عارف اصلا لابی کردن را بلد نیست
غلامرضا تاجگردون، رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس می گوید مجلس فعلی دستپخت شورای نگهبان در ردصلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب است.
بخشی از گفتگوی خبرآنلاین به تاجگردون به شرح زیر است:
بههر حال آقای عارف بابت فداکاری در انتخابات ۹۲، حق خود را بهعنوان سر لیست و لیدر اصلاحطلبان در مجلس به دست آورد، اما با توجه به تجربه و درک شما از مناسبات سیاسی درون مجلس، آیا عارف در این چهارسال در حد و اندازههای یک پارلمانتاریست ظاهر شد؟
عارف در کسوت معاون آقای خاتمی و در کارهای اجرایی قطعا موفقتر بودند چراکه به روندها و اصولها آشنایی کامل دارند. اما حضور در مجلس مستلزم دارا بودن چند خصیصه است که نمیتوان آنها را در وجود آقای عارف یافت.یکی از آنها لابیگری است که آقای عارف اصلا لابی را بلد نیست چراکه فردی اخلاقی است. اگر در جایی لازم باشد تند و تهاجمی با فردی برخورد کند او چنین رفتاری انجام نمیدهد. بنابراین شخصیت عارف رفتار پارلمانی آقای عارف را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر من آقای عارف از منظر اینکه در سال ۹۲ فداکاری کرد حق داشت در مجلس باشد اما از نظر فعالیت در مجلس اولا باید توجه داشت که در این دوره، مجلس آقا نداشت؛ اگرچه حتی آقای عارف رئیس فراکسیون امید باشند. آقا به معنای بالا نشستن نیست. من همیشه گفتهام که ریاست در مجلس با ریاست بر مجلس متفاوت است. الزامی نیست که برای ریاست بالای مجلس بشینید.
مثل زمانی که آقای حداد عادل در دور هفتم رئیس بودند و آقای محمدرضا باهنر نیز در مدیریت مجلس فعال بودند؟
بله کاملا تاثیرگذار بودند.
در سال ۸۴ نیز اصلاحطلبان تجربهای مشابهای داشتند که بخشی از آنها از آقای معین که اتفاقا مثل آقای عارف شخصی دانشگاهی بودند حمایت کردند و آرای اصلاحطلبان شکسته شد. درحالی که می توانستند از آقای هاشمی حمایت کنند. آیا این تجربه دلیل آن نبود که جریان اصلاحات به این جمعبندی برسد که شخصیت روحانی برای کشاندن مردم پای صندوق رای از عارف مناسبتر بود؟
ببینید شما نمیتوانید آقای هاشمی را با آقای روحانی مقایسه کنید. یعنی اینکه آن میزان تمایزی که بین آقایان هاشمی و معین بود میان روحانی و عارف نیست. سطح مدیریتی و مبارزاتی آقای هاشمی خیلی بالاتر از آقای معین بود. اما بین عارف و روحانی تا این اندازه فاصله نبود. اگر در برابر آقای عارف آقای هاشمی حضور داشتند، او حق نداشت خود را برتر بداند.
در سال ۹۲ به خاتمی میگفتند عارف رای نمیآورد...
اینکه آقای عارف و نزدیکان او اخیرا میگویند که نظرسنجی که در اختیار آقای خاتمی قرار گرفت و درآن رای روحانی بیشتر از او اعلام شده بود ساختگی بود، حقیقت دارد؟ البته گمانهزنیهایی مطرح میشود نسبت به اینکه این اطلاعات نادرست را حزب کارگزان در اختیار آقای خاتمی قرار دادند.
من نیز این را شنیدهام. اطلاع دقیقی در این باره ندارم اما این احتمال هم ممکن است. اما می دانم که در آن زمان خیلیها تماس میگرفتند و میخواستند تا به آقای خاتمی اطلاع داده شود که آرای روحانی بالاتر است و آقای عارف رای لازم را کسب نخواهد کرد.
روحانی با سه جمله رئیسجمهور شد
معتقدید که در دوگانه عارف-روحانی در سال ۹۲، آیا واقعا آقای عارف جذابیت لازم را برای ایجاد خیزش مردمی داشت؟
خیر اما آقای روحانی نیز این جذابیت را نداشت. یک اتفاق روحانی را بالا آورد.
اما آقای روحانی در بزنگاه مهم در آستانه انتخابات توانست تا در جامعه موج ایجاد کند.
البته قابل پیشبینی نبود. آقای روحانی با بیان سه جمله اقبال عمومی در انتخابات ۹۲ را به دست آورد. شاید آقای عارف نمیتوانست چنین جملاتی را عنوان کند. من حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم و حمله گازانبری بود که روحانی را بالا آورد و قشر اصلاحطلبان و بهخصوص نیروهای جوانتر را تحت تاثیر قرار داد. اصلاحطلبان در آن روزها تشنه بودند تا فردی پیدا شود و اینگونه جملات را با جسارت بیان کند.
اصلاحطلبان و اصولگرایان باید تغییر چهره دهند
آقای تاجگردون! این روزهای مانده تا انتخابات، اصولگرایان در حال کری خواندن برای اصلاحطلبان هستند که در انتخابات اسفندماه پیروز خواهند بود، از سوی دیگر اصلاحطلبان نیز میگویند حتی اگر مشارکت پایین بیاید یا حتی مردم از اصلاح طلبان ناراضی باشند بازهم رای آنها به سبد اصولگرایان نمی رود. شما احتمال میدهید که در صورت پایین بودن مشارکت، رای اصولگراها از اصلاحطلبها بیشتر شود؟
البته نیروهای سنتی که دیگر نباید پا به میدان بگذارند و معتقدم که هر دو جناح باید تغییر چهره بدهند. یعنی اگر منظور اصولگراها این باشد که لیستی مطرح شود که ۸۰ درصد آن از افراد ادوار گذشته باشند، فکر نمیکنم رای لازم را کسب کنند. مردم که میدانند اگر این افراد قرار بود اقدامی انجام دهند در طی این سه دهه عملی شده بود. اما ممکن است اگر چهرههای جدید حضور یابند با گفتمان به روزتر پیروز شوند.
اصولگراها به پیروزی در اسفندماه امید نداشته باشند
چهرههای جوانتر اصولگرا که گاها مواضع تندتری نسبت به اصولگراهای سنتی دارند؟
شاید مردم از افراد تندروتر استقبال کنند! (خنده)
از افرادی مثل آقای بذرپاش؟
بله برای مثال آقای مهرداد بذرپاش. او میداند چگونه انعطاف نشان دهد و یا تهاجمی عمل کند حتی توانست در مجلس نهم موافقت ما را برای هیئترئیسه نیز کسب کند. شاید مردم از جریان امید ناراحت باشند اما دل خوشی هم از اصولگراها ندارند. مردم بیشتر به دنبال آن هستند که چه کسی بیشتر میتواند نیاز آنها را برطرف کند. به نظر من اصولگراها خیلی امیدوار نباشند که مانند مجلس نهم با یک لیست حضور یابند و پیروز شوند. در مورد اصلاحطلب ها نیز این چنین است.
دیدگاه تان را بنویسید