سخنگوی دولت یادآور شد که امروز پشت تخریب چهره های نظام سازمان منافقین حضور دارد.

علی ربیعی: پشت تخریب چهره های نظام سازمان منافقین است
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش ایسنا، علی ربیعی در ابتدای این نشست خبری با اشاره به سالروز عملیات مرصاد اظهار کرد: یاد شهید صیاد شیرازی را گرامی می داریم. امروز ما ، با روزهای مرصاد بسیار شباهت دارد.

وی ادامه داد: منافقین فکر می کردند به روش نظامی و کمک  غربی ها می‌توانند از مهران تا تهران حرکت کنند.

ربیعی گفت: آن زمان شعار " از مهران تا تهران " را مطرح کردند، زیرا باور داشتند یک نهاد مدنی در ایران وجود ندارد و رژیم تنها است.

 

مردم در مقابل تحریم ها ایستادگی خواهند کرد

 

وی افزود: امروز هم همین مسئله وجود دارد و فکر می‌کنند با تحریم ما تنها هستیم. باید بدانند مردم در مقابل تحریم ها ایستادگی خواهند کرد.

ربیعی مجدد تاکید کرد: این روزها بسیار به مرصاد شباهت دارد و پشت تخریب چهره های نظام سازمان منافقین حضور دارد.

وی گفت: فشارهای تحریمی با این تحلیل صورت گرفت که مردم پشت نظام نیستند، اما صف های طولانی مردم سالاری را رقم زد.امروز هم ما در تنگه زبر جد هستیم و با همان مقاومت ایستادگی خواهیم کرد.

 

پمپئو می‌تواند با خانم مرضیه هاشمی گفت وگو کند

 

ربیعی با اشاره به سفرهای اخیر وزیر خارجه کشورمان گفت: سفر به ۶ کشور صورت گرفت و باید گفت خوشبختاته گفت‌وگوی ظریف با رسانه ها، پمپئو را به آن وا داشت که با ما گفت‌وگو کند ، ما هم می‌گوییم ایشان می تواند با خبرنگار ما خانم مرضیه هاشمی گفت وگو کند.

 

وی گفت: کاری که با خبرنگاران ایرانی در آنجا کردند نوعی بی احترامی به فضای رسانه بوده است.

 

هرجا که امریکایی‌ها خواستند مرزی را ببندند ظریف ایستاد

 

سخنگوی دولت گفت: هرجا که امریکایی‌ها خواستند مرزی را ببندند مقامات وزارت  خارجه ما بخصوص دکتر ظریف جلوی آنها ایستاد و خط شکنی کرد.

 

نیاز داریم کام مردم  شیرین شود

ربیعی در ادامه به پیروزی تیم ملی والیبال زیر ۲۱ کشورمان و قهرمانی این تیم اشاره کرد و گفت: دولت و ما این پیروزی را تبریک می‌گوییم، متأسفانه به دلیل برخی کارشکنی‌ها نتوانستیم این مسابقه را ببینیم. امیدواریم این پیروزی‌ها ادامه‌دار باشد؛ چراکه  ما نیاز داریم این پیروزی‌ها کام مردم را شیرین کند.

سفر وزیر امور خارجه عمان به ایران به منزله میانجیگری نیست

سخنگوی دولت درباره سفر وزیر خارجه عمان به ایران نیز گفت: ما از اینکه کشورهایی بخواهند خیر خواهانه دیدگاه های خود را با ما در خصوص مسائل منطقه مطرح کنند استقبال می‌کنیم، ولی این قبیل سفرها به منزله میانجیگری نیست.

 انگلیس  باید هر چه زودتر نفتکش ایرانی را آزاد کند

وی در ادامه به مساله توقیف نفتکش انگلیسی از سوی ایران پرداخت و یادآورشد: توقیف نفت کش از سوی ما  مبنای حقوقی دارد؛ چرا که نفتکش انگلیسی مرتکب نقض قوانین بین‌المللی شده بود، ولی انگلیس که نفتکش ما را بی دلیل توقیف کرده است، باید هر چه زودتر آن را آزاد کند.

 سخنگوی دولت در بخش دیگری از این‌ نشست خبری گفت: قطعا ما بر اساس حُسن نیت عمل خواهیم کرد. پیش از این هم گفتیم مقصد نفتکش ایران، سوریه نبوده است و آنها اجازه ندارند از ما بخواهند تضمین کنیم که مقصد سوریه نخواهد بود.

اعزام ناوگان اروپایی به خلیج فارس موجب افزایش تنش‌ها خواهد شد

وی افزود: اینکه شنیدیم آنها قصد اعزام ناوگان اروپایی به خلیج فارس دارند طبعا پیام خصمانه ای دارد، تحریک کننده است و موجب افزایش تنش ها خواهد شد.

ربیعی با بیا اینکه ایران معتقد است تامین امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه صورت بگیرد،گفت:  ما بزرگترین تامین کننده امنیت کشتیرانی در خلیج فارس هستیم.

شایعات واردات گندم را به شدت تکذیب می‌کنم

ربیعی همچنین در ارتباط با  کاهش خرید گندم از سوی دولت نیز توضیح داد: من شایعات واردات گندم را به شدت تکذیب می‌کنم، مراقبت های لازم برای قاچاق گندم داشته ایم.
 وی در توضیح  گفته هاش افزود: ذخایر گندم ما خوب است و تا کنون ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تن گندم خریداری شده است که ۸ هزار میلیارد تومان آن پرداخت شده است و تنها ۲هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان آن باقی مانده است.

تشکیل وزارت بازرگانی خواست دولت است

ربیعی  در ادامه در خصوص تشکیل وزارت بازرگانی نیز گفت: ما از تشکیل این وزرات خانه استقبال میکنیم، این خواست دولت است و امیدواریم مجلس شرایط را درک کند.

سخنگوی دولت گفت: این بحث در جلسه سران قوا مطرح شد و دولت با اختیاری که داشت بخشی از آن را انجام داد.

ربیعی اظهار کرد: ما مطلع بودیم جنس هایی وارد می شد اما انبار می شدند تا با جهش ارز وارد بازار شوند. ما این کار را برای سامان دهی بازار  لازم می دانیم.

سخنگوی دولت گفت: ما می خواهیم که بازار واردات و صادرات سرو سامان بگیرد که فشاری بر روی کشاورزان نباشد.

 

کروکی کشی امریکا و پل سازی ظریف

 

ربیعی روز گذشته در کانال تلگرامی خود نوشت: 

این هفته محمدجواد ظریف در جلسات هیات دولت غائب بود و با سیاست خارجی به پل سازی‌های جهانی و منطقه ای مشغول بود. بدون تردید این روزها اثرگذاری زیادی بر تاریخ و آینده ایران دارد. هیچ دوره ای اینچنین بی محابا مردم ایران را هدف گیری و بر جدایی ملت –دولت در داخل و ایران –جهان در خارج تمرکز نکرده بودند.بنابراین بخش اعظم بحث دولت پیرامون افزایش مقاومت مدنی و تاب آوری اجتماعی با وجود همه مشکلات تحریم، ایجاد محیط آرامش در داخل و همزمان جنگیدن با تحریم و انزوا و فشار در خارج پرداخته می شود. همه ما در دولت می اندیشیم «ایران» مهمترین مساله ماست.

«مریم سالاری» در همین روزنامه علت کروکی کشی پمپئو برای ظریف را به درستی به هراس امریکا از ضریب نفوذ او مرتبط دانسته و از عرصه ای نوشته بود که :«ظریف در آن با بهره گیری از دانش زبانی بالا، ذهن تحلیلی و موشکافانه، تسلط اطلاعاتی و نحوه تعامل با رسانه ها کوشیده در زمانه بد در جای خوب قرار بگیرد و به بیان واقعیات مسلم تحولات میان ایران و امریکا به زبان قابل فهم برای افکار عمومی بپردازد.»

ظریف نشان داد که برای اعمال مهارت گفتاری و ارتباطی خود به چیزی بیش از یک "جاپا" در خاک امریکا نیاز ندارد و کروکی کشی امریکایی به دور دیپلماسی ایرانی به نتایج پیش بینی شده خود منجر نشده است.این را می توان از تازه ترین واکنش پمپئو دریافت که در مصاحبه با بلومبرگ خواهان فرصتی مشابه با ظریف یعنی سفر به ایران وبیان "حقایق" به مردم کشورمان شده است.او سخنان ظریف را در دریف "پروپاگاندا" توصیف کرده:" آقای ظریف از فضای آزاد رسانه های آمریکا برای «تبلیغات» خود استفاده می‌کند. اما من حرف تبلیغاتی نخواهم زد بلکه حقایق را به مردم ایران خواهم گفت."

صورت بندی "پروپاگاندا-حقایق" توسط پمپئو نشان می دهد که ظریف بازی رفت را برده است وحریف تنها راه تلافی شکست را در بازی برگشت در تهران می داند.این یک اعتراف آشکار است به توان ظریف در ساختارشکنی آن مرزکشی 800 متری وتبدیل همان "سه ساختمان کروکی کشی شده " به یک سکوی پرش به کل امریکا وارتباط گیری با افکار عمومی مردم آن کشور.

ترامپ بدان علت از برجام خارج شد که آن توافق را یک پل غیرمجاز برای حضور دیپلماسی ایران در امریکا می دانست.برجام در همان محدوده دیپلماسی هسته ای خود امکان مناسبات برابری حقوقی میان ایران وامریکا را به نمایش گذاشت.اما برابری حقوقی در مناسبات همان چیزی است که ترامپ آن را برنمی تابد و کروکی کشی به دور دیپلماسی ظریف، هندسه آن هراس را به طور نمادین به نمایش گذاشت.

تصادفی نیست که می بینیم همان کروکی کذایی که نشان از دیپلماسی هراسی امریکا دارد زیر نور دوربین تلویزیون منافقین تروریست در امریکا قرار می گیرد و برچسب "ذلت" می خورد. ذلت چه کسی؟ ذلت دیپلمات یا آن که از دیپلماسی می هراسد و به دور دیپلماسی و سخن ظریف مرز می کشد؟ طبقه بندی دیپلماسی ذیل مقوله "ذلت " از کجا آمده است؟

در حقیقت آن کروکی تابلوی سخن هراسی وتابلوی هراس ازدیپلماسی و بسط قلمرو ارتباط گیری ایرانیان در امریکا بود. تلویزیون تروریست منافقین با نمایش وبرجسته سازی آن کروکی و یک توئیت خاص سعی کرد دیپلماسی نیویورکی ظریف در آن محدوده 800 متری را به مثابه نشانی مغایر با "عزت پاسپورت ایرانی" بازنمایی کند.همان صحنه وهمان توئیت در یک سایت داخلی دیگر و از موضعی دیگر بازنمایی شد.این بار از موضعی به ظاهر "انقلابی". شاید بهتر باشد که برای فهم راز این بده –بستان میان دو قطب متضاد به سراغ یک تصویر دیگر برویم:تصویر اعضای سازمان منافقین در آلبانی که پشت کامپیوتر ها نشسته و مشغول عملیات روانی هستند.آنها همان کسانی هستند که در زمان جنگ در آنسوی مرزهای میهن در دل اردوی صدام مکالمه های بی سیم سربازان وپاسداران ایران را شنود و جاسوسی اطلاعات از ایران را به پیش می بردند. اکنون در چرخش روزگار و باژگونی تشت رسوایی صدامی از بام زمانه به ماموریتی دیگرروی آورده ودر اتاق فکر های لابی های اسرائیلی جنگ وتحریم،به توئیت نویسی علیه برجام وظریف ودستگاه دیپلماسی کشور مشغول هستند.

هم سخنی یک سایت مدعی "انقلابی گری" و یک سیمای نفاق آلود در بازنمایی دیپلماسی به شکل "ذلت" نشان می دهد که قدرت رسوخ ونفوذ اندیشه های تولید شده در لابی های اسرائیلی واتاق فکرهای جنگ وتحریم را نباید دست کم گرفت.این روزها اگر سرنخ فکری بسیاری از  کالاهای نمایشی ومحصولات فیلمیک را که برای تضعیف پیوند دولت-ملت به رشته تصویر در می آیند پیگیری کنیم به همان اتاق فکرهای جنگ طلبان وتحریم گران می رسیم که در آنسوی اقیانوس ها علیه دیپلماسی ایرانی سمتگیری کرده اند.

هدف آن اتاق فکرها القای یک ناتوانی بنیادی به ایرانیان است والقای این تفکر که :ایرانی دیپلماسی بلد نیست و باید مشتی قهرمان و ابر-انسان بر ملت نازل شوند و کشور را نجات دهند.

این ادعا که ایرانیان خود قادر به نجات خویش وبه دست گرفتن سرنوشت خویش از معبر صندوق های رای و دیگر عرصه های مشارکتی نیستند وباید چشم به معجزه ها وناجیان وقهرمان های پوشالی بدوزند به نوعی دیگر تکرار وبازتولید سخن پمپئو ودیگر مردان ترامپ است که مدعی هستند مردم ایران نمی توانند سخنگوی خود باشند واین امریکاست که می کوشد از طریق تحریم ها تسهیل گر طنین افکن شدن "صدای ملت ایران" باشد.

باید در مقابل این مفهوم بسته وجزیره ای از ایران که جامعه مدنی و دولت را ناتوان می پنداراند، مفهوم موسع وتوسعه یافته ایران را در کار آورد که شامل همه ایرانیان در همه نقاط ایران وجهان باشد. باید مفهوم "ایرانی بودن" وبه همراه آن مفهوم دیپلماسی ومقاومت مدنی را وسعتی تازه بخشید:هرآن ایرانی که در هر نقطه از جهان با تکیه بر دانش آکادمیک ومهارت رسانه وگفتاری خود بنیاد تحریم ها را در کانون انعقاد آن به پرسش می گیرد یک سفیر است، یک ظریف است ویک قاصد صلح وتعامل گسترده ایرانیان با جهان.

سبعیت تحریم های ظالمانه امریکا برضد ایران سویه ای اطلاعاتی وروانی نیز دارد  که به هیچ وجه کمتر از جنبه سخت افزاری آن نیست:تحریف واقعیت در باره تحریم ها نیز بخشی از همان جنایت ضد بشری است.جدیدترین نمونه این تحریف خشونت بار در باره پیامدهای ضد ایرانی تحریم ها را از زبان برایان هوک شنیدیم که رسانه های رسمی امریکا او را "نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران" معرفی می کنند اما درحقیقت ماموریتی جز توجیه تحریم ندارد.او در تازه ترین ماموریت خود چشم در مقابل دوربین ها دوخت و واقعیت وجود تحریم ها در حوزه های تجهیزات پزشکی ،اقلام دارویی،فناوری های سخت افزاری ونرم افزاری ارتباطی،محصولات کشاورزی وکمکهای بشر دوستانه را انکار کرد.باید نقبی بر دستگاه دروغ پراکنی امریکا زد واین پرسش مهم را مطرح کرد که چرا آدمهای ترامپ وسخنگویان تحریم ها در امریکا خود را موظف به توضیح وپاسخگویی در باره عملکرد ضد ایرانی خود می دانند؟ آنها چه کسانی را مخاطب دروغ های خود گرفته اند؟ برایان هوک در ابتدای سخنان خود مدعی شد که امریکا "احترام بسیار زیادی برای مردم ایران قائل است" .این مدعای دروغین ،تلویحا نشان می دهد که "فشار حداکثری" امریکا برضد مردم ایران با یک فشار دیگر یعنی فشار افکار عمومی جهانی وحتی بخش هایی از افکار عمومی مردم امریکا مواجه شده است و تحریم ها اکنون بیش از هرزمان دیگر توجیه ناپذیر شده است.اما این فشار هنوز در سطح مطلوب نیست.فشار حداکثری امریکا برضد مردم ایران را باید با کمک یک تلفیق وترکیب شایسته از مقاومت حداکثری ومدنی ملت وفشار حداکثری افکار عمومی جهانی پاسخ داد که در واقع دو روی یک سکه هستند.پرسش اصلی این است که :آن فشار ضد مردمی را که در پس تحریم ها عمل می کند چگونه می توان به کمک یک فشار مردمی در سطح افکار عمومی پاسخ داد وبخصوص افکار عمومی مردم امریکا را مخاطب خود گرفت وبه آنها کمک کرد تا از حقایق مستند در باره پیامدهای ضد بشری تحریم ها آگاه شوند؟ 

بنابراین بخش بزرگی از مقاومت مدنی در مقابل تحریم وتحریف های امریکا نبردی است که باید برای تسخیر ذهن وضمیر افکار عمومی صورت پذیرد.این نبرد الزاماتی دارد.روشن است که بدون افزایش "تولید رضایت" در سطح ریز بدنه های جامعه مدنی وبدون توسیع مفهوم "ایران" به نحوی که منحصر در افرادی که شبیه ما نیستند ومثل ما نمی اندیشند نشود نمی توان در آن نبرد تاریخ پیروز شد.