کارشناس اطلاعاتی اسراییل گفت: من احتمال می‌دهم حزب‌الله به صورتی عمل خواهد کرد که اسرائیل انجام داد، کسی که به این کار اقدام خواهد کرد، هیچ ردی از خود به جا نخواهد گذاشت. وقتی حسن نصرالله وعده انتقام‌گیری می‌دهد، این کار انجام خواهد شد.

کارشناس اطلاعاتی اسراییل: وقتی نصرالله وعده انتقام‌گیری می‌دهد انجام خواهد شد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 با آغاز دهه هشتاد میلادی رفته رفته نام عماد فائز مغنیه به کابوسی جدی برای دشمنانش بدل شده بود. مردی که یک مسیر را دوبار طی نمی‌کرد. عماد به نظر دشمن جذابی برای سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی می‌آمد. گرفتن او می‌توانست نقطه فوق العاده درخشانی برای یک کارمند سی آی ای یا موساد یا ام آی سیکس باد. همان ایام روبرت بیر یکی از کارمند سازمان اطلاعات آمریکا چمدان خود را به مقصد بیروت بست تا مجری هدف مشخصی باشد؛ ربودن عماد مغنیه .

او در خاطراتش اینگونه روایت می‌کند: «دقیقا در دهه 80 به لبنان رفتم، در بهبهه جنگ داخلی. آن روزها مغنیه از هنگام ربودن هواپیمای آمریکا تحت تعقیب بود و دستوری بود مبنی بر توقیف وی و ما در تعقیب او بودیم. یکی از فرماندهان مسیحی پیش من آمد و گفت تو را در دستگیری این مرد کمک خواهم کرد. او به اتفاق یک شیعه در منطقه ضاحیه جنوبی زندگی می‌کرد. سپس شبی پیش من آمد و گفت می‌دانم مغنیه کجاست. می‌خواهی او را بکشی؟ البته من دستوری حمل بر کشتن او نداشتم بلکه باید دستگیرش می‌کردم. به او گفتم آیا می‌توانی بازداشتش کرده و پیش من بیاوری؟ آن مرد از حرف من خنده‌اش گرفت. او باید از چند ایستگاه بازرسی و گشتی‌های متعدد رد می‌شد تا او را بازداشت کند. از این عملیات چشم‌پوشی کردم با این وجود به او گفتم اگر می‌توانی او را بازداشت کن و پیش من بیاور.»

سال 1983 یک سال معمولی در لبنان نبود جنگ داخلی در گوشه و کنار دیده می‌شد. اسرائیل سعی داشت مناطق اشغال شده‌اش را مستحکم در چنگ بگیرد. در همین راستا کشتار فجیعانه صبرا و شتیلا در 16 سپتامبر سال 1982 به وقوع پیوست. طی این اقدام فجیعانه که توسط فالانژهای لبنانی تحت سیطره صهیونیست‌ها رخ داد جامعه جهانی را علیه اشغالگران و ایادی ‌شان برانگیخت. دو اردوگاه آواره‌ گان فلسطینی طی این کشتار به آتش کشیده شد و حدود 3000 هزار انسان بی گناه قتل عام شدند. برخی از افراد صاحب نظر عملیات مارینز را که یک سال بعد در مقر نیروهای آمریکایی در بیروت رخ داد مرتبط می‌دانند.

انیس نقاش روزنامه نگار لبنانی و از دوستان نزدیک به عماد مغنیه می‌گوید: «آیا علمیات مارینز همچون یک عملیات تروریستی است و جدا از واقعیات انجام شد؟ خیر. این یک اشتباه است. یعنی اینکه آن هدف شخصی نبود. مارینز یک سیاست بود از جانب پیمان آتلانتیک برای لبنان و سیاستی منطبق بر منافع اسرائیلی و آمریکایی و در نتیجه زدن مارینز بخشی از پاسخی بود به کشتارهایی که در آن مقطع زمانی توسط نیروهای پیمان آتلانتیک انجام شد.»

روبرت بیر اعتقاد دارد عماد مغنیه اگر چه متهم به انفجار مقر مارینز بود اما این نمی‌تواند درست باشد. « او متهم به انفجار سفارت آمریکا است، شاید به آن اقدام کرده باشد اما دلایلی وجود ندارد. در واقع در مورد شناخت مغنیه باید فاصله یک اسطوره را با واقعیت طی کنید.»

فرانکلین لامب یک وکیل آمریکایی ساکن بیروت بود که که همسرش جانات را در انفجار مارینز از دست داد. اما معتقد است: «25 سال پیش در آن محل که اکنون نشانه‌های آ‌ن محو گردیده است گرانبهاترین چیز خود را از دست دادم اما احساس نمی‌کنم این کاری پست باشد. هرگز به این فکر نمی‌کنم. جنگ بود. آنچه رخ داد یک بداقبالی بود. اما رفتن جانات به آنجا ارزش تمسخرآمیزی دارد. او به دعوت بیل ماکینز تایر به آنجا رفت. ملاقات در طبقه همکف انجام شد که در همین لحظه ساختمان بر اثر انفجار فرو ریخت. او می‌خواست به دولت و نمایندگی آمریکا درخواست تسریع کمک به ضاحیه جنوبی و اردوگاه‌های فلسطینی را اعلام کند. برای چه، برای اینکه او داوطلب این کار شده بود.»

جانات از نزدیک با واقعیت اردوگاه‌های فلسطینی آشنا شده بود و از آنها دفاع می‌کرد. پدیده‌ای که در اوایل دهه 80 در لبنان رشد کرد. همسرش به همین دلیل اعتقاد دارد: « جانات جزئی از مقاومت بود عماد مغنیه نیز که در آن عملیات دست داشته است هم جزئی از مقاومت است. اگر عماد مغنیه شهید مقاومت محسوب می‌شود پس جانات هم شهیدی مثل او است و مثل هادی نصرالله و صدها تن دیگر. ما آن زن را به این معنا شهید محسوب می‌کنیم.»

روبرت بیر کارمند سی آی ای می‌گوید: « مغنیه در نبرد علیه اشغالگری می‌جنگید. لبنان آن زمان هم از سوی غربی‌ها اشغال شده بود و هم از سوی اسرائیل. شکی در آن نیست. چیزی که در قضیه مغنیه به چشم می‌خورد این است که او مسئول همه آن عملیات‌هایی که ما او را بدان‌ها متهم می‌کنیم نیست. او اساساً بر روی اهداف نظامی متمرکز بود. نبردی متمرکز علیه اسرائیل و ایالات متحده بود و احتمالا موفقیت بسیاری هم داشت.»

کارشناس مسائل اطلاعاتی اسراییل اینگونه از فرزندان مقاومت تعریف می‌کند: «برخی وجود دارند که در دفاع از اعتقادات و عقاید خود آماده پذیرایی از مرگ هستند و خیلی دشوار است که شما با اینها نیز مبارزه کنید.»

اما پس از ترور حاج رضوان این سوال در پیش است که آیا ترور مغنیه تسویه حساب‌های قدیمی است، یا مسابقه‌ای برای جنگ پیش‌رو؟ یعنی دشمن که بسیاری از ناکامی های خود را از وجود عماد می‌دانست سعی کرد انتقام بگیرد و یا با این کار می‌خواست مقاومت را تحریک کند تا وارد جنگی شود که فکر می‌کردند پیروز میدان خواهند بود.

روبرت بیر معتقد بود: «این ضربه یعنی ترور مغنیه برای حزب‌الله دردناک بود و حزب‌الله به آن به دید تهدیدی مستقیم و مستمر برای خود می‌نگرد،کسی نمی‌داند چه کسی فرد تحت تعقیب بعدی برای ترور خواهد بود. شاید حسن نصرالله باشد، نامی که یکی از اهداف خواهد بود.»

اما از طرف دیگر یک کارشناس اطلاعاتی اسرائیل در این خصوص اعتقاد دارد: «در مورد ترور حسن نصرالله مایلم بگویم که او نفر بعدی است، از زمان جنگ ماه آگوست اسرائیل می‌خواست او را بکشد، من این را می‌دانم، اما آنها شکست خوردند برای آنکه به او دست پیدا نکردند. آنها اطلاعاتی از محل حضورش نداشتند. امروز دیگر گمان نمی‌کنم اسرائیل مایل به کشتن حسن نصرالله باشد. اسرائیل به این دلیل نمی‌خواهد او را بکشد که ممکن است کشتن او ضرر و خطر بیشتری داشته باشد.»

اما رییس سابق موساد همچنان پس از مدت کوتاهی که از ترور حاج عماد می‌گذشت سیاست انکار را ادامه می‌داد: «معتقدم که من اینجا به نیابت از دولت یا هر طرف دیگر صحبت نمی‌کنم، این نظر شخصی من است، سیاست ما باید این چنین باشد، ضرری در کنار آمدن با تروریست و مسبب آن عملیات تروریستی وجود ندارد، لجبازی به هیچ وجه خوب نیست.»

هرچند دانی یانوم رییس سابق موساد می‌داند که این نظر شخصی او نیست، اما به هر حال او یک اسرائیلی محسوب می‌شود. این مرد در دوره 1996 و 1998 در رأس دستگاه موساد بود؛ یعنی در دوره ایهود باراک ، او در حال تاریخ‌نگاری ناکامی‌های دوره‌ای از دستگاه موساد و به ویژه تلاش ناکام برای ترور خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در اردن در سال 1999 است.

او در خصوص ترور خالد مشعل می‌گوید: «تیمی را برای کشتن خالد مشعل فرستادیم، اما از بدشانسی او را زدیم و سپس با دادن پادزهر آن به اردنی‌ها نجاتش دادیم. عملیاتی در این سطح بر عدم سازش تأکید دارد و بر اینکه هیچ کس مصونیتی ندارد تأکید می‌کند. این سیاستی است که دیر زمانی است دنبال می‌شود.»

سید حسن نصرالله در سخنرانی اش روز تشییع پیکر حاج رضوان گفت: « صهیونیست‌ها امروز بعد از اینکه حاج عماد را شهید کردند، خوب به حرف‌های من گوش کنند، در هر جنگی که در آینده رخ دهد، تنها یک عماد مغنیه و حتی چند هزار رزمنده منتظر شما نخواهند بود. عماد مغنیه پس از خود، برای شما ده‌ها هزار رزمنده آموزش دیده و مجهز و آماده شهادت باقی گذارده است.»

در پی این سخنان دانی یانوم گفت: «حزب‌الله ادعا می‌کند و این سخن نصرالله است که اسرائیل عماد مغنیه را ترور کرده است. اینکه آنان انتقام خواهند گرفت را ما باید جدی بگیریم.»

روبرت بیر نیز در واکنش به تهدید دبیر کل حزب‌الله می‌گوید: «حزب‌الله به هر روشی که شده پاسخ خواهد داد و نمی‌تواند کاری انجام ندهد، بنا بر اطلاعاتی که ما داریم، این پاسخ، پاسخی مؤثر خواهد بود. حزب‌الله با یک حادثه انفجار کوچک، ماشینی بمب‌گذاری شده پاسخ نخواهد داد و این پاسخ خیلی قوی‌تر از اینها خواهد بود.»

یک کارشناس اطلاعاتی اسرائیل نیز می‌گوید:‌ «من احتمال می‌دهم که حزب‌الله به صورتی عمل خواهد کرد که اسرائیل انجام داد، یا به عبارتی لازم است ما بپذیریم کسی که به این کار اقدام خواهد نمود، هیچ ردی از خود به جا نخواهد گذاشت. می‌توانم بگویم این انتقام‌گیری شامل ترور رجال دینی یا وزرای اسرائیل یا بمب‌گذاری و انفجار سفارت در جهان انجام خواهد گرفت؛ یعنی ما دقیقا می‌دانیم این کار انجام خواهد گرفت. احساس اسرائیلی‌ها این است هدف آن قرار خواهند گرفت؛ یعنی وقتی حسن نصرالله وعده انتقام‌گیری می‌دهد، این کار انجام خواهد شد.»

یک مسئول دستگاه موساد می‌گوید: « دستگاه‌های اطلاعاتی مثل سیا و اف‌بی‌آی در ایالات متحده هشدارهایی داده‌اند، هماهنگی کامل با دستگاه اطلاعات و امنیت اسرائیل وجود دارد و بررسی‌ها و علائم مشکوکی از سوی حزب‌الله و یا حماس و یا سوریه و ایران وجود دارد، برای اینکه اینها صراحتا از نقش اسرائیل در پس این ترور سخن می‌گویند.»

مائیر داگان رئیس دستگاه موساد اسرائیل کسی بود که وقتی نخست‌وزیر سابق اسرائیل آریل شارون او را در سال 2002 برای این پست برگزید گفت برای موساد کسی را برگزیده که خنجری در میان دندان‌هایش دارد. او با این خیال به این پست گمارده شد تا غبار از اعتبار و شخصیت موساد بزداید و آن را از این رخوت و سستی نجات دهد. داگان با دعوت خود می‌داند که تسویه حساب با حزب‌الله در جای غیرلبنانی یعنی در سوریه است. برخی معتقدند علائمی از او در وارد آوردن حملات پیچیده به سوریه طی اندک سالهای گذشته وجود دارد.

شیخ نبیل قاووق از فرماندهان حزب‌الله پس از ترور حاج عماد می‌گوید: «ما خیلی بررسی کردیم که آنان از مقاومت و لبنان چه می‌دانند. به شما تأکید می‌کنم که اصل غافلگیری اطلاعاتی، اصل قاطعی در نبرد به شمار می‌آید.»

نصرالله در بخش دیگری از سخنرانی خود روز تشییع شهید مغنیه می‌گوید: «اسرائیل بر این موضوع که جنگ را باخته است اذعان دارد، این را در گزارش وینوگراد گفتند و عماد مغنیه نگفت، قضات منسوب به اولمرت این را گفته‌اند. آنها حاج عماد مغنیه را در امتداد جنگی بدون پایان و فراگیر و در امتداد عملیات‌هایی مداوم کشتند و اسرائیل طی آن هشدار جنگی تازه را می‌دهد. بنگورین می‌گوید اسرائیل سقوط خواهد کرد، نه از ناحیه جولان و جنوب و سینا یا کرانه باختری یا هر جای دیگر. اسرائیل این رژیم ساختگی پس از نخستین شکست خود در جنگ ساقط خواهد شد.»

دانی یانوم اما در مورد نتیجه جنگ 33 روزه که حاج رضوان نقش موثری در آن داشت می‌گوید: «اسرائیل در جنگ تموز ناکام بود، این سخن (یا به معنای هر مفهوم دیگری نیست) بله ناکام بود و تنها راه‌حل برای بازگرداندن قدرت ما اعتراف این است که ما شکست خورده‌ایم. در جنگ اخیر بر ضد حزب‌الله به چیزی دست نیافتیم.»

سیلوان شالوم وزیر خارجه سابق اسرائیل در خصوص جنگ 33 روزه می‌گوید: «اعتقاد من این است که در گزارش منتشر شده معلوم شد ارتش اسرائیل آماده این جنگ نبوده است، متأسفانه تصمیمات سیاسی از روی بدشانسی اشتباه بود. دولتی که طی جنگ بر سر کار بود از اطلاعات و آگاهی کافی برخوردار نبود.

از نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه گرفته تا وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک، همه آماده نبودند، اگر شارون بود و به این کار اقدام می‌کرد، مطمئنا این مسئله طور دیگری می‌شد. در جنگی که در آن سمبل‌ها غایب بودند، مأموریت یکی از اکیپ‌های اسرائیلی طی جنگ قرار دادن پرچم اسرائیل بر فراز ویرانه‌های بیت جبیل بود، شهری که هنگام عقب‌نشینی باراک از جنوب لبنان در تابستان سال 2000 شاهد مراسمی بود که در آن دبیرکل حزب‌الله حسن نصرالله اسرائیل را به خانه عنکبوت تشبیه کرد.»

گردان اسرائیلی موفق به این امر نشد، اما خانه عنکبوت عنوان کتابی شد که ساخاروف نوشت، او تحلیلگر سیاسی روزنامه هاآرتص اسرائیل بود، اما عکسی روی جلد آن ارجاع به صحنه‌ای مشهور در جنگ 2006 داشت. تصویری مربوط به عامیر پرتز وزیر دفاع وقت که یکی از مواضع جبهه را با یک دوربین بسته زیرنظر گرفته بود.

شیخ نبیل قاووق می‌گوید: « نیروهای پیاده اسرائیل را آموزش داده و تجهیز کردند، اما نمی‌توانند برای آنان روح و جانی مانند جانی که در ماست بسازند، روحی که یک رزمنده مقاومت در اختیار دارد کجا و روح و روحیات شکست خورده ارتش اسرائیل کجا؟»

احتمالا شیخ نبیل قاووق این مسئول حساس حزب‌الله در جنوب لبنان از نزدیک ماشین جنگ زمینی اسرائیل را محک زده است. در جنگ 33 روزه صحنه سوختن تانکهای مرکاوا در جنوب لبنان به اندازه کافی برای دولتی که مرزهایش همیشه در حال تغییر است مهم بود و می‌دانست نقشه‌ها هرگز از آسمان ترسیم نمی‌شوند، بلکه روی زمین ساخته می‌شوند.

انیس نقاش می‌گوید: «در سازماندهی تشکیلات و بازنگری در آموزش و تجهیز ارتش اسرائیل از نظر ما چیزهایی وجود دارد که آنها ندیده‌اند و روش‌هایی است که آنها از آن آگاهی ندارند و قدرت‌هایی هستند که در جنگ تموز با آن نجنگیده‌اند و در ادامه به وسیله آن غافلگیر خواهند شد. تصور می‌کنم در صورت بروز یک جنگ جدید که قطعا رخ خواهد داد، نتیجه آن مشابه جنگ تموز خواهد بود و قدرت بازدارندگی اسرائیل برای بار دیگر متلاشی می‌شود. این امر قطعا صورت خواهد گرفت.»

گزارش وینوگراد و تحقیقات دیگر اسرائیلی می‌گوید: «اسرائیل توان شکست دیگری را نخواهد داشت، شکستی همچون جنگ تموز پایان کار اسرائیل خواهد بود.»

اما در پایان این گزارش باید به این نکته اشاره کرد که از برایند برخورد صهیونیست‌ها در موضوع ترور حاج عماد این برمی‌آید که ساکنان سرزمین‌های اشغالی هرگز وارد معرکه‌ای با فرزندان مقاومت به طور مستقیم نخواهند شد و اگر چنین دیوانگی‌ای انجام دهند برای همیشه محو خواهند شد.