مروری بر روند انتصاب مدیران در وزارت ارشاد دولت دوازدهم در گفتوگو مثلث با سعید الهی
فرهنگ و سینما مقولهای فراتر از دو وزارتخانه دولتی است
روند بروز تغییرات مدیریتی کلان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ما را بر آن داشت تا برای تحلیل بیشتر این موضوع سراغ یکی از اهالی فرهنگ برویم. سعید الهی؛ یکی از فعالان فرهنگی و منتقدین شناختهشده این عرصه است که به سوالات ما دراینباره پاسخ داده است.
آقای الهی، شما بهعنوان یکی از کارشناسان حوزه سینما که طی این سالها سابقه مدیریت در این بخش را نیز عهدهدار بودهاید عملکرد ریاست فعلی سازمان سینمایی را در چه سطح ارزیابی کرده و به نظر شما ایشان تا چه حد در همین مدت کوتاه انتصاب خود تاکنون موفق بوده است؟
سینمای ایران پیچیدگیهای خاص خود را دارد. برای پاسخ به این سوال ابتدا باید چند مولفه را مدنظر قرار داد؛ اول اینکه با وجود محدودیتها و کاستیهای بسیار در حوزه سخت افزاری عرصه فرهنگ و هنر در کشور اعم از سالنهای سینما، تجهیزات مدرن فیلمسازی، مراکز نوین آموزشی و... بهطور طبیعی هر مدیر فرهنگی در طول استقرار کوتاهمدت خود در این جایگاه نمیتواند شرایط کاملا ایدهآلی را برای مخاطبان خود که شامل جامعه سینمایی کشور، علاقهمندان به سینما که همان اقشار عام مردم تلقی میشوند و نیز حاکمیت بهعنوان ناظر عالی عملکرد مسئولان هستند فراهم کند. در بخش دوم هم برای ارزیابی فعالیتهای فرهنگی یک جامعه در قرن بیستویکم نمیشود از محیط جهانی و مناسبات موجود در آن در حوزههای مختلف غافل بود و بالطبع مدیریت سینمای ایران نیز متناسب با شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... حاکم بر جهان قابل آسیبشناسی و بررسی است.
آقای حیدریان در مقطعی یکبار مدیریت سینمای کشور را در ابتدای دهه80 عهدهدار بوده و این به معنای شناخت و تسلط کامل ایشان بر تهدیدها و فرصتها و انواع نارساییهای حوزه سینماست. به تعبیر دیگر ایشان بر خلاف مدیریت گذشته نیاز به زمانی طولانی برای مطالعه و آسیبشناسی وضعیت سینما و مشکلات فعالان آن نداشته و در عوض میتوانند این زمان را صرف برنامهریزی و خدمترسانی بیشتر و عملی به اهالی سینما کنند.
هر چند از همین چند ماهی که ایشان کلید سینمای کشور را در دست گرفتند بخش عمدهای از آن را مانند سایر مدیران درگیر بحثهای انتخابات ریاستجمهوری و انفعالات مرسوم در دستگاههای دولتی بودهاند و ازین باب نیز باید تحلیل دقیق برنامههای جناب حیدریان را شاید به بعد از جشنواره فیلم فجر امسال موکول کرد.
اما آنچه کمی در طول همین مدت کوتاه موجب نگرانی است برخوردهای چندگانه با موضوعات است. فراموش نکنیم که اهالی سینما به واسطه ماهیت سینما به عنوان یک رسانه نوین انتظار شفافیت مضاعف به نسبت سایر حوزهها از مدیران مرتبط با خود را دارند و تبعیت تز برخی روشهای کهنه و شاید تاریخمصرفگذشته، نفعی برای مسئولان این حوزه نخواهد داشت.
حوزه فرهنگ بارها و بارها از نگاههای غیرشفاف و یا به زعم بنده محافظهکارانه دچار آسیبهای جدی شده است و سینما نیز از این موضوع مستثنا نبوده؛ بنابراین صراحت و شجاعت در طرح مشکلات چه در درون و چه در فضای بیرون از سازمان بیشتر یک برگ موفقیت برای تیم جدید مدیران سینمایی است تا در جهت تضعیف آنان. ضمن اینکه این شفافیت نافی تدبیر و یا روشهای مدیریتی نیست و در نگاهی عمیقتر حاکی از مخاطبشناسی و بهرهگیری مفید از مشارکت آنان در تصمیمگیریهاست.
تصور بنده این است که ریاست فعلی سازمان سینمایی در انتصابات خود میبایست دایره اعتماد خود را وسیعتر کرده و از مشاورت طیفهای مختلف بهرهمند شود؛ اتفاقی که متاسفانه در دولت قبل نیفتاد و شاهد نگاههای بسته و تصمیمات مطالعهنشده و سطحی بودیم. برای جبران آن دسته از تصمیماتی که هیچگاه رضایت آحاد سینماگران را به خود جلب نکرد قطعا نیازمند اعتمادسازی بیشتر و جلب مشارکت همه اندیشهها و دیدگاهها هستیم.
آیا شما شاهد چشمانداز روشنی از مدیران جدید سینمایی در دولت دوازدهم هستید؟
ترسیم یک چشمانداز منوط به ارائه یک برنامه مدون و مکتوب از سوی مدیران بخشهای مختلف است، به این معنا که قرار است از چه نقطهای به کدام نقطه برتر دست پیدا کنیم. در مرحله اول انتظار میرود این برنامه هر چه زودتر مانند سنوات گذشته در اختیار عموم به ویژه رسانه و اهالی سینما و منتقدان و کارشناسان قرا بگیرد و در مرحله دوم نیز باید در مدتزمان بیشتری در انتظار تحقق چشمانداز بنشینیم. متاسفانه هنوز وزیر ارشاد در خصوص ابقا و یا جابهجایی جناب حیدریان تصمیم خود را اعلام نکردهاند و اگر هم مذاکرهای بوده علنی نشده است. این خود مانع از نظارت و ارزیابی عملکرد یک مدیر میشود.
سازمان سینمایی کشور دارای سازمانهای تابعهای همچون مرکز گسترش سینمای مستند و انجمن سینمای جوان نیز هست و اینها هر یک جمع انبوهی از مخاطبان سینما را در بخشهای مختلف از سراسر کشور دربر میگیرند. چطور میشود تنها با زمزمهها در مورد ماندن مدیر ارشد یک سازمان برنامهریزی باانگیزه و با پشتوانهای را طراحی و حمایت و هدایت کرد.
این مهم خود مانع از رسیدن به یک چشمانداز آرمانی خواهد شد. شاید بهتر باشد سطح توقع خود را پایین آوریم و بیشتر منتظر اجراییشدن برخی برنامههای بهاصطلاح دمدستی در همین سال اول 96 باشیم. اگرچه ناگفته نماند جناب حیدریان در گفتوگوهای خود بارها تاکید کردهاند که طرح جامعی را با محوریت ساماندهی سینمای کشور آماده کرده و برای تصمیمگیری در اختیار مدیران ارشد نظام قرار دادهاند، لیکن به نظر می رسد بهطور موازی باید رویههای سازمانی اعم از برنامهنویسی و ارائه آن به افکار عمومی حوزه سینما نیز در اولویت ایشان قرار گیرد تا بتوان براساس شرایط موجود و شرایط مطلوب فعالیت سینمایی مورد بررسی کارشناسی
قرار گیرد.
به نظر شما شخص آقای محمدمهدی حیدریان گزینه مناسبی برای سینمای جمهوری اسلامی ایران است؟
اگرچه پرسش شما بسیار صریح است اما پاسخ آن نمیتواند به این صراحت باشد. اساسا در حوزه علوم انسانی و ذیل آن مقوله فرهنگ و متولیان آن نمیتوان به این صراحت سخن گفت و کسی را کامل تایید و یا رد کرد مگر اینکه اندیشهها و رفتار مدیریتی ایشان با منافع ملی کشور در تضاد باشد. خب وقتی که دولت آقای روحانی و به تبع آن مدیران ایشان براساس خواست یک اکثریتی از مردم جامعه اختیار دولت را برای 4 سال در دست میگیرند قطعا اگر راهبرد و راهکاری خلاف موازین آن اکثریت و حتی اقلیت موجود اتخاذ شود، همان مردم اولین معترضان خواهند بود و اگر نباشند به مسئولیت اجتماعی خود عمل نکردهاند.
آقای حیدریان تا آنجا که من از ایشان شناخت دارم فردی مدیر، مدبر، مسلط بر حوزه سینما و تلویزیون و سلیمالنفس و معتقد به موازین تثبیتشده نظام جمهوری اسلامی ست اما اینکه دیدگاههای فرهنگی ایشان بهخصوص در حوزه سینما با سلیقه و نظرات شخصی حقیر مطابقت یا منافات دارد یا خیر، قطعا این تفاوت نمیتواند موجب اظهارنظری از سوی بنده خلاف مصلحت سینما باشد.
باید بپذیریم که فرهنگ و سینما مقولهای فراتر از یک وزارتخانه دولتی است و در کلیت نظام باید برای آن سازمانی وسیعتر و ارتباطاتی گستردهتر تعریف و اجرایی شود تا شاهد برخی دوگانگیها در تصمیمات نباشیم. به نظرم رئیس فعلی سازمان سینمایی با مدیران قبلی خود غیر از دو، سه بزرگواری که نسبت چندانی با سینما نداشتند تفاوت عمدهای ندارد و بنده اطمینان دارم در صورت حرکت در مسیر گفتمان انقلاب و پرهیز از افراطیگری و رعایت منافع ملی کشور و در عین حال تلاش برای تقریب نظرات حاکمیت و انتظارات سینماگران، شرایط خوبی برای سینمای ایران در داخل و خارج از کشور فراهم خواهد آمد.
البته برخی معتقدند جشنواره فیلم فجر همواره رویدادی برای ارزیابی و بهنوعی ماندن یا رفتن مدیر سینمایی محسوب میشود. آیا شما فکر نمیکنید وزیر ارشاد دولت دوازدهم منتظر اتمام جشنواره در بهمنماه است تا درباره آقای حیدریان تصمیم بگیرد؟
به نظرم این اوج بیانصافی یک وزیر آنهم در راس مهمترین دستگاه فرهنگی کشور است که بخواهد با نگاه به برگزاری یک جشنواره درباره مدیر زیرمجموعه خود که اتفاقا حوزه مهمی را در اختیار دارد تصمیم بگیرد. درست است که جشنواره فیلم فجر محصول عملکرد تولیدات سینمایی یکسال کشور به نوعی بهحساب میآید اما مگر سینما فقط در تولید خلاصه میشود؟ سازمان سینمایی وظیفه هدایت، حمایت و نظارت بر هرگونه فعالیت سینمایی را بر عهده دارد و در این مسیر باید تمام ظرفیتهای موجود خود در حوزه سختافزاری و نرمافزاری را بهکار بگیرد تا بتواند به سرمنزل مقصود برسد. جشنوارهها بر فرض مثال که در ریل اولیه و اهداف آرمانی خود حرکت کنند که متاسفانه سالهای متمادی است از این فضاها فاصله گرفتهاند تنها یک فرصت هستند برای ارزیابی مجموعه محصولات تولیدشده در سال جاری؛ حال اینکه مقوله فرهنگ و سینما نیازمند مدتزمان طولانیتری است تا در محل مداقه و واکاوی
قرار گیرد.
آقای حیدریان هم مانند مدیران قبلی سازمان سینمایی قطعا اهداف بلندی را برای خود طراحی کرده که نیاز به زمان دارد؛ منتها دلواپسیهایی که گهگاه مطرح میشود بیشتر به عقبه مدیریتی ایشان در دولت اصلاحات بازمیگردد که به جهات مختلف انتظارات حاکمیت و قشر وسیعی از طیف مذهبی و انقلابی جامعه در آن زمان تامین نشد. خب، ایشان در طول این سالها شاید دچار تحولاتی در روشها و سیاستگذاریهای خود شده باشد که عقل سلیم و دیگاه منصف حکم میکند اجازه دهیم به ایشان فرصت دهیم دیکتهاش را بنویسد انشاءالله که غلط نخواهد داشت!
بههرحال بودن دغدغهها در میان خبرگان و کارشناسان امری طبیعی و حتی ضروری است و نمیتوان آنها را انکار کرد. به نظر شما رئیس سازمان سینمایی چگونه میتواند در سریعترین زمان ممکن برنامههای خود را اجرا کند؟
اتفاقا سوال بجایی ست. محدودیت زمان در اجرای برنامهها همیشه از مشکلات اساسی مدیران فرهنگی و سینمایی بوده و هست. بهیاد دارم در دولت دهم زمان مدیریت آقای شمقدری وقتی که ایشان و گروه مدیریتیشان خدمت مقام معظم رهبری مشرف شدند و از برنامههایشان سخن گفتند، حضرت آقا با تایید بسیاری از روشهای کاربردی آنها نقل به مضمون بر زمان استقرار این آقایان در طول چهار سال خیلی تاکید داشتند و چهبسا که خیلی از ایدهها در همین مدت کوتاه عملی نشد. خب جناب حیدریان هم نمیتوانند همه طرحها و برنامههای خود را منوط به تصویب طرح جامع سینمایی که تهیه شده است کنند و زمان را از دست دهند. به نظرم ایشان میبایست هر آنچه به نظرشان میرسد در حال حاضر برای سینمای ملی مفید هست را تقویت و یا اگر مضر تشخیص میدهند فیالفور حذف کنند. مانند نگاهی که به ایشان درباره گروه هنر و تجربه، مدرسه ملی، اکران فیلمهای خارجی و... دارند.
بهعنوان آخرین سوال یک مدیر سینمایی باید دارای چه ویژگیهایی باشد تا منجر به پیشرفت سینمای کشور در ابعاد مختلف شود؟
سینما یک حوزه کاملا تخصصی است و صرف بهکارگیری یک مدیر اجرایی در این مسئولیت، اگرچه ممکن است در یک مقطع کوتاه برخی برنامهها به ظاهر با کیفیت خوب اجرا شود اما هیچگاه از طریق ابزار سینما گام مفید و نهادینه شدهای برداشته نمیشود.
سینما اگرچه صنعت نیز هست و باید مدیر مربوطه به قواعد و جزییات کار در یک حوزه صنعتی و تجاری با در نظرگرفتن کالایی چون فیلم و یا هر محصول تصویری دیگر آشنا باشد و از متخصصان این حوزه استفاده کند اما قبل از همه اینها سینما رسانهای است برای انتقال انواع پیامهای اخلاقی، انسانی، دینی، اجتماعی، آموزشی و در یک کلام ابزار بسیار موثری در بین سطوح مختلفی از مردم جهان است برای اطلاعرسانی و فرهنگسازی پیرامون موضوعات مختلف و مورد نیاز بشر امروز. پس یک مدیر سینمایی باید مانند یک کارگردان سینما، یک صاحبنظر و دغدغهمند فرهنگی باشد و نیز یک متخصص و کارشناس سینما.
من بهشدت معتقدم فراتر از این دو مقوله بهترین مدیر سینمایی در جامعه فعلی ایران اسلامی کسی است که بتواند با درایت و هوشمندی و البته وقوف بر اصول ارتباطی با تولیدات وزین و در عین حال متکی بر قواعد زیباشناسانه، علاوه بر جذب مخاطب، ابهامات بسیاری از طیفهای فکری و بخشهای مرتبط با حوزه فرهنگ را برطرف کرده و در کنار آن آزادی عمل لازم را برای بروز خلاقیتهای هنرمندانه برای اهالی سینما مهیا کند. این امر میسر نمیشود مگر با افزایش ظرفیت در نقدپذیری و متقابلا درک شرایط استراتژیک کشور از طریق همدلی و تعامل میان سه قطب اصلی مخاطبان سینما با یکدیگر: مردم، سینماگران و حاکمیت.
دیدگاه تان را بنویسید