جنگ تمدنی ؛ تحریمها باعث تغییر پارادایم در ایران میشود
دکترابراهیم فیاض در یادداشتی برای مثلث موضوع تحریم ها و استفاده از جنگ تمدنی را بررسی کرده است به عقیده او جنگ پایه تمدنی آنقدر جدی است که آنها نمیگذارند یک کشور با پایه تمدنی اسلامی در غرب جغرافیایی شکل بگیرد
معادل انگلیسی تحریم، sanction است و این کلمه را میتوان «انضباط مالی» ترجمه کرد. این کلمه یعنی اینکه تحریمکننده میخواهد چارچوب مالی تحریمشونده را تنظیم کند این تنظیمکردن ملاکی میخواهد که در اینجا «چارچوب تمدنی» است. یک تمدن میگوید باید تابع تمدن من باشید وگرنه دچار تنبیه انضباطی مالی میشوید یا اینکه یک محدوده را مشخص میکند و نمیگذارد تمدن دیگر، بیش از آن رشد کند. این مساله فقط محدود و منحصر به ایران نیست. آمریکا بسیاری از کشورهای جهان را بهشکلی تحریم کرده است، حتی کشورهایی که با آنها رابطه نزدیک استراتژیک داشته؛ مثلا پاکستان و ترکیه یا چین. دلیل این مساله همان چارچوب تمدنی است. آمریکا هیچگاه بهعنوان مثال آلمان یا فرانسه را تحریم نمیکند؛ ممکن است که تعرفه ببندد اما تحریم نمیکند چون این کشورها در یک تمدن جای میگیرند که تمدن غرب است و با آنها اختلاف تمدنی ندارد. تحریم شامل کشورهایی است که در تمدن غرب با مختصات آن جای نمیگیرند. این پایه تمدنی است. شما به این توجه داشته باشید که جنگ پایه تمدنی آنقدر جدی است که آنها نمیگذارند یک کشور با پایه تمدنی اسلامی در غرب جغرافیایی شکل بگیرد، حتی اگر به قیمت کشت و کشتار باشد؛ مثل همان چیزی که در بوسنی رخ داد. به همین دلیل است که من میگویم تحریمها بوی تمدنی شدید دارد و اگر ما در جهت پایه تمدنی آنها حرکت کنیم، تحریم نمیشویم ولی اگر بخواهیم تابع تمدنی آنها نباشیم، تحریم میشویم.
حالا چرا ایران بیشترین میزان تحریم را شاهد است؟
به خاطر آن است که ما میخواهیم پایه تمدنی خودمان را بسازیم، ما داریم راه خودمان را میرویم و گامهایی را برای ساختن تمدن خودمان برداشتهایم. اولین مرحله در ساختن تمدن، بعد امنیتی است. همین سلاحهای نظامی که ایران به فناوریهای ساخت آنها رسیده، گام بزرگی است که ما برداشتهایم. ما امروز دارای ارتش و سپاه قدرتمندی هستیم و این قدرت نظامی سبب شده است که آنها به فکر بیفتند تا مانع شوند. قدرت نظامی همیشه مقدمه رشد اقتصادی است. اگر این دو قدرت به رشد رسیدند، یک تمدن شروع میکند به شکلگرفتن. برای همین است که یکی از خواستههای تحریمکنندگان این است که باید قدرت نظامی خود را محدود کنید تا قدرت اقتصادی نشوید چراکه قدرت نظامی باعث رشد تکنولوژی میشود، تکنولوژی وارد مرحله صنعت میشود و رشد صنعت اقتصاد را توسعه میدهد. آنها از قدرتگیری بیشتر ایران در آسیای غربی هراس دارند. قدرتگیری ایران در منطقه باعث میشود که قدرت تمدنی غرب در این منطقه محدود شود؛ به همین دلیل است که میتوان در سخنان مقام معظم رهبری جغرافیای راهبردی را مشاهده کرد؛ جغرافیایی که محدود به غرب آسیا نیست و حتی تا شمال آفریقا هم امتداد مییابد. ایران این مسیر را دارد گام به گام طی میکند و اکنون در مرحله جهش به سمت یک قدرت جهانی شدن بهسرمیبریم و آنها سعی دارند که جلوی این مساله را بگیرند.
حالا قدرتهای غربی از ما چه میخواهند؟ خیلی ساده است. آنها میگویند که شما نباید تمدن داشته باشید، شما فقط باید فرهنگ داشته باشید؛ آن فرهنگ هم در قالب تمدن ما تعریف بشود. شروع این ماجرا هم از زمان مشروطه بوده است و از ما میخواهند که همه ابعاد فرهنگی و تمدنی آنها را بپذیریم؛ حتی کلمات. این کار را غربگرایان انجام میدهند تا این باور را جا بیندازند که از نوک سر تا پا باید غربی شویم. آنها حتی در همین جریان تحریم هم روبهروی حرکت تمدنی ما ایستادهاند و حتی گروهی از غربگرایان به آمریکا توصیه میکردند که ما را بیشتر تحریم کنند.
نکته مهمی که غرب از آن میترسد این است که در دل ایرانی در طول تاریخ یک قابلیت وجود داشته که چندین دوره خودش را بهعنوان یک تمدن جهانیشده اثبات کرده است. اسلام هم دینی است که همواره نگاه جهانی داشته و سعادت را حق همه بشریت میداند. اینجاست که آنها از این تمدن میترسند و جنگ تمدنی راه میاندازند. هدف این جنگ تمدنی، مردم هستند؛ مردمی که در مقاومت کاری کردند که حتی دولتی که غربگرا بود و حرفش مذاکره بود، الان به جایی رسیده که دارد حرفهای تند علیه غرب میزند. این یک معنا دارد و آن اینکه شکست تحریمها یعنی شکست غربگرایان؛ غربگرایانی که باعث شدند که چندین سال رشد ما کندتر شود اما آنها از این غافل بودند که در ایران، انقلاب پارادایمی رخ داده و دیگر فضا، فضای سابق نیست. اکنون بهعنوان مثال میبینید باوجود اینکه ما در شرایط تحریم هستیم، کارخانهها دوباره راه افتاده و دارند شروع به کار گسترده میکنند. همانطور که قبلا گفتم صنایع نظامی به چنان رشد تکنولوژیک رسیدهاند که میتوانند چرخهای صنعت غیرنظامی را هم به راه بیندازند. این چرخه در تمام کشورهای پیشرفته از جمله خود آمریکا هم رخ داده است.
در انقلاب پارادایمی ایران، تحریم کمک کرده که ما گام به گام پیش برویم. اکنون شاهد آن هستیم که در گام مقابله با اشرافیت رانتخواری هستیم که در این سالها شکل گرفته بود. بهطور کلی پول نفت باعث رانتخواری و سپس اشرافیتگرایی میشود اما با کمشدن پول نفت، جریانی علیه این اشرافیت شکل میگیرد. دادگاههای مفاسد اقتصادی و خرابشدن ویلاهای اشرافی همه نشان از جریانی دارد که علیه اشرافیت وارد عمل شده است. پول نفت تبعات دیگری هم دارد؛ مثلا باعث تورم میشود، چون پول دلار وارد میشود، تبدیل به ریال میشود. وقتی پول نفت نباشد، باعث میشود که به سمت تولید حرکت کنیم و وقتی تولید به رونق برسد، باعث میشود که بیکاری از جامعه رخت بربندد. اینجاست که طبقه متوسط اوج میگیرد؛ طبقهای که قرار است در جامعه تولید کند، از تولید فکر تا تولید کالا، از تولید علم تا تولید صنعتی به میدان میآید و گسترش پیدا میکند. با گسترش قشر متوسط که میداندار شد، عرصه بر اشرافیت تنگتر میشود، زمینخوارها، دلار4200 خوارها، کوهخوارها، رانتخوارها و... که هویتشان بر بودجه نفتی است، دیگر نمیتوانند نقش اصلی را در جامعه داشته باشند و جای آن را قشر متوسطی خواهد گرفت که بهجای رانت، تکیهاش به خلاقیت است. این باعث میشود که ایران به سمت ثبات حرکت کند. ثبات اقتصادی به ثبات اجتماعی منجر میشود و ثبات اجتماعی راه را برای ثبات اخلاقی مهیا میکند. ثبات اخلاقی هم پایههای تمدنی ما یعنی عدالت را تشکیل میدهد. الگوهای توسعه مبتنی به عدالت دارد جانشین الگوهای توسعه غربی میشود و دیگر الگوهای شکستخورده بانک جهانی برای ما نسخه نمیپیچد. در این انقلاب پارادایمی نوسازی نگاه به داخل دارد و نوسازی بنیادی درونی پیدا میکند. این همان نگاهی است که ریشه در تمدن اسلامی ما دارد. ما در قرآن از عمران و آبادی میخوانیم که این را ابن خلدون هم شرح داده است. ما پایه تمدنی را خود را بر چارچوب همین عمران و آبادی تشکیل میدهیم، نه بر مبنای پایه تمدنی غربی و الگوهای بانک جهانی. این الگوی عمران و آبادی ازخودبیگانگی انسان جلوگیری میکند و از فجایع محیطزیستی هم همینطور و بزرگترین حسن آن امید به آینده است. برخلاف تبلیغات رسانههای خارجی، نه تحریم اثر کرده است و نه خطرات تهدید نظامی دیده میشود.آن چیزی که وجود دارد، ایران باثبات به سمت ساختن یک تمدن پیش میرود تا یک قدرت جهانی شود و قدرتمان از حالت بالقوه به طور کامل تبدیل به بالفعل میشود و دیگر تمدن غربی برای ما سایه نخواهد داشت و ما از انسان که اساس تمدن غربی است به سمت مردم که اساس تمدن اسلامی است، حرکت میکنیم. آنها قدرت این تمدن را میدانند؛ به همین دلیل همه توان خود را علیه این تمدن به کار میگیرند و تحریمها یکی از ابزارهای آنهاست که در این هم باز شکست میخورند چرا که این تحریم باعث همبستگی اجتماعی در میان مردم میشود؛ همینطور که تا همین الان هم شده است. شما افزایش تولید را در کشاورزی تا صنعت در این شرایط شاهد هستید؛ این یعنی مردم در مقابل تحریم غرب دارند کار عملی کرده و امر سیاسی را تبدیل به امر اجتماعی میکنند و این یعنی همان نگاه تمدنی که مردم را جایگزین فرد میکند و نگاه خاص خودش را دارد؛ تمدنی که ریشههای فطری داشته و تمایل به تمدنسازی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید