این همه ایران ستیزی عربستانی ها برای چیست؟
نکته حیاتی در تحلیل گفتمان سازی های دیپلماتیک - امنیتی سعودی ها این است که سندروم های امنیتی در نظام فکری آنها از تعریف تهدید و دشمن بر حول محور ایران فوبیای ارثی در عربستان سعودی سامان یافته و نشأت می گیرد.
در چند سال اخیر سعودی ها همواره تلاش کرده اند در رقابت با ایران، به انحاء مختلف تنش آفرینی کنند. از این رو حوزه دیپلماسی و مناسبات مرتبط با آن را به عنوان بازوی اصلی راهبرد تنش زایی با ایران در نظر گرفته اند. اگر چه در عرصه سیاست و قدرت در سعودی هر یک از مقامات این کشور در راستای گفتمان ایران ستیزی تلاش می کنند گوی سبقت را از دیگری ربوده و در بینا متنی گفتمان حاکم خود را نزدیک تر از بقیه به حاکمیت و خاندان سعودی تعریف کنند اما این موضوع تنها به این جا ختم نشده است. بطوریکه با ادعاگری های بی اساس و اتهامات واهی از نهادینه کردن ایران هراسی ها به گفتمان سازی های منطقه ای از خودی ها (عرب - اسلامی) با غیر خودی (فارس - شیعه) به سوژه گی دشمنی با ایران پرداخته اند. از جمله افرادی که در این عرصه فعالیت ویژه ای داشته است عادل الجبیر است.
در واقع «عادل الجبیر» از جمله ایران ستیزان رادیکال در ساختار سیاست و قدرت سعودی محسوب می شود. الجبیر هم در کسوت سابق خود در دولت سعودی به عنوان وزیر امور خارجه و هم در قامت وزیر مشاور دولت عربستان سعودی در امور خارجی همواره به سبب اظهارات ضد ایرانی خبرساز بوده است. وی در ادعایی تازه در بامداد یکشنبه با حضور در یک نشست خبری در شهر ریاض بار دیگر با تکرار اتهامات همیشگی، ایران را به حمایت از تروریسم، دخالت در امور کشورهای عربی و ایجاد بیثباتی در منطقه متهم کرد. الجبیر در ادامه اظهارات ضد ایرانی خود مدعی شد «عربستان سعودی خواهان جنگ در منطقه نیست و آن را دنبال نمیکند، اما اگر طرف دیگر جنگ را انتخاب کند، پادشاهی سعودی با تمام قدرت و قاطعیت واکنش نشان میدهد و از خود و منافعش دفاع میکند».
واقعیت این است که این سخنان عادل الجبیر علیه ایران و متهم سازی تهران به مداخله و ایجاد بی ثباتی و حمایت تروریسم در منطقه در شرایطی بیان شده است که سطوح تحلیل را با ابعاد چند گانه ای همراه می سازد. در بعد منطقه ای وارد سازی این اتهامات به ایران از سوی یک مقام سعودی با اهداف جنگ افروزانه بیانگر این است که سعودی ها به دنبال راه اندازی هیاهوهای رسانه ای با بعد بین المللی علیه ایران هستند. از سوی دیگر نیز با پیوند دادن نام ایران در کنار تروریسم می خواهند توجه افکار عمومی را از قتل عام های جریان ائتلافی متجاوز به یمن منحرف کنند. در بعد داخلی نیز سعودی ها در پی کشتار شعیان در عربستان درصدد هستند تا با دستاویز از جنس اتهام زنی به ایران، سر پوشی بر فجایع رویدادی در عربستان را بیابند.
از بعد دیگر نیز اگر نگاهی تاریخ پژوهانه به موضوع تروریسم و آبشخورهای دولتی آن در منطقه بیاندازیم، به منزلگاه اصلی آنها در سعودی خواهیم رسید. در واقع عربستان سعودی به عنوان مهد و گهواره جریانات بنیادگرا عامل اصلی در ظهور تروریسم در منطقه به حساب می آید. و این خود دلیلی بر ادعاهای بیهوده سعودی ها در عرصه مبارزه با تروریسم و مساعی مبراجویانه آنها برای تطهیر خود از موضوع تروریسم و جوانب آن است.
با این حال در تحلیل و ارزیابی این رویداد که چرا ریاض بواسطه افرادی چون الجبیر در قالب نشست های خبری و رسانه ای همواره به دنبال آتش افروزی با تهران است باید نکاتی را توجه داشت در این یادداشت تلاش می شود بطور جامع به آنها اشاره کرد.
1- عادل الجیبر به عنوان وزیر مشاور دولت عربستان سعودی در امور خارجی و به مثابه سخنگوی دولت سعودی در عرصه رسانه ای، در ادامه سریال اتهامات به ایران، بار دیگر تلاش کرد با ادعاهای واهی از فرآیند برچسب زنی های رسانه ای علیه ایران استفاده کند؛ در این راستا با توجه به روشمند بودن بازی رسانه ای سعودی ها(الجبیر)، تبار شناسی رفتار غرض ورزانه عربستان و نشانه شناسی این عملکرد هدف گذاری شده رسانه ای آنها در قامت الجیبر نیازمند تحلیل علل و واکاوی آن از زوایای مختلف است. لذا پیش از ورود به بحث پیرامون موضوع مذکور باید این نکته مهم و اساسی را در نظر داشت که با تشدید خصومت های عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران در مدتی بیش از یک ساله اخیر، مقامات ریاض چند صباحی است که با استفاده از ابزارهای متنوعی همچون دیپلماسی فریب در سطح بین المللی و منطقه ای درصدد تدارک دیدن جریان سازی های تازه ای از ایران هراسی و احیای پروژه های قدیمی با ابزارهای نو هستند.
2- ابعاد این رفتارهای دیپلماتیکِ هدفمند از سوی مقامات عربستان در عرصه دیپلماسی و با توجه به مبنا قرار دادن رویکردهای مبتنی بر هیاهوی تبلیغاتی با گستره رسانه ای در سطح جهانی، ریشه در موضوعات منطقه ای دارد که ورای تعارضات ایدئولوژیک در منطق گفتمانی از مکتب فکری آنها (همسازی امنیت و هویت و برساخته شدن این دو مولفه با هم) قابل کنکاش است. بطوریکه هدف سعودی ها از دست یازیدن به این رهیافت در ادامه فرآیند تنش با جمهوری اسلامی ایران، طراحی یک نبرد از جنس نرم با ایران است.
3- در این راستا چالش تکاپوهای دیپلماتیک سعودی ها بر پایه ارتباط ایران با وضعیت آشوب در منطقه بنا بر ادعاهای تکراری، ماحصل دریافت های آنها از نبردهای نیابتی و غیر مستقیم (حتی شکست) در میدان های مورد منازعه منطقه ای با ایران است. بطوریکه عدم موفقیت در دستیابی و حصول به مطالبات سیاستگذاری شده در ابعاد حداقلی تا حداکثری آن از یک سو و فقدان برنامه های جایگزین به تبع عدم کامیابی اهداف نشانه گذاری شدهِ منطقه ای آنها از سوی دیگر، دنبال کردن و پیاده کردن بدیل دیپلماسی را به عنوان گزینه ای مهم و حیاتی در کوتاه مدت با اولویتی فوریتی مورد توجه قرار داده اند. در واقع فرآیند عقب گردهای میدانی در سوریه و حتی عراق از یک سو و عجر و ناتوانی سعودی ها در عدم موفقیت در دستیابی به ظفر در جبهه نبرد با حوثی ها در یمن که از آن با نام نبرد غیر مستقیم با ایران سخن می گویند، بر عناد و خصم روز افزون سعودی ها از جمهوری اسلامی ایران افزوده است.
4- نکته حیاتی در تحلیل گفتمان سازی های دیپلماتیک - امنیتی سعودی ها این است که سندروم های امنیتی در نظام فکری آنها از تعریف تهدید و دشمن بر حول محور ایران فوبیای ارثی در عربستان سعودی سامان یافته و نشأت می گیرد.
5- از دیگر ابعاد اتخاذ این رهیافت های فانتزی مآب در حاکمیت سعودی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقه ای و جهانی، گزینش و انتخاب راهکارهای نرم سیاسی در تقابل با استراتژی قدرت نرم فکری - فرهنگی ایران است. به عبارتی سعودی ها این بار درصدند که با ابزار ایران ( تاکید بر قدرت نرم با ابعاد فکری – فرهنگی - ایده ای - مکتبی از سوی ایران در پروسه تغییر وضع موجود در منطقه در تقابل با نظام های محافظه کار منطقه ای مورد حمایت نظام سلطه) اما از نوع سیاسی آن به نبرد جمهوری اسلامی ایران بیایند. هرچند که اتهامات عربستان به ایران در عرصه های دیپلماتیک و رسانه ای همواره از فردای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته اما اکنون این رفتار سعودی ها در قبال ایران با سامان و سازمانی مهندسی شده و مدیریت یافته بروز پیدا کرده است. مع الوصف اگر تعارض عربستان با ایران را فراتر از تعارضات مکتبی و ایده ای تلقی کنیم به سهولت در خواهیم یافت که نبرد کنونی عربستان سعودی با ایران از مبادی منطقه ای با در نظر گرفتن ملاحظات ژئوپلیتیکی نشات می گیرد. بطوریکه ایستایی و پایایی ایستارهای منطقه ای و حتی فکری - مکتبی عربستان در شرایط توصیفی و تحلیلی ارائه شده در گرو پویایی دیپلماسی فریب آنها در بزرگ نمایی مبانی ایران هراسی آنها قرار دارد.
6. به هر حال گرایش حاکمیت سعودی و به تبع آن دستگاه دیپلماسی و افراد انتصابی و گمارده شده فراتر از مناسبات سازمانی (وزرات امور خارجه) در آن به سوی رویکرد کنونی با توجه به چینش گزینشی از موضوع تهدید و چالش خواندن جمهوری اسلامی ایران با ورود عناصری از عقلانیت و ترکیب آن با گزاره های پایه ای و بنیادین گذشته در سیاست خارجی منطقه ای آنها (امنیتی سازی، ذهنیت سازی نمادین و برجسته سازی) در رابطه با ایران را برای ما گوشزد می کند که می تواند خطرساز و چالش آفرین باشد؛ چرا که تمام هم و تلاش سعودی ها در این باره پیاده سازی و نهادینه کردن مفاهیم تعریف شده از تهدید، امنیت و ... و ربط دادن این تعاریف مفهومی به جمهوری اسلامی بوده و هست؛ و لذا در این مسیر با در نظر داشتن واقعیت ها و توانمندی های خود در مقاطع زمانی مختلف از ابزارهای گوناگون برای رسیدن به اهدافش سود خواهد برد.
نویسنده: مصطفی مطهری، دیپلماسی ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید