عبدالرضا داوری فعال سیاسی نزدیک به محمود احمدی‌نژاد در یادداشتی که در نشریه مثلث منتشر شد نوشت: باهنر به این باور رسیده که نمی‌توان از ظرفیت احمدی‌نژاد به‌راحتی گذشت.

عبدالرضا داوری: باهنر به این باور رسیده که نمی‌توان از ظرفیت احمدی‌نژاد به‌راحتی گذشت
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

متن این یادداشت به شرح زیر است:

آقای باهنر از آقای احمدی‌نژاد دعوت کرد تا در مراسم افطاری جامعه اسلامی مهندسی حضور پیدا کند.اولا، نکته‌ای که می‌گویم تحلیل شخصی خودم است که نه به آقای احمدی‌نژاد مرتبط است و نه به دیتاهایی که در اطراف یا در دفترشان وجود دارد. نکته اینجاست که جریان‌های سیاسی از جمله جریان متبوع آقای باهنر وقتی با واقعیت‌های اجتماعی رو‌به‌رو می‌شوند، این واقعیت‌ها روی تحلیل و ذهنیات‌ آن‌ها اثر می‌گذارد. آقای دکتر احمدی‌نژاد اخیرا سفری به کرمان برای شرکت در مراسم ختم پدر آقای مهندس ثمره هاشمی داشتند. می‌دانید که آقای ثمره هاشمی، خواهرزاده آقای مهندس باهنر هستند. طبیعتا وقتی آقای احمدی‌نژاد در کرمان حضور پیدا کردند، در برنامه‌های مختلفی که در منزل پدر آقای ثمره هاشمی بود یا در مسجد قائم که ختم ایشان برگزار شد، حضور داشتند، آقای باهنر هم بودند و صحنه‌های مواجهه مردم با آقای احمدی‌نژاد را بی‌واسطه می‌دیدند؛ یعنی می‌دیدند که حضور آقای احمدی‌نژاد در مسجد اصلا برنامه را مختل کرد و تا حدود یک‌ساعت‌ونیم تا دو ساعت بعد از برنامه هم مردم کرمان جلوی مسجد جمع شده بودند تا با آقای احمدی‌نژاد صحبت و مسائلشان را بازگو کنند یا با ایشان عکس بیندازند. باهنر قبل از این جلسه چنین تصور اقبالی را درمورد آقای احمدی‌نژاد نداشت و در ذهنش نبود و تصور می‌کرد اگر مسائلی درباره اقبال عمومی نسبت به آقای احمدی‌نژاد گفته می‌شود، بحث‌های خطی و تبلیغاتی است. ما وقتی شب با آقای احمدی‌نژاد از طریق پرواز به سمت تهران برمی‌گشتیم، آقای باهنر هم با ما همسفر شده و ردیف کناری من نشسته بود.

آقای احمدی‌نژاد زمانی که وارد هواپیما شد، با اقبال بسیار بالای مسافران روبه‌رو شد. مسافرانی که در هواپیما سوار می‌شوند و سفرشان را با هواپیما انجام می‌دهند از طبقات متوسط به بالا هستند؛ یعنی کسانی هستند که چه به لحاظ تحصیلات و چه جایگاه شغلی و درآمد در سطوح بالای جامعه قرار دارند. اقبال این گروه از افراد در هواپیما نسبت به آقای احمدی‌نژاد چنان بالا بود که تقریبا در مدت یک ساعت و 20دقیقه پرواز از کرمان به تهران تمام مدت آقای احمدی‌نژاد سرپا بودند و افراد مختلف با ایشان یا صحبت می‌کردند یا عکس می‌انداختند؛ یعنی به جز زمان نشست و برخاست هواپیما که محدودیت‌های ایمنی وجود دارد، در تمام مدت افراد دور صندلی آقای احمدی‌نژاد حلقه زده بودند. این صحنه‌ها را آقای باهنر از نزدیک می‌دید. در کرمان که غالبا توده‌های محروم هستند، آقای باهنر اقبالی وسیع نسبت به آقای احمدی‌نژاد شاهد بود و در هواپیما هم طبقات مرفهی که جزو مسافران بودند نسبت به ایشان اقبال داشتند و آقای باهنر دید که چقدر این طبقه به ایشان ابراز علاقه می‌کنند و خواهان این هستند که در عرصه فعال‌تر باشد و برای حل مسائل کشور برنامه‌هایش را ارائه دهد. اعتقاد دارم در سفر کرمان که نسبتا آقای باهنر به آقای احمدی‌نژاد نزدیک بود و نظاره‌گر این صحنه‌ها بود، این باور در آقای باهنر ایجاد شد که از چنین ظرفیت و پتانسیلی نمی‌توان به‌راحتی گذشت.

وقتی امکان دیالوگ و صحبت وجود دارد و وقتی که خود آقای احمدی‌نژاد درها را نبسته و این امکان وجود دارد که نیروهای مختلف سیاسی بیایند و با ایشان تعامل و گفت‌وگو کنند، طبیعتا آقای باهنر هم استقبال خواهد کرد. معتقدم دعوت جامعه اسلامی مهندسین از آقای احمدی‌نژاد را باید در تغییر فضای عمومی کشور جست‌وجو کرد؛ یعنی نیروهای سیاسی به این نتیجه رسیده‌اند که الان تنها نیرویی که ظرفیت واقعی پایگاه اجتماعی‌اش بسیار وسیع است و ظرفیت واقعی جذب توده‌ها را دارد، به غیر از آقای احمدی‌نژاد، شخص دیگری نیست. در داخل نظام واقعا هیچ چهره‌ای را الان نداریم که بتواند به‌راحتی بین مردم حضور پیدا کند. در نیروهای سیاسی داخل نظام مطلقا چهره‌ای را نداریم که بتواند به‌راحتی در بین بدنه اجتماعی طبقات مختلف حضور پیدا کرده و با مردم تعامل پیدا کند و آرای عمومی را به سمت خودش جذب بکند. به‌نظرم این ظرفیت آقای احمدی‌نژاد برای آقای باهنر ایجاد جذابیت کرد. تعاملاتی هم که در زمان حضور آقای باهنر با آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاد، تعاملاتی از جنس احترام و رفتار احترام‌آمیز متقابل بود؛ یعنی آقای باهنر رفتار بسیار خوب با تعامل با دکتر احمدی‌نژاد داشت و آقای دکتر هم همین‌‌طور. معتقدم تعاملی که آنجا شکل گرفت، صمیمانه بود. به‌نظرم ما در ماه‌های آینده این روند را شاهد خواهیم بود؛ یعنی نیروهای سیاسی به‌دلیل فقدان پایگاه اجتماعی به سمت  آقای دکتر احمدی‌نژاد حرکت می‌کنند تا بتوانند با ظرفیت ایشان و تعاملی که دارند، ظرفیت‌های سیاسی جدید ایجاد کنند.

برخی می گویند چطور آقای باهنر با توجه به اینکه می‌دانست اگر آقای احمدی‌نژاد را دعوت کند، آقای ناطق ناراحت می‌شود، این ریسک را پذیرفت؟ اما من نمی‌دانم این نکته چقدر درست است؛ یعنی اینکه همنشینی و دعوت از آقای احمدی‌نژاد موجب برخوردن به آقای ناطق می‌شود را واقعا نمی‌دانم. من با شناختی که از آقای ناطق‌نوری دارم، ایشان آدم اهل تعامل و اخلاقی است. بعید می‌دانم و به‌نظرم بیشتر این حرف حاشیه‌سازی بود که اصل خبر را تحت پوشش قرار دهد. طبیعی است که امثال آقای ناطق وقتی می‌خواهند در جایی حضور پیدا کنند، بالاخره یک اطلاع کلی می‌گیرند؛ لذا بعید می‌دانم که آقای ناطق از حضور آقای احمدی‌نژاد مطلع نبوده باشد. این خبرها به‌نظرم خبرهای غیررسمی است که می‌خواهند اصل واقعه را تحت پوشش قرار دهند. واقعا امروز شرایط کشور به سمتی رفته که اصلا این بحث‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا مدت‌هاست از ذهن جامعه کنار رفته است. شرایط کشور امروز چنان در بن‌بست‌های بحرانی وارد می‌شود که راهی جز یک پروژه نجات برای ایران وجود ندارد. 

کسانی هم معتقدند دعوت از آقای احمدی‌نژاد مقدمه ای برای ورود به گفتگوی ملی بود، واقعیتش این است که من اصلا از این گفت‌وگوها اطلاعی ندارم و نمی‌دانم چنین گفت‌وگوهایی در چه سطح و ابعادی دارد انجام می‌شود؛ اما نکته‌ای که می‌دانم این است که مسائل امروز ایران دیگر از طریق نخبگان قابل‌حل نیست. مجموعه نخبگان ایران در حل مسائل کشور نشان دادند که توانایی ندارند؛ یعنی ما امروز با یک بن‌بست و بحران در عرصه دیپلماسی روبه‌رو هستیم. باوجود اینکه القا می‌شد آقای ظریف و تیم همراه آقای روحانی در حوزه دیپلماسی نیروهای کارآمدی هستند یا کارآمدترین نیروهای جمهوری اسلامی هستند، ما امروز در بدترین دوره دیپلماتیک در تاریخ جمهوری اسلامی هستیم؛ یعنی ما چنین بحرانی در طول 40 سال اخیر حتی در دوران جنگ هم تجربه نکرده بودیم، چه رسد به دوره‌هایی که جنگ نبوده است؛ یعنی واقعا آقای روحانی کشور را وارد یک بن‌بست دیپلماتیک کرده و با بحران روبه‌رو ‌شده‌ایم.

در حوزه‌های اقتصادی که وضعیت روشن است؛ شرایط تورم، وضعیت برابری نرخ ارز، وضعیت کالاها و انبارها به‌گونه‌ای است که حتی از گفتن آن هم نگران می‌شویم که جامعه دچار بحران بیشتر نشود. در حوزه اجتماعی با یک فروپاشی اجتماعی روبه‌رو هستیم. وضعیت امنیتی را می‌بینید که امروز در مرکز شهر تهران یک وکیل را می‌کشند و فردا همسر یک شهردار را؛ یعنی واقعا یک احساس ناامنی در کشور وجود دارد و شرایط بحرانی است و نخبگان مدعی حل مسائل هم نشان دادند که در حل این مسائل ناکارآمد هستند. به‌نظرم راه‌حل این موضوع، رجوع به توده‌ها و مردم است. ذیل هدایت و زعامت مقام معظم رهبری و با اراده و تفهیم ایشان گره‌های بزرگ در کشور گشوده می‌شود و مردم به صحنه می‌آیند و مسائل و بحران‌ها حل می‌شود. سپردن این موضوع به نخبگان و حلقه‌های تصمیم‌گیری و جناح‌های خاص جز اینکه این بحران را تشدید کند، اثر دیگری ندارد. 

حالا با همه این اوصاف برخی می پرسند احمدی‌نژاد حاضر است بدنه اجتماعی خود را به کسی واگذار کند؟ واقعا من از این موضوع مطلع نیستم، اینها بحث‌های دیگری است. اصلا مسئله را به سطح یک زد و بند سیاسی کاهش داده‌اید درحالی که مسائل ایران از طریق ارجاع به مردم حل می‌شود. همان مردم اگر ببینند آقای احمدی‌نژاد هم اهل زد و بند سیاسی با این جناح و آن جناح است، آنگاه آقای احمدی‌نژاد هم یکی مثل بقیه می‌شود. به این نکته دقت کنید که چرا نخبگان ما مشروعیت و مقبولیتشان را بین مردم از دست داده‌اند؟ مردم دشمنی شخصی ندارند. آنها نگاه می‌کنند این طیف نخبگان سیاسی در جناح‌ها چیزی جز منافع خود و گروه‌شان را دنبال نمی‌کنند و فقط دنبال همین زد و بندهای سیاسی هستند؛ امروز اگر این گروه در قدرت قرار بگیرند و هواداران این دایره از منافع بهره ببرند؛ روز دیگر یک گروه دیگر خواهد بود؛ درحالی‌که مردم از این مدل خسته شده‌اند. معتقدم نظام باید تزکیه شود؛ یعنی در روش‌ها و بینش و حتی در افرادی که در حوزه‌های مختلف هستند، نظام باید تزکیه شود. ما الان حتما باید از اصلاحات عبور کنیم. گفتمان جدیدی باید شکل بگیرد که گفتمان تزکیه نظام شاید بتواند تا حدی این مسائل را جلو ببرد.