فعالیت انتخاباتی اصولگرایان به دور از هرگونه هیاهوست و جدیت در جریان است، اما شکاف میان آنان هر لحظه آشکارتر می‌شود، در چنین شرایطی، اطمینان و اعتماد به نفس بالا از پیروزی، نداشتن یک برنامه منسجم و نبود یک محور قاطع برای یکپارچگی فراگیر، این طیف را تهدید می‌کند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش کاوش، نزدیک به 6 ماه تا انتخابات مجلس یازدهم باقی مانده و فعالیت‌های انتخاباتی اصولگرایان برای کرسی‌های پارلمان، فشرده و شدید، اما بی هیاهو و در خاموشی است. گروه‌های حاضر در باشگاه اصولگرایان بسیار و پرشمارند که جملگی زیر یک پرچم قرار می‌گیرند، ولی این یگانگی تنها در عنوان آنان وجود دارد و پرشماریشان اسباب زحمتشان است.

 

همگرایی نخستین مشکل اصولگرایان

 

 دستیابی این گروه‌ها به همگرایی راستین، از گذشته تا امروز همواره در پایان راهی پر پیچ و خم قرار داشته که گذر از آن کاری بس و دشوار و گاهی ناممکن بوده است. چنانکه در انتخابات مجلس دهم شاهد بودیم، چگونه همین اختلافات و یکپارچه نشدن اصولگرایان کار دستشان داد و شکست سختی، به ویژه در حوزه انتخابیه تهران نصیب آنها کرد.

البته اصولگرایان روزهای خوش را نیز تجربه کرده‌اند، انتخابات دو مجلس هفتم و هشتم برای آنها فرجام شیرینی در پی داشت و کرسی‌های مجلس یکی پس از دیگری به دست جناح اصولگرا فتح شد. همین روزهای خوش موجب شده است، که اصولگرایان به فرجام انتخابات مجلس یازدهم نیز امیدوار باشند. در این مورد می‌توان گفت که جناح راست نه‌تنها امیدوار است بلکه حتی تا اندازه بسیاری آسوده نیز هست و کارها را بسیار آسان گرفته است.

 

آیا این بار نوبت اصولگرایان است؟

 

شاید اصولگرایان با چشم انداختن به گاه‌شمار سیاسی خود و رخدادهای گذشته به این باور رسیده باشند که اکنون، دوباره نوبت آنهاست و شاهین قدرت بدون چون و چرا از شانه رقیب به پرواز درآمده تا بر شانه آنها بنشیند. به همین دلیل نیازی نیست که کار چندان ویژه‌ای برای جلب نظر افکار عمومی انجام دهند، تنها کافی است، که گذر روزهای پیش رو را به انتظار بنشینند تا زمان موعود فرا رسیده و درهای بهارستان و پس از آن بهشت و پاستور به رویشان گشوده شود.

از سوی دیگر همین خیال آسوده و بی‌رقیب پنداشتن میدان کارزار، موجب شده است که اصولگرایان به اختلاف درونی‌شان برای دستیابی به بیشینه سهم، از این شکار آسان و حتمی دامن بزنند. همه گروه‌ها و چهره‌های برجسته جریان اصولگرایی، یک‌صدا از پیروزی حتمی این طیف در انتخابات آینده دم می‌زنند و به عنوان ترجیع‌بند سخنانشان، لزوم یکپارچگی درون جریان را گوشزد می‌کنند، اما گویا این سخنان شعاری بیش نبوده و در پشت پرده، نبردی سهمگین برای کنار زدن دیگر هم‌قطاران در جریان است.

 

کثرت در محورهای وحدت

 

این رقابت حتی به محور وحدت قرار گرفتن و ایجاد یگانگی نیز کشیده است و قطب‌های متعددی با ادعای ایجاد وحدت در جریان اصولگرایی پا به عرصه گذاشته‌اند. شورای وحدت اصولگرایان و احزاب گرد‌ آمده پیرامون جامعه روحانیت مبارز از این دسته‌اند، حتی گروه‌هایی مانند جبهه پایداری و حزب موتلفه اسلامی و جریان نواصولگرایی قالیباف نیز که به نظر می‌رسد قصد تدوین فهرست ویژه خود را دارند به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی این اقدام آنها گامی در راستای به وحدت رساندن اصولگرایان است.

هرچند که اصولگرایان تلاش می‌کنند که این اختلافات را پنهان کنند، اما هر روزی که می‌گذر، ادامه این کار دشوارتر شده و نشانه‌های آن برای افکار عمومی آشکارتر خواهد شد. اگر این جریان هرچه زودتر چاره‌ای برای این شکاف‌های ژرف در بدنه خود نیاندیشد، دور نباشد که با شکستی تلخ دست و پنجه نرم کند.

 

تکیه بر رویکردهای سلبی تهدیدی بزرگ برای اصولگرایان

 

مشکل اساسی دیگری که اصولگرایان همواره با آن دست به گریبان بوده‌اند، ضعف نظریه در عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ... است. به ویژه این روزها اصولگرایان، هیچ سخنی درباره آنچه قصد انجام آن را در صورت دست‌یابی به قدرت دارند، نمی‌گویند. می‌توان با صراحت گفت که جناح اصولگرا هیچ برنامه‌ای برای اداره کشور تدوین نکرده و تنها با در پیش گرفتن یک رویکرد سلبی و تکیه بر عملکرد بد دولت در عرصه اقتصادی، وارد عرصه انتخابات شده است. آنها حتی همین نقد سلبی وضعیت اقتصاد کشور را نیز با دقت پی نمی‌گیرند و بدون وارد شدن به جزییات، تنها به گفتن جمله کلیدی «وضع اقتصاد کشور و معیشت مردم افتضاح است» بسنده می‌کنند، گویی همین جمله برای قانع کردن افکار عمومی در رای دادن به طیف اصولگرا بس است.

این رفتار جبهه اصولگرایی تا اندازه‌ای تکرار شده است که حتی ندای شکوه برخی از صاحب‌نظران برجسته این  طیف را نیز بلند کرده است. شماری از منتقدان بر این باورند که اصولگرایان تنها با بیان جمله‌های سلبی و همچنین سر دادن شعارهای پر زرق و برق و بزرگ، اما توخالی و بدون پشتوانه و برنامه و حتی به دور از واقعیت، نه تنها دیگر نمی‌توانند توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند، بلکه جامعه را از خود خسته و دلزده نیز کرده‌اند.

 

تغییر تابلو کارساز یا بی‌نتیجه

 

دگرگونی و تحول در نام‌ها و عناوین نیز از همین رویکرد سرچشمه می‌‌گیرد، برخی از زمزمه حاکی از آن است که اصولگرایان در تلاشند تا با بکارگیری یک عنوان نو، که واژه اصولگرایی را درون خود ندارد، تابلویی تازه برای این جریان ساخته و زیر آن عنوان وارد نبردهای انتخاباتی شوند.

آنها بر این باورند که چنین تغییر نامی می‌تواند، موجب جذب آراء مردمی و اقبال بیشتر افکار عمومی به سوی آنان شود، اما باید پذیرفت که در شرایط جامعه امروز و با گردش شتابان اطلاعات در میان افراد جامعه، دیگر تنها نمی‌توان با یک نام تازه، پیشینه گذشته را پاک کرد و چهره‌ای نو از خود به افکار  عمومی نشان داد. همچنین باید پذیرفت جامعه ایرانی دیگر مانند گذشته به نام‌ها و عناوین شعارگونه و پرطمطراق، اشتیاقی نشان نداده و این عناوین نخواهند توانست، بی‌برنامگی و سردرگمی اصولگرایان درباره آینده را پنهان کنند.

باید گفت که پاسخ این روزهای افکار عمومی به رفتار جریان اصولگرا این است که "خودمان از بد بودن اوضاع اقتصاد و معیشت کشور آگاهیم، چون با همه وجود احساسش می‌کنیم!" و پرسشش نیز این خواهد بود که "شما در عوض تکرار پیوسته این جمله، بگویید که قصد انجام چه‌ کارهایی را برای بهبود اقتصاد کشور دارید؟" و این همان چیزی است که اصولگرایان پاسخی درخور برای آن آماده نکرده‌اند.

 

پرشماری نامزدهای اصولگرا ریشه شکست در آخرین لحظات

 

در کنار همه موارد یاد شده، مساله پرشماری داوطلبان شرکت در انتخابات نیز، مشکل دیگری برای اصولگرایان است، تجربه نشان داده است که درصد بسیار بالایی از این داوطلبان، پس از بررسی توسط شورای نگهبان، تایید صلاحیت شده و به نامزد انتخابات بدل می‌شوند.

این پرشماری نامزدها کار بستن فهرست‌های اصولگرایان را در حوزه‌های گوناگون بسیار دشوار کرده و در بسیاری از موارد، سبب ناراحتی و کدورت میان آنها می‌شود. حتی این امکان وجود دارد که اصولگرایان در یک حوزه انتخابیه به ارائه چندین فهرست اقدام کرده و برای جلب آرای طیف خود وارد رقابت درونی سخت و نفس‌گیر شوند که در نهایت همه آنها را از نفس انداخته و رای اصولگرایی را نیز شکسته و نابود سازد.

در چنین شرایطی وجود یک عنصر وحدت‌بخش و تعیین کننده قاطع بسیر ضروری است و این همان چیزی است اصولگرایان از تا کنون در دست یازیدن به آن ناکام بوده‌اند.

در پایان می‌توان گفت که هرچند بخت جناح اصولگرا برای پیروزی در انتخابات بسیار چشمگیر است، اما کاستی‌های یاد شده در این طیف، به  اندازه‌ای بزرگ هستند که هریک به تنهایی امکان برهم معادلات یک جبهه سیاسی بزرگ را دارا هستند.

البته هیچ تردیدی در بخت بالای جناح اصولگرا و امکانات مثبت موجود در این طیف برای پیروزی در انتخابات وجود ندارد. اما اگر اصولگرایان تنها با تکیه براینکه عملکرد بد جناح مستقر در قدرت در حوزه اقتصادی، آنها را پیروز انتخابات خواهد کرد و این بار دیگر نوبت پیروزی آنهاست، وارد کارزار انتخابات شوند، امکان رخ دادن پیشامدهای خارج از پیش‌بینی آنان بسیار بالاست. پس باید هرچه زودتر چاره‌ای برای رفع مشکلات خود بیاندیشند.