات و تغییرات در کابینه آقای روحانی را در اختیار دارد؟
نسبت آقای واعظی در دولت آقای روحانی تا حدود زیادی شبیه نسبت و موقعیت آقای مشایی در دولت آقای احمدینژاد است. به نظر من آقای واعظی فراتر از اختیارات رئیس دفتر رئیسجمهور عمل میکند. واقعا به دور از
هر گونه تعصبی میتوان دولت دوم آقای خاتمی را مثال زد که آقای علی خاتمی رئیس دفتر رئیسجمهور بود و فقط وظایف قانونی و عرفی خود را در این جایگاه انجام میداد. یعنی به معنای واقعی کلمه رئیس دفتر رئیسجمهور و امینی بود که کانون تبادل اخبار و گزارشها و جمعبندیها و انتقال بیکم و کاست مباحث به رئیسجمهور و انتقال دیدگاههای شخص رئیسجمهور به وزرا و مدیران ارشد دولت بود. در دولتهای بعد از جنگ، دولت دوم آقای خاتمی را میتوان در این زمینه نمونه بسیار خوبی قلمداد کرد. رئیس دفتر فقط هماهنگکننده و تنظیمکننده و حلقه وصل رئیسجمهور با وزرا و مدیران ارشد و میانی است بدون هیچ دخل و تصرفی. مشکل آقای واعظی حتی در مقایسه با آقای نهاوندیان این است که به مراتب بیشتر از حوزه شرح وظایف یک رئیس دفتر عمل میکند.
به نظر شما آقای واعظی از عمد وارد موازی کاری با حوزه وظایف آقای جهانگیری میشود یا آقای روحانی چنین اختیاراتی به او داده است؟ به طور صریحتر آیا واقعا دوقطبی بین آقایان جهانگیری و واعظی در دولت وجود دارد؟
آقای روحانی و تیمش که همین دوستان اعتدال و توسعه هستند، باورشان این بوده و هست که از سال 92 و 96 که رأیی که به سبد آقای روحانی ریخته شد، متعلق به او و ستاد انتخاباتیاش بود. کسانی همچون آقایان واعظی و نوبخت این باور را نداشتند و هنوز هم این باور را ندارند که جامعه و سبد رأی آقای روحانی در دست اصلاحطلبان بود. در حالیکه ما هنوز معتقدیم پایگاه رأی آقای روحانی همچنان در دست اصلاحطلبان است، به همین خاطر اصلاحطلبان دارند مواضع روشنگرایانه و منتقدانه خود را جدی بیان میکنند. آقای واعظی و دوستان اعتدال و توسعه تمام سعیشان این بود که به همگان و افکارعمومی اعلام و تلقین کنند که آقای روحانی وامدار کسی نیست. همه آرای او در انتخابات متعلق به خودش است، در صورتی که اصلا تصور چنین چیزی محال و غیرممکن است، بنابراین فکر میکنم اگر حتی دستورالعملی هم به آقای واعظی داده نشده باشد، این وضعیت وجود دارد و مطلوب آقای روحانی هم است. این را درنظر بگیریم که معاون اول آقای روحانی برخلاف همه دورهها، خودش بالقوه یک رئیسجمهور است که کمتر از آقای روحانی ندارد. معتقدم دوستان نزدیک آقای روحانی چون چنین جمعبندی دارند، تصمیم گرفتند فراتر از حوزه کاری خودشان عمل و نقش آقای جهانگیری را کمرنگ کنند.
بارها شاهد بودیم در بزنگاههای مختلف همچون معرفی کابینه به مجلس، استیضاح وزرا، ترمیم کابینه و بستن لیست انتخاباتی برای مجلس نام و یاد آقای واعظی در معادلات خیلی به گوش میرسد. حتی در انتخابات هیأترئیسه مجلس اعلام میشد که نقش آقای واعظی خیلی تأثیرگذار بود در اینکه آقای لاریجانی رئیس مجلس شد، آیا واقعا اینقدر آقای واعظی ضریب نفوذ و تعیینکنندگی در صحنه رقابتهای سیاسی دارد؟
بحث ضریب نفوذ نیست. یادمان نرود. سبقه 40 ساله آقای واعظی از زمان حضور در وزارت خارجه تا حضور در مجمع تشخیص و دولت همیشه اصولگرایی تمام عیار بوده است. آقای واعظی هیچگاه ابا نداشته از اینکه به اصولگرا بودن شناخته شود. طبیعی است وقتی رئیس دفتر رئیسجمهور یک فرد اصولگرا و از چهرههای شاخص و با سابقه اصولگرایی است، تلاش خود را در انتخابات هیأترئیسه برای انتخاب آقای لاریجانی انجام میدهد و همین رویکرد را نیز در سایر کانونهای قدرت دنبال میکند. البته افکارعمومی گمان میکند حزب اعتدال و توسعه اصلاحطلب است و همان هویت کارگزاران سازندگی را دارد، در حالیکه این طور نیست. بُعد اصولگرایی اعتدال و توسعه بر اصلاحطلبیاش غلبه دارد و افراد متمایل به اصلاحطلبی و اصلاحات همچون آقای بانک و آقای ترکان عملا در حزب اعتدال و توسعه خیلی کارهای نیستند و در فرآیند تصمیمگیری و تصمیمسازی این حزب نقش برجستهای ندارند.
بیشتر آقایان واعظی و نوبخت زمان امور حزب اعتدال و توسعه را در دست دارند و آنها خط و خطوط را ترسیم میکنند. هر دو نیز سبقه اصولگرایی دارند. آقای واعظی در سالهای اوایل انقلاب معاون وزیر خارجه بود و گرایش سیاسی مشخصی داشت، اما آقای نوبخت در دهه هفتاد ظهور و بروز پیدا کرد و وارد مجلس شد. آنجا هم خیلی پوزیشن و تمایلات اصولگرایی را نمایان نکرد اما تفکرش به سمت اصولگرایی
است.
تعبیری هست که اعتدال و توسعه و کارگزاران بالهای چپ و راست مرحوم هاشمیرفسنجانی بودند آیا این نسبتها همچنان پابرجاست یا دیگر نمیتوان چنین توصیفی از آنها داشت؟
این تعبیر را قبول دارم، البته صرفا برای دوران حیات آقای هاشمی. یعنی این دو حزب به اعتبار آقای هاشمی بال چپگرا و راستگرای او تعریف میشدند اما این درباره آقای روحانی مصداق ندارد یعنی فاصله حزب کارگزاران با آقای روحانی به لحاظ سیاسی معنادار است؛ ضمن آنکه اعتدال و توسعه به خاطر رابطه نزدیکی که با آقای هاشمی داشت، عملا سعی میکرد خیلی بیرون از پلهای فکری و گفتمانی آقای هاشمی رفسنجانی عمل نکند اما درباره آقای روحانی چنین تکلیفی را برای خودش نمیبیند که کاملا متعاقب با گفتمان آقای روحانی و کارزارهای انتخاباتی آقای روحانی جلو برود. الان در دوره پساهاشمی این تعبیر را قبول ندارم چون این تعبیر فقط در دوران حیات آقای هاشمی
صادق بود.
به نظر شما آقای واعظی در بالا رفتن از پلکان قدرت الان در نهایت صعود است یا احتمال دارد بعد از انتخابات ریاستجمهوری 1400 در مناصب بالاتری قرار بگیرد؟
آقای واعظی دامنه کاریاش حداکثر رئیس دفتر رئیسجمهور و وزیر ارتباطات و فناوری است. آقای واعظی سابقه طولانی کار با آقای روحانی را در کارنامه دارد و فقط با او تعریف میشود. شاید برخی اعضای حزب اعتدال و توسعه مثل آقای ترکان و بانک کسانی باشند که غیر از آقای روحانی نیز تعریف شوند کمااینکه سوابقی داشتند اما آقای واعظی کاملا در دایره کار با آقای روحانی تعریف میشود. اگر بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1400 نیز آقای روحانی جای دیگری برود و منصب دیگری بگیرد حتما آقای واعظی و آقای نوبخت با او خواهند رفت.
به نظر شما آقای واعظی برای انتخابات مجلس آینده همچنان ائتلاف خود را با جریان اصلاحات حفظ میکند؟ خاطرم هست که آقای کاظم جلالی در برنامه دست خط گفت که «آقای واعظی در سال 94 حلقه وصل او و نعمتی با لیست امید شد.» آیا آقای واعظی ائتلاف خود را با جریان اصلاحات حفظ میکند یا آنکه جدا میشود و سعی میکند جریانی را مستقل از اصلاحات وارد صحنه انتخابات مجلس سال 98 کند؟
به نظر من با اخبار و گزارشاتی میرسد و نقل قولهایی که از آقای واعظی مطرح میشود؛ آقای واعظی نگاه محتاجانه و نیازمندی که سال 94 برای انتخابات مجلس به اصلاحطلبان داشت، دیگر با شکلگیری دولت دوم آقای روحانی آن نیاز را احساس نمیکند و پیشبینی من این است که آن نقش واسطهگری را اگر بخواهد در سال 98 داشته باشد، به سمت جریان اصولگرا خواهد رفت.
یعنی بیشتر با جریان آقای لاریجانی پیوند خواهد خورد؟
بله، پیشبینی من این است که در انتخابات مجلس آینده بخش اصولگرایی حزب اعتدال و توسعه با محوریت آقای واعظی فعالتر شود و شخص آقای روحانی نیز تمایلش به این رویکرد بیشتر خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید