عبدالرضا فرجی راد:
تلاش های مکرون در مورد ایران با چراغ سبز ترامپ بود
عبدالرضا فرجی راد در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون دستاوردهای ظریف در سفر به اروپا بر این نکته تاکید دارد: اولین دستاورد و خروجی سفر آقای ظریف به اروپا به شکسته شدن هیمنه تحریم وزیر امور خارجه ایران توسط ایالات متحده آمریکا باز می گردد. چرا که کاخ سفید این انتظار را داشت که کشورهای جهان تحریمها سیاسی ایالات متحده آمریکا را مانند تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کنند، اما با سفر آقای ظریف به کشورهای فنلاند، سوئد و نروژ عملاً هیچ توجهی به این تحریمهای آمریکا از جانب این کشورها صورت نگرفت و سبب شد تا قدرت و هژمونی ایالات متحده آمریکا شکسته شود.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه که تور اروپاییش به کشورهای اسکاندیناوی را از روز دوشنبه هفته جاری 19 آگوست (28 مرداد) با سفر به فنلاند، رئیس دورهای اتحادیه اروپا شروع کرده بود با دیدار مهم فردا (جمعه) و انجام مذاکراتی در کاخ الیزه ادامه می دهد. هر چند که بسیاری از کارشناسان بر این باورند دیدار محمدجواد ظریف و امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه در شرایط کنونی بسیار حائز اهمیت است، اما به واقع این سفرها و گفت وگوها چه دستاورد و نتایجی را برای ایران در شرایط کنونی می تواند در بر داشته باشد؟ دیپلماسی ایرانی برای واکاوی اهداف و دستاوردهای این سفرها، گفت و گویی را با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
از نگاه شما اهمیت و دستاوردهای سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی در شرایط کنونی چیست؟
در راستای پاسخ به سوال شما یقینا سفر آقای ظریف به کشورهای اروپایی در شرایط کنونی می تواند چند دستاورد مهم را در پی داشته باشد؛ اولین دستاورد و خروجی سفر آقای ظریف به اروپا به شکسته شدن هیمنه تحریم وزیر امور خارجه ایران توسط ایالات متحده آمریکا باز می گردد. چرا که کاخ سفید این انتظار را داشت که کشورهای جهان تحریمها سیاسی ایالات متحده آمریکا را مانند تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کنند، اما با سفر آقای ظریف به کشورهای فنلاند، سوئد و نروژ عملاً هیچ توجهی به این تحریمهای آمریکا از جانب این کشورها صورت نگرفت و سبب شد تا قدرت و هژمونی ایالات متحده آمریکا شکسته شود.
دستاورد دوم به وضعیت تنگه هرمز و خلیج فارس باز میگرددو به هر حال طی هفتههای اخیر ایالات متحده آمریکا تلاش ها و تکاپوی گسترده سیاسی و دیپلماتیکی را در سطح جهان برای ایجاد ائتلاف نظامی بین المللی به بهانه اسکورت کشتی های تجاری و نفتکش ها در تنگه هرمز شروع کرده است. یکی از کانون های اصلی فشار و یا مذاکرات دیپلماتیک آمریکا روی کشورهای حوزه اسکاندیناوی، به خصوص سوئد، دانمارک و نروژ باز می گردد که توانایی بالایی در نیروی دریایی داشته و کشتی های بسیاری هم در دریاها دارند.
پیرو این نکته سفر آقای ظریف به کشورهای حوزه اسکاندیناوی و روشنگری های وزیر امور خارجه کشورمان در راستای تبیین وضعیت کنونی خلیج فارس و تنگه هرمز میتواند این کشورها را به این اطمینان برساند که تنها جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش امنیت در تنگه هرمز و خلیج فارس خواهد شد. لذا حضور هرگونه حضور نیروی های نظامی در این منطقه تنها گسترش ناامنی را به دنبال خواهد داشت و این مسئله میتواند یک دستاورد جدی برای سفر آقای ظریف باشد. چون شکست یکی از مهمترین طرح های امریکا را به دنبال خواهد داشت.
دستاورد سوم به وضعیت تجاری این کشور ها با جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. اگر چه اکنون به واسطه تحریم های ایالات متحده آمریکا، ارتباطات تجاری و اقتصادی این کشورها به ویژه سوئد و نروژ با ایران تقریباً قطع شده است. اما تهران سعی دارد در این شرایط، وضعیت را به گونه ای سامان دهد که بتواند در دوران تحریم و یا بعد از آن شرایط به وضعیت عادی باز گردد. لذا از هم اکنون گفت وگوهایی را صورت داده است که بتواند بسترها و زمینه های گسترش همکاری های تجاری شکل گیرد. دستاورد چهارم به اقتضائات کنونی جامعه جهانی از اقدام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی بازمی گردد. چون به هر حال گام سوم ایران از گام اول و دوم از اهمیت بیشتری برخوردار است و جدی تر خواهد بود. لذا رایزنی های وزیر امور خارجه با کشورهای اروپایی در شرایط کنونی میتواند از یک سو و نگرانی های آنها را از بابت در خطر افتادن برجام رفع کند و از آن سو تلاش های قاره سبز را برای تحقق تعهدات مدنظر خود بیشتر کند تا ایران از ورود به گام سوم خودداری کند.
اما کشورهای حوزه اسکاندیناوی چگونه می توانند به ساز و کار مدنظر سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان کمک کنند؟
به هر حال با افزایش میزان و تعداد بازیگران و سرمایه گذاری ها، سازوکار ویژه مالی اروپا میتواند با قدرت عمل بیشتری عمل کند و از آن سو باعث کم رنگ شدن تحریمهای ایالات متحده آمریکا خواهد شد. چون به هر میزان که تعداد بازیگران و کشورهای حاضر در اینستکس افزایش پیدا کند آمریکا نیز در تحریم کشورها ناموفق خواهد بود. اگر تمام ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا روی اینستکس سرمایه گذاری کنند و از آن سو کشورهای دیگری مانند روسیه، چین، ترکیه و نظایر آن هم در این سازوکار ویژه مالی حضور پیدا کنند یقیناً توان آمریکا در تحریم همه این کشورها ناکافی خواهد بود. چرا که کاخ سفید نمی تواند به یک بار همه جهان را به واسطه حضور در سازوکار ویژه مالی اروپایی ها مورد تحریم قرار دهد. لذا کشورهای حوزه اسکاندیناوی با حضور خود می توانند باعث تشویق دیگر بازیگران برای مشارکت در سازوکار ویژه مالی مدنظر آلمان، فرانسه و انگلستان شوند و به تبع آن اینستکس با قدرت بیشتری عمل کند.
در این میان به نظر می رسد که مسئله مهم دیدار فردا (جمعه) محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور با امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه بازمیگردد. اما مواضع تند دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در خصوص تلاش های همتای فرانسویش سبب شده تا برخی این تلاش ها محکوم به شکست بدانند. چراکه در گرماگرم تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک پاریس در قالب طرح انجماد در برابر انجماد (توقف در برابر توقف)، رئیسجمهور آمریکا به یک باره اعلام کرد که کاخ الیزه نماینده واشنگتن نیست. همین سخنان، واکنش تند آقای لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه را در پی داشت. با این تفاسیر اساسا تلاش های مکرون با چراغ سبز دونالدترامپ همراه بوده یا خیر، به خصوص که برخی معتقدند اساسا نقش امارات متحده عربی و دبی در کاهش نرخ ارز در بازارهای ایران و یا تلاش های برخی از کشورهای حوزه اسکاندیناوی در این راستا به موازات تکاپوی مکرون با چراغ سبز ترامپ صورت گرفته است؟ اگر این تلاش ها با هماهنگی کاخ سفید نبوده است، میتواند توفیقی برای ایران و خود اروپاییها در پی داشته باشد؟
یقین بدانید که تمام تلاش های امانوئل مکرون برای کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا یقیناً با چراغ سبز دونالد ترامپ صورت گرفته است. ببینید رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا این باور را داشت که با این چراغ سبز خود به فرانسه و تکاپوهای سیاسی پاریس میتواند یک انعطافی را در طرف مقابل، یعنی جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره ایجاد کند. اما زمانی که مسئله عدم حضور آقای روحانی در نشست جی ۷ قطعی شد و هیچ گونه واکنش مثبتی از سوی تهران در مذاکره با آمریکا شکل نگرفت، دونالد ترامپ به این یقین رسید که اساساً مسئله مذاکره با تهران در شرایط کنونی محقق نخواهد شد.
همزمان با این مسائل فرانسه در تلاش بود تا در سایه این تکاپوی سیاسی خود، حداقل ایران از ورود به گام سوم کاهش تعهدات برجامی خوددارای کند تا شرایط برای به خطر افتادن توافق هسته ای شکل نگیرد. در کنار آن کاخ الیزه این انتظار را داشت که این تلاش ها کاهش تنش را در روابط تهران واشنگتن شکل دهد. ولی نکته مهم اینجاست که تمام این اهداف مکرون برای دونالد ترامپ اهمیت ندارد. چون مسئله اساسی در شرایط کنونی به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا باز می گردد؛ شرایطی که روز به روز نگرانی های بیشتری را در دونالد ترامپ ایجاد کرده است. به عبارت دیگر دونالد ترامپ می خواست به واسطه تلاشهای مکرون یک مذاکره نمایشی با مقامات ایرانی شکل بگیرد که بتواند از آن به عنوان یک برگ برنده در انتخابات پیش رو استفاده کند که اکنون چنین مسئله محال به نظر می رسد. لذا ترامپ عنوان داشت که تلاش های مکرون هیچ ارتباطی به کاخ سفید و واشنگتن ندارد.
در این میان هم فرانسه برای حفظ وجه خود در پاسخ به مواضع دونالدترامپ عنوان داشت که تلاش های امانوئل مکرون هیچ گونه ارتباطی با کاخ سفید دونالد ترامپ ندارد و یا اینکه آقای لودریان عنوان داشت هر گونه تلاش برای گسترش و تعمیق مناسبات ایران و فرانسه به اجازه ایالات متحده آمریکا نیاز ندارد. اما واقعیت این بود که ترامپ زمانی که فهمید نمیتواند به هدف اصلی خود یعنی گرفتن یک عکس یادگاری و نمایش مذاکرات برای انتخابات 2020 دست پیدا کند به چرخش مواضعش در قبال تلاش های فرانسه با ایران دست زد.
به اینستکس و تلاش های اروپا برای عدم ورود ایران به گام سوم در کاهش تعهدات برجامی اشاره داشتید. ولی نکته بسیار مهم به این واقعیت باز میگردد که بارها محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه عنوان داشته است که اساساً اینستکس تنها یک پالس مثبت برای انجام ۱۱ تعهد اروپا باز می گردد. لذا اگر حتی در شرایط خوشبینانه این سازوکار ویژه مالی راه اندازی شود، می تواند مانع از عملیاتی شدن اقدام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی شود. چون به نظر نمی رسد که اروپا به دنبال عملیاتی کردن ۱۱ تعهد خود باشند؟
ببینید مسئله اینجا است که باید اینستکس جمهوری اسلامی ایران از جانب اروپایی ها راه اندازی شود تا مانع از ورود تهران به گام سوم در کاهش تعهدات برجامی شود. چون از نظر تهران اینستکس باید مقدار قابل توجهی از صادرات و فروش نفت و یا نفت اعتباری را برای ایران در پی داشته باشد. یعنی حداقل با پیش پرداخت هایی از هم اکنون نفت ایران توسط قاره سبز خریداری شود و زمانی که تحریم ها رفع شد این کشورها می توانند نفت خود را از ایران دریافت کنند تا به این وسیله مشکلات بودجه ای ایران هم رفع شود.
لذا ایران رسماً و به طور شفاف بارها عنوان داشته است که چه تعهداتی از طرف های اروپایی در حفظ برجام انتظار دارد. پیرو این نکته اگر در سازوکار مالی مسئله فروش نفت و یا همان اختصاص اعتبار چند ده میلیارد دلاری به ایران وجود نداشته باشد و تنها اینستکس مدنظر اروپا در ارائه مقدار محدودی دارو و کالای اساسی خلاصه شود باشد، تهران به هیچ وجه در انجام گام سوم در کاهش تعهدات برجامی تردید نخواهد کرد. از این رو در شرایط کنونی که ایران خود را آماده ورود به فاز سوم کاهش تعهدات برجامی میکند اروپا به این تکاپو افتاده است که از انجام این اقدام تهران جلوگیری کند. چرا که به هر مقدار گام های ایران در کاهش تعهدات برجامی بیشتر شود، میزان نگرانی های قاره سبز در به خطر افتادن برجام نیز پررنگ تر خواهد شد.
ولی باتوجه به فاصله دو هفته ای تا ورود ایران به فاز سوم در کاهش تعهدات برجامی، میتوان شاهد اقدام عملی قاره سبز در خصوص راه اندازی سازوکار ویژه مالی بود؟
به هر حال در این چند ماه گذشته بخشی از بستر ها و اقدامات این ساز و کار از جانب اروپایی ها شکل گرفته است و این امیدواری ایجاد شده که بتوان ظرف روزها و هفتههای آتی ساز و کار ویژه مالی اروپایی ها عملیاتی شود. اکنون مسئله مهم به میزان سرمایه گذاری و اعتبارات لازم اینستکس باز می گردد و کانون مذاکرات و گفت وگوها روی این دست مسائل است. حال باید دید که قاره سبز به آن میزانی که ایران مدنظر دارد سرمایه و اعتبار به این سازوکار تزریق خواهند کرد یا خیر؟ اگر چنین شود شرایط طور دیگری رقم خواهد خورد.
دیدگاه تان را بنویسید