سئوال روزنامه دولت از عارف: انتخابات 98 بدون ائتلاف میانهروها به نفع چه کسی است؟
روزنامه ایران: بعد از رویدادهای انتخابات اخیر هیأت رئیسه مجلس یک سؤال جدیتر از قبل در فضای سیاسی تکرار میشود؛ آیا این پایان ائتلاف موسوم به «امید» است؟ حداقل تا اینجای کار اظهارنظرهای سران دو طرف حکایت از این دارد که پاسخ این سؤال فعلاً مثبت است. بعد از حذف علی مطهری از هیأت رئیسه مجلس که با رأی مستقلین صورت گرفت و جایگزینی او با عبدالرضا مصری از منتقدان دولت، کاظم جلالی رئیس فراکسیون مستقلین گفت «امیدوارم آقایان درس بگیرند» و در مقابل محمدرضا عارف رئیس امیدیها تأکید کرد که «در انتخابات مجلس راه خود را از کسانی که میخواهند از اعتبار جریان اصلاحطلب سوء استفاده کنند، جدا خواهیم کرد.» اما چنین جدایی چقدر میتواند برای دو طرف تصمیم درستی باشد؟
علی مطهری قربانی اصلی مسیری بود که دو فراکسیون مستقلین و امید در انتخابات هیأت رئیسه سال چهارم مجلس دهم طی کردند. ائتلاف میانهروها، رساندن او به کرسی نایب رئیسی مجلس دهم را در سال 95 یکی از نشانههای اصلی موفقیت راهبرد خود در انتخابات اسفند 94 میدانستند. او در مجلسی به کرسی نایب رئیسی رسیده بود که در دور قبل آن هنگام نطق میان دستور تا مرز کتک خوردن هم پیش رفت. حالا که صدای اختلاف از دو طرف این ائتلاف به اوج رسید، خود علی مطهری است که در یادداشتی آنها را زنهار داده که هنوز وقت برای همکاری وجود دارد و تا دیر نشده باید این کار را کرد.
سودای ریاست؛ تزلزل ائتلاف
همراهی اعتدالیون و اصلاحطلبان در قالب لیست امید از اردیبهشت 95 متزلزل شد؛ از چند هفته بعد از انتخابات اسفند 94 و در روزهایی که هنوز مجلس دهم تشکیل نشده بود. همه چیز از جایی شروع شد که این بحث بالا گرفت؛ چه کسی رئیس مجلس دهم شود؟ اصلاحطلبان، عارف را میخواستند و میگفتند اصولگرایان معتدل و مستقلین که با لیست آنها رأی آوردهاند، باید در ادامه هم با آنها باشند. معتدلین و مستقلین هم اول و آخر ماجرا به کمتر از ریاست لاریجانی راضی نبودند و ترجیح دادند تا رأی اصولگرایان مخالف دولت را برای او بگیرند، هر چند پشت پزشکیان و مطهری را هم خالی نکردند. این اتفاق سه سال مکرر رخ داد. امسال اما ورق برگشت و از رأی مستقلین به نواب رئیس خبری نبود. به قول مطهری حتی «آقای پزشکیان هم نزدیک به سقوط بود و فاصلهاش با آقای مصری فقط 5 رأی بود.» اینها همه جایی اهمیت پیدا میکنند که به یاد داشته باشیم تنها کمتر از 9 ماه دیگر تا انتخابات مجلس یازدهم زمان باقی مانده و با این وضع، مسأله اصلی سرنوشتی است که در انتظار دو طیف اصلاحطلب و مستقل مجلس در این انتخابات خواهد بود. چرا که حتی به فرض ادامه ائتلاف هم موفقیت این دو در هالهای از ابهام است، چه برسد به وضعیت تشدید اختلافات.
فردای معتدلین بدون اصلاحطلبان
فرض میگیریم که ائتلاف امید با اتفاقات سالهای اخیر تمام شده است. آن وقت وضعیت دو طرف در رقابت اسفند 98 چه خواهد شد؟ در صورت پایان یافتن این ائتلاف بسیار بعید است که طیف اصولگرایان معتدل بتوانند به صورت مستقل به موقعیت قابل توجهی دست پیدا کنند. آنها هر چقدر هم دارای نفوذ بالادستی باشند در تاریخ خود نشان دادهاند که یک ضعف عمده دارند و آن هم ضعف پایگاه اجتماعی است. در شرایطی که خبری از ائتلاف با اصلاحطلبان نباشد، افق ائتلاف آنها با اصولگرایان مخالف دولت هم کاملاً تیره و تار است. یادآوری عمق اختلافات آنها با اصولگرایان مخالف دولت ذکر داستانی تکراری است که همه میدانند. در همین انتخابات هیأت رئیسه هم واضح است که اگر اصولگرایان مخالف دولت به اندازه کافی رأی داشتند، لحظهای هم به ریاست لاریجانی تن نمیدانند. کما اینکه سال قبل با آوردن حاجیبابایی به صحنه همین پیام را ارسال کردند. در انتخابات امسال نیز آنها تا از بیرون راندن مطهری از ترکیب هیأت رئیسه مطمئن نشدند، رأی خود را به نفع لاریجانی به صندوق نریختند. در انتخابات مجلس یازدهم اما آنها با محدودیتهای انتخابات هیأت رئیسه مواجه نیستند و بسیار بعید است که خود را همنشین امثال لاریجانی کنند که میگفتند آنها را از جریان اصولگرایی بیرون راندهاند. خصوصاً اینکه به نظر نمیرسد در انتخابات پیش رو خبری از هیجان مشابه انتخابات سال 94 باشد که منجر به قدرتنمایی رقبای آنها خصوصاً در کلانشهرها شد.
فردای اصلاحطلبان بدون معتدلین
در سوی دیگر این بازی اصلاحطلبان اضافه بر اینکه با مشکل تکراری و همه ساله نظارت استصوابی و حذف بخش عمده چهرههای خود مواجه هستند، زیر سایه انتقادات سنگین عمومی هم قرار دارند. چه آنکه به نظر میرسد انگیزهها در میان پایگاه اجتماعی آنها برای آمدن پای صندوق رأی با سال 94 قابل قیاس نیست. تا آنجا که حتی خود سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبر این جریان هم به این موضوع اشاره کرده و گفته شرایط جامعه به نحوی شده که دیگر بخش زیادی از مردم به درخواستهای او هم بیتوجهی خواهند کرد. این وضعیت به هیچ عنوان شرایط مساعدی نه برای قدرتنمایی بلکه حتی برای کسب یک اقلیت تأثیرگذار در مجلس توسط اصلاحطلبان نیست. آنها هم با مشکل معرفی نامزد مواجه خواهند بود و هم با مشکل ترغیب رأی دهندگان؛ با این دو نقطه ضعف قابل پیشبینی برای انتخابات 98، معلوم نیست پایان ائتلاف با اصولگرایان معتدل چقدر بر شدت ضعفها بیفزاید و رقیب را در مقابل آنها دارای دست برتر قرار دهد.
با این توصیف باید دید که آیا در 9 ماه باقیمانده نهایتاً درنظر گرفتن محاسبهگری سیاسی در میان دو طرف ائتلاف امید میتواند به حفظ این اتحاد ضربه خورده و ترمیم آن کمک کند یا اینکه به قول علی مطهری «کینه سران فراکسیون امید از سران فراکسیون مستقلین مجلس و بالعکس» کار خود را خواهد کرد و به اتحاد نیروی سیاسی مقابل تندروها پایان خواهد داد؟
دیدگاه تان را بنویسید