بهزاد نبوی: حضور در انتخابات را ترجیح میدهم
جریان اصلاحات جریانی است که به دنبال رفع موانع دموکراسی با استفاده از قدرت مردمی در گذاری آرام است. فرایند اصلاحطلبی اغلب در درون نظامهای سیاسی مستقر تعریف میشود و قصد براندازی ندارد اما تلاش میکند تا به اصلاح اشکالات اساسی در برقراری دموکراسی بپردازد. سوالی که فعالان اصلاحطلب همواره با آن مواجه بودهاند آن است که این گذار مدنظر آنها تا چه اندازه آرام است و این سرعت تا چه اندازه باید کند باشد که به محافظهکاری تعبیر شود؟ اصلاحطلبان در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در طول حرکت و گذار خود به سوی دموکراسی گاهی تند و گاهی بسیار آرام حرکت کردهاند. بازخوانی این تجربه کمک میکند که در آینده مسیر بهتری پیش روی جامعه در حال اصلاح قرار گیرد. یکی از مواردی که همواره در جریان اصلاحطلبی محل بحث بوده و افراد زیادی به سبب نوع برخورد با آن پدیده افراطی یا تندرو خطاب شدهاند، مسأله انتخابات و نحوه مواجهه جریان اصلاحطلبی با آن است. روز گذشته بهزاد نبوی، سیاستمدار کهنهکار اصلاحطلب که از ابتدای انقلاب در مناصب زیادی حضور داشته و به نقشآفرینی پرداخته است، در گفتوگو با «فارس» در خصوص لزوم شرکت در انتخابات و برگزاری پرشور آن سخن گفت. نبوی تصریح کرد: «باید انتخابات پرشور برگزار کنیم، نه اینکه فضا را ببندیم، چرا که انتخابات پرشور سبب قدرتمندتر شدن ما در دنیا میشود. قدرت انتخابات پرشور برای نظام ما از صدها موشک و بمب بیشتر است. اگر انتخابات پرشور و مردمی داشته باشیم، قدرت نظام افزایش خواهد یافت». او چندی پیش نیز در گفتوگو با «سازندگی» به همین مسأله پرداخت و با یادآوری تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 تأکید کرد که تحریم انتخابات فضا را برای روی کار آمدن تندروها و افزایش خطر جنگ افزایش میدهد. اتخاذ این مواضع از سوی بهزاد نبوی از آن رو جای تعجب دارد که او سابقا پیش از انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی مواضعی نسبتاً متفاوت داشت.
بازخوانی تحصن
در پی رد صلاحیت چند هزار نفر از داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به خصوص بیش از 80 نماینده مجلس ششم، تعدادی از نمایندگان وقت را بر آن داشت تا با تحصن در مجلس به این رفتار اعتراض کنند. 17 دی 1382 بهزاد نبوی، ایدهای شبیه به مشارکت مشروط فعلی را مطرح میکند. او در گفتوگو با «ایسنا» از «ملت آگاه و شریف خواست که در صورت تضمین سلامت و آزادی انتخابات با حضور گسترده خود در انتخابات از حق تعیین سرنوشت خود دفاع کنند و مانع سلطه تفکر طالبانی بر مجلس هفتم که تنها در غیبت آنها میسر است، شوند». او در ادامه تصریح میکند که «ما میگوییم در صورتی که انتخابات سالم برگزار شد مردم باید سر صندوقها بیایند ». انتهای ماجرا اما به همین جا ختم نشد و با تحریم غیررسمی انتخابات توسط اصلاحطلبان یکی از کمترین میزان مشارکت در ادوار انتخاباتی ثبت شد. از آن رو این تحریم را غیررسمی میخوانیم که آنها رسما موضع تحریم را مطرح نکردند اما با ارائه ندادن لیست عملا در انتخابات حضور نیافتند. در آن زمان از حدود ۴۶ میلیون تن واجد شرایط رأی دادن در انتخابات مجلس هفتم ۲۳ میلیون و ۴۴۰ هزار تن در انتخابات شرکت کردند. میزان مشارکت در شهر تهران چنان بود که تنها 34 درصد واجدان شرایط در پای صندوقهای رأی حضور یافتند و سرانجام مجلسی یکدست اصولگرا تشکیل شد.
تغییر موضع جمعی
امروز اما شرایط با آن روزها تفاوتی جدی دارد. به رغم آن که بسیاری از چهرههای تراز اول جریان اصلاحات کماکان از کاندیداتوری در انتخاباتها محرومند، با این حال طیف طرفدار دعوت از مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی در جریان اصلاحات اکثریت را تشکیل میدهند و مدافعان حضور مشروط در انتخابات، در اقلیت قرار دارند. بر خلاف دور دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی اما صدایی در میان اصلاحطلبان بلند شده که هر چند در اقلیت اما از مشارکت مشروط سخن میگوید. سعید حجاریان در این خصوص مینویسد: «اصلاحطلبی در سال جاری همچون دیگر گرایشهای موجود در جمهوری اسلامی، نیازمند اتخاذ تصمیمهای بهنسبت حیاتی است و طبعا قادر نیست مسیری تکخطی در پیش بگیرد. از این رو، نیازمند اتخاذ موضعی ترکیبی است؛ از آرامش فعال تا فعالیت تمامقد». او تأکید میکند که در کوتاهمدت، شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید». پس از انتشار این نوشتار از حجاریان، بسیاری از اصلاحطلبان تأکید کردند که حضور در انتخابات حتی با شرایط فعلی را بهتر از عدم حضور میدانند.
راز تغییر مواضع گروهی از اصلاحطلبان
بهزاد نبوی، در همین مصاحبه اخیر خود تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چرا برخی مواضع اصلاحطلبان با گذشت زمان تغییر میکند. او عدم تغییر را نشانه دگماتیسم میداند و میگوید: «تغییر مواضع طبیعی است. مگر میشود که شما دهها سال یک موضع داشته و یک حرف بزنید؟ شرایط بیرونی شما آنقدر تغییر میکند که مجبورید مواضع متعدد و متفاوتی اتخاذ کنید. چرا شما فکر میکنید که اگر سال اول انقلاب طرفدار اشغال سفارت آمریکا بودیم و امروز بعد از 40 سال به این نتیجه رسیده باشیم که اشغال سفارت کار خوبی نبوده و یا تکرار آن در شرایط کنونی به مصلحت کشور نیست، ثبات رای نداریم و بیهویتیم؟ پذیرش خطای احتمالی و یا تغییر استراتژی و راهبرد، هیچکدام عیب نیست و عکس آن شاید نشانه دگماتیسم و برخورد جزم است». این تغییر نظر نبوی از آن رو قابل پذیرش است که او هیچ گاه بر سر منفعت معاملهای نکرده و نشان داده است که بر اساس اعتقاد شخصی سخن میگوید، اما این موضوع در خصوص همه افراد صادق نیست. عبدا... ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «آرمان» به این پرسش اینگونه پاسخ میدهد که «تحریم انتخابات هیچ گاه موضع رسمی جریان اصلاحات نبوده و تحریم، خلاف گفتمان اصلاحطلبانه است». او میگوید: «از سال 88 به این سو و به خصوص پس از پیروزی اصلاحات در انتخابات 92 و 94 و 96 فرصت اصلاحگری برای جریان ما ایجاد شد. به جرأت میگویم هسته اصلی اصلاحطلبان طرفدار انتخابات مشروط هستند و رساترین صدای مطالبهگری برای این نوع انتخابات را باید مصطفی تاجزاده دانست». این فعال سیاسی تأکید دارد: «ما هیچگاه برای مردم تعیین تکلیف نمیکنیم و اگر شرایط مناسب باشد تنها به ارائه کالای خود میپردازیم یا از ارائه آن دوری میجوییم». ناصری منفعتطلبی را یکی از دلایل برخی موضعگیریها میداند و میگوید: «در سالهای اخیر متأسفانه تعدادی از اصلاحطلبان که هم حزب، هم روزنامه و هم منابع مالی دارند، استحاله شدهاند و به نوعی مصداق استمرارطلبانی شدهاند که تحت هر عنوانی خواهان حضور هستند اما هسته اصلی اصلاحات اینگونه نیست». وی در پایان تصریح میکند: «نباید تحت هر شرایطی که رقیب برای ما تعیین میکند در انتخابات 98 و 1400 حضور یابیم بلکه باید شرایط خود را مشخص کنیم و به مردم بگوییم تنها تحت این شرایط حاضر به دعوت از آنها برای حضور در پای صندوقهای رأی هستیم».
دیدگاه تان را بنویسید