مدیرکل اسبق آژانس:
امریکا در منزوی کردن ایران شکست خورد
سفر با هیأت دیپلماتیک ایران به سه کشور حوزه اسکاندیناوی و حضور محمدجواد ظریف در مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم سوئد فرصت دیدار نزدیک با چهرههای برجسته بینالمللی در عرصه سیاست خارجی را فراهم کرد.
«هانس بلیکس»، مدیرکل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی یکی از میهمانان بلندآوازه نشست یاد شده بود که درکنار «یان الیاسون»، معاون سابق دبیرکل سازمان ملل متحد در جلسه سخنرانی ظریف و پرسش و پاسخ او با میهمانان مؤسسه سوئدی حضور یافته بودند.
در حاشیه نشست یاد شده فرصتی دست داد تا با مدیرکل پیشین آژانس گفتوگو کنم. هانس بلیکس، سیاسمتدار معروف سوئدی پیشتر در سالهای ۱۹۷۸-1979 وزیر امور خارجه این کشور بوده و سپس به سمت مدیرکلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی منصوب شد. او بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۷ سومین دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. یکی از مهمترین رویدادهایی که در دوره مسئولیت بلیکس به عنوان مدیرکل آژانس رخ داد، فاجعه چرنوبیل بود که او به طور ویژه به کمک شوروی سابق برخاست و مدیریت فاجعه را عهدهدار شد. بلیکس سپس در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ به عنوان سرپرست تیم بازرسان سازمان ملل برگزیده شد و پس از آنکه در سال ۲۰۰۲ اعلام کرد در بازرسی از عراق به سلاحهای کشتار جمعی دست نیافته، دوران فعالیتش تمدید شد. این سیاستمدار خوشنام سوئدی به پرسشهای «ایران» درباره روند تحولات جاری میان ایران و امریکا و برجام پاسخ گفته است.
امریکا در چند ماه اخیر جمهوری اسلامی را در معرض فشارهای زیاد اقتصادی و سیاسی قرار داده است با وجودی که ایران پایبندی خود را به اجرای تعهداتش در چارچوب توافق هستهای نشان داده است اما واشنگتن مدعی است که فعالیتهای هستهای ایران جنبه تسلیحاتی دارد؛ نظر شما درباره این ادعاها چیست؟
کشورهای ایران و 1+5 چند سال برای رسیدن به توافق هستهای مذاکرات فشرده و دقیقی انجام دادند. این توافق بخوبی این اطمینان را ایجاد کرد که فعالیتهای هستهای ایران ماهیت صلح جویانه دارد. کشورهای طرف مذاکره با ایران در ازای تلاش ایران برای رفع نگرانیهای آنها متعهد شدند که یک سری محدودیتهای اقتصادی که علیه آن اعمال شده بود، بردارند. شورای امنیت سازمان ملل متحد هم این توافق را تأیید کرد. ایران در چند سالی که از دستیابی به این توافق میگذرد، همه تعهدات خود را به طور دقیق و کامل انجام داد اما این دولت امریکا بود که تصمیم گرفت با خارج شدن یک طرفه از این توافق، عملاً همه تعهدات خود را زیر پا بگذارد.
چرا امریکا این تصمیم را گرفت؟
یکی از نگرانیهای امریکا این است که بعد از پایان دوره 10 ساله اجرای توافق هستهای امکان نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد. این در حالی است که ایران علاوه بر برجام، عضوی از NPT (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) است و علاوه بر اینکه این توافق را به طور کامل اجرا کرده، تاکنون هیچ کدام از بازرسیهایی که از طرف آژانس بینالمللی انرژی اتمی از برنامههای هستهای آن انجام شده، ثابت نکرده است که ایران تلاش میکند به سلاح هستهای دست یابد. بنابراین به نظر میرسد که ترامپ بیشتر میخواست دستاوردهای دولت قبلی امریکا را کنار بگذارد.
مخالفان برجام در داخل امریکا خیلی نتوانستهاند از موضوعات مورد توافق درباره برنامه هستهای ایران ایرادی پیدا کنند به همین دلیل این انتقاد را مطرح کردهاند که ایرانیها از تروریسم حمایت میکنند و برنامه موشکیشان برخلاف توافقات برجام است این در حالی است که این دو موضوع خارج از این توافق است و نباید آن را به برجام ربط داد. از طرفی امریکا تحت فشار متحدان منطقهایاش از جمله اسرائیل معتقد است ایران به واسطه برجام قدرت زیادی در منطقه پیدا کرده و این باعث نگرانی و ترس اسرائیل و کشورهای عربی شده بنابراین زیر فشار آنها به دنبال افزایش فشار و منزوی کردن ایران است.
آیا موفق شده است ایران را منزوی کند؟
نه این خود امریکاست که با زیر پا گذاشتن توافق هستهای و تعداد دیگری از توافقنامههای بینالمللی، اعتبار خود را زیر سؤال برده است. این کشور کاری کرده که روابطش با اروپا دچار آسیب شود و خروج از برجام این آسیب و اختلاف را بیشتر کرده است. چنان که شاهد بودیم اروپا از همه همپیمانان و اعضایش خواست که برجام را به عنوان توافقی که شورای امنیت آن را تأیید کرده، با قاطعیت و کامل اجرا کنند و به آن احترام بگذارند.
اما به نظر میرسد که حمایت اروپا از برجام کافی نبوده و آنها از توان کافی برای حفظ این توافق در برابر فشارهای حداکثری امریکا برخوردار نبودهاند.
اتحادیه اروپا سعی کرده مکانیزمی را ابداع کند که به وسیله آن تجارت با ایران ادامه داشته باشد. اما واقعیت این است که سیستم مالی امریکا خیلی قویاست. امریکا به اروپا نمیگوید که تحریمها را مجدداً اعمال کند بلکه به سرمایهگذاران اروپایی میگوید اگر با ایران کار کنید، حسابتان را میرسم. این اهرم و نفوذ امریکاست که مانع جدی کار اقتصادی شرکتهای بزرگ اروپایی با ایران شده است.
تنشهایی که اخیراً در خلیج فارس میان ایران و امریکا به وجود آمده است، چه مخاطرات احتمالی را برای مناسبات این دو کشور به دنبال دارد؟
فکر میکنم در ماجرای توقیف نفتکش ایرانی از سوی جبل الطارق و آزادی آن از یک مخاطره بزرگ عبور کردهایم اما احتمال زیادی وجود دارد که چنین وقایعی باز هم تکرار شود. گروههایی در واشنگتن حضور دارند که برای آنها اهمیتی ندارد که نتیجه اقداماتشان ممکن است به آغاز یک جنگ بینجامد. از سوی دیگر تحریک و فشار مقامهای اسرائیلی به امریکا هم به طور مستمر وجود دارد. آنها میخواهند که امریکا رسماً وارد جنگ با ایران شود. اما خب آزادی نفتکش ایرانی توانست کمی به آرام کردن فضای تشنج کمک کند.
ایران در پاسخی تلافی جویانه اجرای بخشی از تعهدات خود را در چارچوب برجام متوقف کرده است. آیا این اقدام میتواند شرکای توافق هستهای را به تکاپوی بیشتری برای حفظ این توافق بیندازد؟
اصلیترین حمله به برجام از جانب امریکا بوده است. شورای امنیت سازمان ملل برای همه معتبر است، کسی نمیتواند همین طوری از شورای امنیت و از یک توافق بینالمللی بیرون بیاید، برجام یک توافق معتبر است که یک قطعنامه شورای امنیت اجرای آن را تضمین کرده است.
امریکا پیمان و قطعنامه را شکست و ایران در پاسخ به این عهدشکنی در حال برداشتن قدمهایی است و به نظرم کار ایران بسیار معتدلتر از کار امریکاییهاست. زیرا امریکا میخواهد ایران را خفه کند و به طور نامعقول میخواهد همه درآمدهای بینالمللی ایران را قطع کند.
ایران میخواهد با برداشتن این قدمها نشان دهند که اگر امریکا به برجام بازگردد، ایران هم برمیگردد. این تصمیم عاقلانهای از سمت این کشور است. ایران درصد غنیسازی خود را از 3.67 به 4 درصد رسانده است و این خطری نیست که بتوان گفت ایران در حال ساختن سلاح هستهای است؛ چون برای ساختن سلاح هستهای، میزان غنیسازی باید به 90 درصد برسد. من توصیه میکنم ایران غنیسازی خود را زیر 20 درصد نگه دارد، هرچند که غنیسازی 20 درصد هم برای تأمین سوخت راکتور تحقیقاتی در تهران است و ایران به غنیسازی بیشتر از 20 درصد نیاز ندارد.
ایران همچنین در مورد ساخت مدلهای جدیدتر سانتریفیوژ صحبت کرده که خب طبیعی است نمیخواهد با سانتریفیوژهای قدیمی غنیسازی کند و البته توصیه میکنم تعداد آنها را افزایش هم ندهد چون این کار باعث بدبینی میشود.
فکر میکنم قدمهایی که توسط ایران برداشته میشود در مقایسه با حملات امریکا به برجام، خیلی کم (متواضعانه) است.
اکنون در وضعی هستیم که هر دو کشور تلاش میکنند اعتبار و وجهه بینالمللی خود را حفظ کنند. امریکا اشتباه میکند ولی حقیقت این است که کشور بزرگی است و به نظرم اگر بخواهد مشکل را حل کند، حتی میتواند آبروی رفته خودش را نیز به دست بیاورد.
از مهمترین خواستههای امریکا در چارچوب توافق هستهای صحبت درباره بند غروب برجام و متوقف شدن غنیسازی ایران است؛ ادعای امریکا دراین باره تا چه اندازه قابل اعتناست؟
مدت زمان اجرای توافق هستهای 10 سال است که بر اساس آن نظارت کاملی از طرف آژانس بینالمللی بر روند فعالیتهای هستهای ایران انجام شده است. خب ایران میتواند بعد از پایان این زمان برنامههای هستهای خود را بدون کنترلهای پیشین پیش ببرد اما نکتهای که نباید فراموش کرد، این است که ایران عضو NPT هم به شمار میآید و تا به حال هم به طور کامل به مفاد آن پایبند بوده است معلوم نیست که بعد از پایان عمر توافق هستهای چه اتفاقی میافتد. بنابراین خیلی نمیتوان درباره آن از حالا صحبت کرد. از طرف دیگر فارغ از برجام ایران طبق همان NPT میتواند غنیسازی داشته باشد.
تا چه اندازه به بقای برجام امیدوار هستید؟
ایران کشور بزرگی است برخی معتقد بودند که باید ایران را از منظر اقتصادی تحت فشار قرارداد و اجازه نداد که نفت خود را بفروشد اما میبینید که این کشور راههایی برای فروش در سختترین شرایط هم دارد و این راه حلی است که فقط از کشوری مثل ایران برمیآید و این نشان دهنده سطح استقلال و خوداتکایی آن است.
برش
فرانسه به عنوان یکی از سه کشور اروپایی طرف توافق هستهای طی هفتههای اخیر تلاش کرده تا از طریق گفتوگوهای دوجانبه با تهران رهبری عملیات نجات برجام را در دست گیرد؛ آیا این کشور میتواند بدون تکیه به امریکا به نتایج سازندهای در گفتوگو با ایران برسد؟
من خیلی از جزئیات طرح فرانسویها برای مذاکره با ایران اطلاعی ندارم و البته خیلی هم امیدوار نیستم که در حال حاضر بتوان با امریکا سازشی انجام داد. شاید یکسری ملاحظات داخلی برای ترامپ جهت تقویت پایگاه داخلی خودش در امریکا و فشار افکار عمومی در داخل این کشور روزنههایی را باز کند تا باعث شود او کمی از مواضع تند خود را درباره ایران تعدیل کند. اما مسأله اینجاست که ترامپ خیلی تلاش کرده به افکار عمومی امریکا این باور را القا کند که ایران کشور خطرناکی است و موفق شده این ترس را در مردم امریکا از ایران ایجاد کند. در سوی دیگر نتانیاهو و اسرائیل هرگز نمیخواهند که تنشها کاهش پیدا کند. نتانیاهو در انتخابات طوری جلوه میدهد که ایران بزرگترین مخاطره برای اسرائیل است و او نجات دهنده اسرائیل است و به این شکل رأی جمع میکند.
دیدگاه تان را بنویسید