محمود صادقی: از مطالبه پناهیان حمایت میکنم
محمود صادقی نماینده تهران در مجلس گفت: از مطالبه آقای پناهیان حمایت میکنم، اما چرا این مطالبه باید با لفظ ناپسند و ناسزا بیان شود که منجر به واکنش شود و ارزش خود را از دست بدهد؟
برای بررسی اظهارات اخیر علیه نمایندگان مجلس و دولت، لزوم شفافیت در همه بخشها و چگونگی اقبال مردم به اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو «آرمان ملی» با محمود صادقی نماینده تهران، عضو فراکسیون امید و رئیس فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
طی هفته گذشته شاهد اظهارات تندی با ادبیاتی نه چندان مناسب از سوی برخی در عزاداریهای محرم و خطبههای پیش از نماز جمعه علیه نمایندگان مجلس و دولت بودیم که واکنشهای بسیاری را بهدنبال داشت؛ اساسا نباید نسبت با اینگونه اظهارات و افراد برخورد و پیگرد قضائی صورت گیرد؟
طبق چارچوبی که دادستانی و دستگاه قضائی دارد قاعدتا اینگونه اظهارات مصداق خیلی از جرائمی است که معمولا افراد را بهدلیل آن جرائم جلب و محکوم میکنند. عناوینی مثل توهین، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و ایراد تهمت که در صحبتهای قبلی این سخنران در مورد مجلس، نمایندگان و بخشی از صحبتهای اخیرش در مورد دولت و رئیسجمهور صادق است. یعنی نباید استانداردهای دوگانهای اعمال شده که از آن برخوردهای تبعیض آمیز برداشت شود. اگر بخواهند برخورد یکسانی داشته باشند جا دارد که علیه آقای پناهیان اعلام جرم کنند. نکته دیگری که تاکید من بیشتر روی این مساله است اینکه جنس صحبتهای وی از جنس سخنرانی، بیان و... است و اصولا نوع برخورد با جرائم زبانی نباید مواجهه قضائی باشد و بیشتر باید برخورد و مواجهه رسانهای مدنظر قرار گیرند. بخشی از آن توأم با گذشت و بخش دیگر نیز در صورت برخورد، پاسخگویی ملاک باشد. باید مطالبه کنیم که طبق قانون در آن رسانهای که این سخنان منتشر شده همان رسانه ملزم به انتشار جوابیه شود. البته برخی از این رسانهها همچون صداوسیما کمتر به این مساله تن میدهند. اکنون آقای مطهری و خانم سلحشوری درخواست کردند که به میزان دو برابر باید به آنها وقت داده شود و اینها مطالب خود را بیان کنند اما تاکنون اقدام نشده است. لذا فکر میکنم برخورد باید از این جنس باشد. بخش روابط عمومی، رسانهای و حتی سخنگویی ریاست جمهوری میتواند اتهامات مطرح شده را پاسخ دهد و در مجلس نیز سخنگو، هیات رئیسه مجلس و نمایندگان میتوانند مواردی که غیرواقع است را پاسخ دهند. البته بهنظر میآید که تقریبا حدود 5 ماه پیش از انتخابات جریانی تبلیغات انتخاباتی را استارت زده و من اینگونه رفتارها را بیشتر در چارچوب رفتارهای جنگ روانی مربوط به انتخابات ارزیابی میکنم. گرچه این افراد و جریانات بعضا بهدنبال این هستند که با این پاسخ دادنها و واکنشها بهگونهای در بورس رسانهای نگه داشته شوند. والا بهکار بردن چنین لحنی از سوی کسی که بر منبر وعظ و تبلیغ در ماه محرم نشسته مناسب نیست.
اتفاقا بسیاری یکی از مهمترین عوامل مشکلات در کشور را در سطوح مختلف نبود شفافیت عنوان میکنند، مجلس چه میزان از این شفافیت برخوردار است و در راستای شفافیت بیشتر چه تلاشهایی صورت گرفته است؟
همه وعاظ و مردم حق دارند و جا دارد که از نهادهای انتخابی و انتصابی مطالبه شفافیت کنند تا رفتارهای همه اجزای حکومت شفاف شود. خود من اساسا این جریان را در مجلس با فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی راه انداختم و دائما برای افزایش شفافیت مجلس تلاش کردیم. اما در همین وضع فعلی اگر منصفانه نیز قضاوت کنیم با اینکه شفافیت در بخشهایی از مجلس وجود ندارد و من در نطقها و اظهاراتی که داشتم دائما انتقاد کردم و تلاش کردیم تا شفافیت حاکم شود، اما در مقایسه با سایر نهادها هیچنهادی به اندازه مجلس از شفافیت برخوردار نیست. طبق قانون تمام مذاکرات مجلس علنی است و جلسات غیرعلنی خیلی معدود است. اصولا نطق نمایندگان از رادیو پخش میشود و خبرگزاری خانه ملت پخش مستقیم تلویزیونی میکند. کمیسیونها اغلب علنی هستند و موافقتها و مخالفتها با لوایح و طرحها علنی است. حال اگر آرا بدان شکل شفاف نیست اما همواره در موافقت یا مخالفت با یک طرح یا لایحه معلوم است که چه کسی صحبت میکند. خود طراحان وقتی که طرحی را ارئه میکنند نام نویسی کرده و اسامی آنها منتشر میشود. این نشان میدهد که مجلس تا حد زیادی شفافیت دارد، اما همین مجلس را با مجلس خبرگان مقایسه کنید که بهعنوان نهادی انتخابی سخنرانیها و مذاکراتش پخش نمیشود. شاید مردم 5درصد از اتفاقاتی که در خبرگان میافتد را خیلی محدود توسط صدواسیما و پخش گزیدهای از سخنرانیها ببینند، اما از مباحث و کمیسیونهایی که دارد هیچموقع گزارش شفافی به مردم داده نمیشود. یا شورای عالی امنیت ملی که مصوباتش خیلی از اوقات بر زندگی مردم تاثیر عملی دارد بسیاری از اوقات مصوبهها و قوانین خود را منتشر نمیکند. طبق قانون اساسا یک مصوبه و قانون در صورتی اعتبار دارد که منتشر شده و به اطلاع مردم برسد و به اصطلاح «عِقاب بلابیان» ناپسند است. مثلا در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی فقط صداوسیما گزارشی از عملکردش میدهد اما مشروح مذاکراتش معلوم نیست. خود شورای نگهبان نیز از دیگر نهادهاست که البته اخیرا کار خوبی کردند که بخشهایی از مذاکراتشان را منتشر میکنند، اما در بقیه موارد چنین نیست. حتی اغلب نمایندگانی که تایید صلاحیت نمیشوند، به آسانی نمیتوانند بهدلیل عدم تایید صلاحیتشان دسترسی پیدا کنند. در خود قوه قضائیه با اینکه در اصل 168 قانون اساسی آمده که جرائم سیاسی و مطبوعاتی باید علنی باشد و اصول دیگری که اساسا محاکمات را علنی خوانده مگر در مواردی که مربوط به حریم خصوصی است، اما در مواردی متن چاپ شده آرای صادر شده هم در اختیار شخص قرار نمیگیرد و فقط باید از روی حکم یادداشت برداشته شود. این مساله آنقدر اهمیت دارد که آقای رئیسی عنوان کرده آرای صادرشده را علنی منتشر خواهند کرد اما هنوز چنین نشده است. در بخشهای دیگر میتوان گفت دادگاههای معمولی ما هنوز به اندازه لازم از این شفافیت برخوردار نشدهاند و این موضوع در دادگاههای دیگر اهمیت مضاعف دارد که به جرایم سیاسی و امنیتی رسیدگی میکنند. شفافیت نعمت و نوری است که باید بر تمام اجزای نظام تابیده شود. اتفاقا من هم از مطالبه آقای پناهیان حمایت میکنم، اما چرا این مطالبه باید با لفظ ناپسند و ناسزا بیان شود که منجر به واکنش شود و ارزش خود را از دست بدهد؟
برخی معتقدند جریانی که امروز مقابل دولت و مجلس قرار دارد و آنها را به عدم شفافسازی متهم میکند ابتدا خود باید نسبت به برخی مسائل به شفافسازی بپردازد؛ اساسا چرا اینها فقط صدایشان برای جریان رقیب بلند است و خود را نمیبینند؟
البته این داستان سابقهداری در کشور است که ما به آن عادت کردیم. خود آقای پناهیان یکی از مسئولان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هنر و... بود، اما آیا تاکنون گزارشی از عملکرد خود به جامعه دانشگاهی ارائه داده است؟ اکنون در دانشگاهها انجمن اسلامی دانشجویان چندین سال است که بهدنبال تشکیل اتحادیه هستند در حالی که حداقل 4 اتحادیه دانشجویی با ماهیت واحد در طیف اصولگرا تشکیل شده، اما برای انجمن اسلامی دانشجویان که گرایش اصلاحطلبی دارند پس از چند سال که باید از سوی نهاد نمایندگی امضایی بر این درخواست برود، پاسخی داده نمیشود و حتی برای دانشجویان مشخص نمیکنند که چه کسی و چرا مخالف است. نهاد نمایندگی در دانشگاهها از نهادهایی است که اگر عملکردها و تصمیماتش شفاف شود تاثیر خوبی بر دانشجوها خواهد داشت، اما کمتر شاهد چنین شفافیتی بودهایم. بازهم تاکید میکنم شفافیت آرای نمایندگان حقیقتا میتواند باعث ارتقای کیفیت کار نمایندگان شود و وقتی آرا اعلام میشود معلوم خواهد شد که کدام نمایندگان فعالند و چه رویکردی دارند. اکنون برخی از نمایندگان حین برگزاری جلسه صحن و بحث در باره طرحها و لوایح حضور فعالی در رایگیری ندارند. البته با پیگیری ما و راهاندازی مرکز فناوری اطلاعات مجلس سایت شفافیت راهاندازی شده که تعداد قابل توجهی از نمایندگان داوطلبانه خواستار انعکاس فعالیتهای خود در این سایت هستند. اینها باعث کیفیت و پاسخگویی مجلس میشود و بهعنوان یک نهاد انتخابی برای سایر نهادها میتواند الگو و پیشگام شود. به هر حال این مطالبه خوبی است، اما استفاده ابزاری از این مساله مصداق همان سخن امیرالمومنین است که با سخن حق نباید دنبال باطل بود. این به خوبی آشکار است چون فردی که اساسا رویکردهایش نشان میدهد با آزادی، دموکراسی و مردمسالاری نسبتی ندارد، نمیتواند شعار شفافیت بدهد. البته باید این مساله را به فال نیک گرفت و اگر کسی با همین پیشینه چنین شعاری داد استقبال کنیم و نیازی هم به برخورد قضائی ندارد. در عین حال باید مواظب باشیم که اینها شگردهای انتخاباتی و رسانهای خود را بهکار نگیرند. اینها میخواهند از خودشان چهرهسازی و جنجال کنند و جریان مقابل را به انفعال وادارند. در مقابل ماهم باید شعار شفافیت بدهیم و بگوییم که شفافیت امری لازم برای همه است.
با وجود انتقاداتی که به عملکردهای فراکسیون امید و دولت ابراز میشود و با عنایت به درپیشبودن انتخابات حساس مجلس اصلاحطلبان و دولت باید چه رویکردی اتخاذ کنند که بازهم مورد اقبال قرار گیرند؟
من معتقدم که اصلاحطلبان و همچنین دولت نباید ضعفهای خود را نادیده گرفته و پنهان کنند. اتفاقا ما باید با شفافیت ضعفهای خودمان را ببینیم، بشناسیم، بیان کنیم. از انتقادات استقبال کنیم و با افکار عمومی برخوردی صادقانه داشته باشیم. حتما بخشی از مشکلات ناشی از سوء مدیریتها، ضعفها و حتی فسادی است که وجود دارد و قابل انکار نیست. خود این رویکرد میتواند این پیام را به مردم بدهد که جریان اصلاحات بهدنبال شفافیت نسبت به عملکرد خود است. در عین حال باید توجه افکار عمومی را به منشاء این ضعف جلب کنیم. در توئیتی که من اخیرا گذاشته بودم فردی کامنت گذاشته بود که دولت شما چرا هنوز پس از شش سال نتوانسته درهای ورزشگاه را به روی زنان باز کند، شما باید جواب دهید. خب؛ این اشکالی ندارد بحث کنیم ببینیم که آیا دولت نخواسته یا بهدلیل تصمیم و تاثیر بخشهای دیگر بوده است. در سوی دیگر میتوان گفت مجموعه مفاسد موجود، حتما در مجموعههای دولتی نیز وجود دارد، اما باید دلایل و منشأ این ضعفها را ریشهیابی کنیم. فساد موجود معلول است و باید ببینیم ریشههای آن چیست. در حوزه خصوصیسازی که بسیاری از مفاسد از آن بیرون میآید بایبد ببینیم چه اشتباهاتی صورت گرفته و چه نهادهایی به اسم خصوصیسازی بیشتر اینها را مال خود و خصولتی کردند؟ در حال حاضر بخش قابل توجهی از اقتصاد دست بخشهایی است که پاسخگویی ندارند. خود مجلس اگر ضعف دارد که دارد ناشی از فرایندی است که نمایندگان از آن بیرون میآیند و باید مورد نقد قرار گیرد. هر نقدی که به نمایندگان مجلس میشود حتما بخشی از آن به شورای نگهبان بر میگردد. آقای کدخدایی نیز در مصاحبهای که نخواسته بود نقش شورای نگهبان را پر رنگ جلوه دهد گفته بود شورای نگهبان تا 20درصد مقصر است. لذا اگر از مجلس انتقاد میشود مجلس جزئی از پکیج بزرگتری است که باید از مجموعه پکیج انتقاد کنند. اصلاحطلبان نیز باید این پکیج را معرفی کنند. بهعنوان مثال من در معرفی وزیر آموزش و پروش بیان کردم که اگر آقای روحانی برای کنار گذاشتن یک نفر و معرفی فرد دیگری به جای وی لازم است که از افراد خاص استجازه کند، این را به افکار عمومی اعلام کند و بگوید که نمیتوانم وزیر خودم را معرفی کنم و حتما برای معرفی وزیر آموزش وپروش، علوم، اطلاعات، خارجه و ارشاد باید از مقامات اجازه بگیرم. اشکالی ندارد که اعلام شود و هر کسی در جای خودش مسئولیت بپذیرد. برخی وزارتخانهها حتما باید در سطح کلان هماهنگی شود، اما شفاف اعلام شود تا پس فردا اگر وزیر آموزش و پرورش از عهده کار برنیامد هم از آقای روحانی بازخواست کنیم؛ هم افرادی که از آنها استجازه کرده است. مشکلی که وجود دارد این است که در بخشهای مختلف این تلقی وجود دارد که دولت همه جا همه کاره است و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. در حالی که اگر شفاف اعلام شود که مثلا در سیاست خارجی، سیاست داخلی، آزادیهای مدنی و... دولت چه میزان اختیار دارد و سپس سرزنش کنند. منوط به قانون اساسی هر مصوبهای از مجلس باید به تایید شورای نگهبان برسد و سپس در این شورا جرح و تعدیل شود. البته من نسبت به این رویه هیچ ایرادی ندارم، اما باید خروجی کارها وقتی گزارش میشود و مورد قضاوت قرار میگیرد مشخص شود.
با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی مردم و بیاعتمادی و نا امیدی حاصل از این روند نسبت به اصلاحطلبان شرایط پیش رو و درصد موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس را چقدر میدانید؟
بهنظر من مشکل اساسی مردم اصلاحطلبان نیستند بلکه نظام حاکم بر انتخابات است. مردم میگویند ما انتخاب میکنیم و مطالباتی داریم اما منتخبان ما در این سیستم نمیتوانند به مطالبات ما پاسخ دهند و نوعی نا امیدی از عمل منتخبان به وعدهها اتفاق میافتد که البته مردم نیز میدانند که دلایل ناکامیها چیست و از این جهت است که ابراز نا امیدی میکنند. دولت شعارهایی داده و و در بخشهایی مثل شکستن تحریمها موفق بوده و مردم نیز طی یکی دوسال دیدند که چقدر گشایش ایجاد شد و تورم از بالای 40درصد به زیر 10درصد رسید، رشد اقتصادی از منفی 6درصد به مثبت 6درصد رسید و زمینههایی برای رونق اقتصادی فراهم کرد. ولی به دلایلی که مهمترینش خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها بود ورق برگشت. اکنون نیز باید این علل و عوامل بیان و به مردم اعلام شود؛ از آمریکا و ترامپی که از برجام خارج شدند و تحریمها را بازگرداندند تا عوامل داخلی که برای ناکامی برجام زمینهسازی کردند. برجام در مجلس نهم رای آورد و در واقع اصولگرایان برجام را تصویب کردند، اما اکنون مسئولیت را بهعهده نمیگیرند. امروز تندترین جناحی که در مجلس وجود دارد همواره طی 4 اجلاسیه به آقای لاریجانی بهعنوان رئیس رای میدهد اما در همان مجلس وی را مذمت میکنند که چرا در 20 دقیقه برجام را تصویب کرد. در حالی که خودشان 4سال پیاپی به خاطر اینکه آقای عارف رای نیاورد به آقای لاریجانی رای دادند. لذا بهنظرم شفافیت بیش از همه به ضرر دلواپسان و به سود اصلاحطلبان و دولت است.
دیدگاه تان را بنویسید