استشمام بوی جنگ ؛ ترامپ دقیقا از ایران چه می خواهد؟
صلاح الدین خدیو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: کسانی مانند برایان هوک، جان بولتون و پمپئو طرفدار تز تغییر رژیم هستند و حتی بی میل نیستند دستاویزی برای جنگ و حملات محدود نظامی بیابند. اینها نمونه ای از راست سیاسی و نظامی آمریکا هستند که آمال خود را در رئیس جمهوری قاطع و اهل ریسک یافته و روح ریگان را در جسم ترامپ یافته اند.
دیپلماسی ایرانی نوشته است: روابط ایران و آمریکا با شتابی خطرناک به سمت تقابل و تخاصم بیشتر پیش می رود. ابتکار عمل در این زمینه در دست واشنگتن است که با اعمال فشارهای بی سابقه اقتصادی ایران را زیر فشار سنگین قرار داده است.
پرسش اصلی کارشناسان و محافل دیپلماتیک این است که هدف اصلی آمریکا چیست؟ تغییر رفتار یا تغییر رژیم؟
مقامات آمریکایی با کلی گویی و ایجاد ابهام، به صورت اتفاقی یا تعمدی مانع روشن شدن ماهیت واقعی امر شده اند.
آنچه واضح است این است که دیدگاه واحدی میان آمریکاییها در این زمینه وجود ندارد. کسانی مانند برایان هوک، جان بولتون و پمپئو طرفدار تز تغییر رژیم هستند و حتی بی میل نیستند دستاویزی برای جنگ و حملات محدود نظامی بیابند. اینها نمونه ای از راست سیاسی و نظامی آمریکا هستند که آمال خود را در رئیس جمهوری قاطع و اهل ریسک یافته و روح ریگان را در جسم ترامپ یافته اند.
اما یقینا خود ترامپ که با شعار پرهیز از جنگ های بیهوده و پرخرج و بازگشت سربازان آمریکایی بر روی کار آمد، لزوما طابق النعل بالنعل با جناح بازها همراه نیست.
رئیس جمهوری آمریکا شخصبتی جنجالی، مبارزه جو و خودشیفته دارد. پیروزی اصلی برای وی در برابر ایران کسب یک ملاقات رودرو با رئیس جمهور یا مقامات ارشد نظام در یک کشور ثالث و گفت وگو بر اساس دستور کاری است که وی قبلا تعیین کرده است.
درجه بالای خودشیفتگی وی را می توان در عزم جزمش برای حل مساله فلسطین و اسرائیل از راه طرح موسوم به معامله قرن تشخیص داد. این مساله اتفاقا با موضوع ایران هم مرتبط است. راضی کردن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای نرمش در برابر کشور یهود و همراه کردن تل آویو برای پذیرش به اصطلاح "تجدید نظرهای دردناک" در این زمینه بدون دادن باج هایی نظیر برخورد با ایران و مقابله با نفوذ منطقه ای آن ممکن نبوده است.
وقتی ترامپ خود را به آب و آتش می زند تا نتانیاهو مجددا نخست وزیر شود و یا از رسوایی بزرگ قتل خاشقچی به آسانی می گذرد، نمی توان آن را به برنامه ها و نقشه های بزرگتر در آینده ارتباط نداد.
تقدیم جولان به اسرائیل و انتقال سفارت به بیت المقدس احتمالا تمهیداتی برای تشویق اسرائیل به پذیرش راه حل ترامپ و خارج کردن نتانیاهو از زیر فشار حملات جناح راست تندروی اسرائیل در آینده است.
پایان دادن به حضور نظامی ایران در سوریه و جلوگیری از گشایش جبهه ای نظیر غزه و جنوب لبنان در جولان هم، یحتمل تشویق و دادن اطمینان خاطری از این دست به تل آویو است.
جدای از این موارد شخصیت پرخاشگر، عصبی و تحریک پذیر ترامپ کاملا مغایر با یک سنت سیاسی کهن آمریکایی است که معمولا در قبال لفاظی های ضد امپریالیستی و آمریکاستیزانه دول و سازمانهای متخاصم سکوت می کردند.
ترامپ خودشیفته و ماجراجو در قبال حملات رسانه ای نه تنها سکوت نمی کند، بلکه آنها را با توئیت های جنجالی که معمولا بسته ای اقدامات عملی هم همراه خود دارند، پاسخ می دهد.
بر این اساس می توان گفت که رئیس جمهوری آمریکا که سال آینده انتخاباتی سرنوشت ساز را در پیش دارد، یقینا به پیشواز جنگ جدیدی با نتایج نامعلوم و ابعاد نامحدود نمی رود.
اما تا بتواند به فشارهای سیاسی و اقتصادی برای به زانو درآوردن تهران و یا وادار کردن آن به خروج از برجام به منظور ساختن اجماع بین المللی علیه آن ادامه می دهد تا با دستی پر وارد مبارزات انتخاباتی شود.
پیش بینی نتیجه این بازی که هر لحظه دور آن تندتر می شود، بستگی به متغیرهای زیادی مانند میزان تاب آوری ایران در برابر فشارهای اقتصادی، سرنوشت طرح معامله قرن که قرار است به زودی از آن رونمایی شود و برخی مسائل ناخواسته مانند برخوردهای نظامی در سوریه، عراق و خلیج فارس دارد.
دیدگاه تان را بنویسید