نوآرِ نو نگاهی به جایگاه فیلمهای نوآر در سینمای ایران
زهرا محبی در مثلث نوشت: اهالی سینما در این باره گفتهاند که تعریف فیلم نوآر وامدار بوگات است!
یکم
فیلم نوآر؛ در اصطلاح سینمایی به معنای درامهای جنایی و سبکپردازی شده و بدبینانه هالیوودی است. درامهایی که در نخستین لایه دیدهشونده خود، درصدد القای نوعی وحشت تا جنایت هستند.
درباره تاریخچه این ژانر در سینمای جهان اینطور نوشتهاند که طول دوره فیلم نوآر در سینمای کلاسیک هالیوود عموما به سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۹ میلادی میرسد. در این سالها طبعا فیلمهای مختلف و نهتنها نوآرهای هالیوودی، با فیلمبرداری سیاه و سفید و نورپردازیهای پُر سایه و روشن نزد مخاطبان خود شناخته میشوند. در حقیقت یکی از مهمترین شاخصههای فیلمسازی در این سبک، همین پرداخت و تصویربرداری سیاه و سفید است که ارمغان دوران ابتدایی رشد ژانر نوآر در سینماست.
اما پیش از آنکه نوآر جایگاهی در سینمای هالیوود برای خود باز کند، در سینمای آلمان شاهد حضور آن بودهایم. به این معنا که اهالی فیلم و سینما، ریشههای سبک بصری نوآر را به سینمای اکسپرسیونیسم آلمان میرسانند. آنان بر این باورند که نخستین بار در سال ۱۹۴۶میلادی، نوآر توسط نینو فرانک به فیلمهای آمریکایی اطلاق شده و در واقع از این مقطع تاریخی است که ژانر نوآر به هالیوود نیز وارد شده است. هرچند در میان استفاده از واژه نوآر و پذیرفتن این ژانر در سینمای جهان، مقطعی 40ساله فاصله افتاد، اما این ژانر در سینمای جهان وارد شد. ورودی که شاید در ابتدای امر با استقبال چندانی روبهرو نشد و صنعت فیلمسازی آمریکا شاهد رشد نوآر در میان خود نبود!
در سال ۱۹۵۵ میلادی بود که ریمون بورد و اتی ین شامتون در مقالهای مهم به نام «چشمانداز فیلم نوآر آمریکایی» ادعا کردند که در سال ۱۹۴۶ سینماروهای فرانسوی با یک سری فیلم آمریکایی مواجه شدند که در سالهای جنگ آنها را ندیده بودند! آثاری که به قول آنها در لحن ناروال و خشن مشترک بودند. آنها مشخصات این نوع فیلمها را چنین فهرست کردند: کیفیتهای کابوسگونه، غریب، اروتیک، پُرتعلیق و خشن، بررسی جنایت و جنبههای روانشناسی آن، وجود مأموران فاسد، قهرمانان مردّد، لکاتگان و مواردی از این دست. اینچنین بود که نوآر شاید برای نخستینبار و به صورتی روشن، مشخصات خود را بر اهالی سینما عرضه کرد. عرضهای که اتفاقا منشا اثرات زیادی در این فضا شد و منجر به رسمیت شناختن این ژانر نوپا در سینما شد.
اینطور شد که بعد از آمریکا، نوآر جایگاه خود را در سینمای اروپا و دیگر نقاط دنیا نیز رفتهرفته باز کرد.
دوم
با توجه به فضایی که درباره ابهام و رمزآلود بودن نوآر در ابتدای این نوشتار اشاره شد، برشمردن مشخصههای هنری این ژانر از فیلمسازی شاید به سادگی دیگر ژانرها نباشد. به این معنا که شما میتوانید ژانر فانتزی، اکشن یا وسترن را به راحتی تعریف و پس از آن دستهبندی کنید. اما ویژگی کلی نوآر، یعنی ابهام، رازآلودگی و وحشتی که در بستر آثاری از این دست جریان دارد، منجر به این شده که نتوانیم در این ژانر دستهبندی درستی داشته باشیم. سبک نوآر همیشه کیفیتی ابهامآمیز و معماگونه داشته و در برابر هر نوع طبقهبندی ناسازگار و نامنعطف بوده است. اینکه آیا نوآر یک ژانر مستقل است یا مجموعهای منسجم از فیلمها، نخستین سوالی است که با مشاهده این وضعیت در ذهن بسیاری از منتقدان تشکیل میشود و اتفاقا در ادامه راه نیز لاینحل
باقی میماند.
سینمای نوآر در واقع سینمای خاص و بهشدت سبکمند و سبکمحور است. در دوران کلاسیک سینما، معمولا شخصیتهای اول اینگونه آثار افرادی منزوی و بهشدت کلبی مسلک بودند که شاید بتوان هامفری بوگارت را شمایل نوعی از این شخصیتها در سینما دانست. اهالی سینما در این باره گفتهاند که تعریف فیلم نوآر وامدار بوگات است!
شناخت ممیزهها و خصوصا زیباییشناسی نوآر شاید بیش از هر چیز تحت تاثیر اکسپرسیونیسم آلمانی است. اکسپرسیونیسم جریانی هنری رایج در آلمان دهههای ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰میلادی بود که در رشتههای نقاشی، تئاتر، عکاسی، مجسمهسازی، معماری و سینما رواج داشت. برخی از تکنیکها و شاخصههای این نوع سینمایی که کمتر مورد مناقشه قرار گرفته و در واقع به مولفههای ثابت نوآر تبدیل شدهاند، برگرفته از اکسپرسیونیسم آلمانی و به این شرحاند:
1- اغلب صحنههای داستانهای نوآر در بستر شب میگذرند و نورپردازی پُر کنتراست بر این صحنهها حاکم است. قاببندیهای مورب و شکسته در این صحنهها، حس عدم تعادل و عدم ثبات را به مخاطب القا میکند و در واقع یکی از مهمترین مشخصههای نوآر را در این فضا ترسیم میکنند.
2- داستانها و فیلمنامههای نوآر غالبا اندوهناک و جبری هستند. داستانی که انگار شخصیتها را در مشت خود گرفته و آنها را به ناچار در این بستر راهی کرده است. در واقع شخصیتهای نوآر ارادهای از خود ندارند و هرچه در قاموس آنها حادث میشود، ناشی از فضای جبر کلی است که در داستان رواج دارد.
3- شمایلشناسی نمادها و المانهای موجود در نوآر یکی از مهمترین ممیزات این ژانر سینمایی است. استفاده از المانهای ثابتی مثل خیابانهای تاریک شهر، پیالهفروشیهای کوچک، آپارتمانهای مدرن و لوکیشنها و لباسهای کلاسیک که در کنار هم نوعی بیزمانی را به مخاطب القا میکند، از مهمترین شمایلهای موجود در فیلمهای نوآر است.
4- استفاده از راوی در جریان فیلم، نمایش و استناد به فلاشبکهای متعدد در جریان داستان، نورپردازیهای اکسپرسیونیستی و ترکیببندیهای بیمرکز و بیثبات از مهمترین تکنیکهای رایج در نوآر است.
سوم
مبتنی بر آنچه در ابتدای این متن به آن اشاره شد، تمام آن چیزی که در خفگی جریان دارد و ما روی صندلیهای سینما شاهد آن هستیم، یک روایت نوآر است. روایتی که دست کم با اغلب ممیزات این ژانر سینمایی همخوانی داشته و آنها را درون خود دارد. استفاده از شمایل سیاه و سفید، تعلیق زمانی در فضای داستان، ترسیم فضای رمزآلود و مواردی از این دست، مهمترین مشخصاتی هستند که در ژانر نوآر مورد اشاره بوده و البته جیرانی نیز غالب آنها را در فضای فیلم خود
به کار گرفته است.
در این فضا شاید بتوان حق را به صاحبنظرانی داد که در حاشیه خفگی صحبت از نوآر به میان میآورند. آنها خفگی را سرآغاز فتح باب این ژانر در سینمای ایران میدانند؛ ژانری که تا پیش از این، نشان چندانی در سینمای ایرانی نداشت.
دیدگاه تان را بنویسید