با شنیدن نام هیولا، احیانا اولین چیزی که به ذهنتان می آید حیوانی وحشتناک و درنده است. اما در سریال هیولا که چند ماهی است به کارگردانی آقای مهران مدیری به صورت خانگی به نمایش در آمده است، هیچ حیوان درنده ای وجود ندارد، اما تا دلت بخواهد هیولاهایی بس درنده تر از هر حیوان درنده ای وجود دارند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 این سریال مانند سایر آثار مدیری، سریالی کمدی با مضمون فرهنگی، اجتماعی و تا حدودی سیاسی است. در این سریال آقای مدیری به طور ویژه ای، به مشکلات آموزش و پرورش و جامعه فرهنگیان و به طور خاص به اتفاقات و اختلاس های صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان با زبان طنز می پردازد. کاراکتر اصلی این سریال آقای هوشنگ شرافت است که آقای فرهاد اصلانی نقش آن را به عنوان یک معلم شیمی بازی می کند. داستان حول خانواده آقای شرافت و اتفاقات درون صندوق ذخیره می چرخد. داستان از این قرار است که اجداد آقای هوشنگ شرافت افراد شریفی بودند و علیرغم داشتن سمت های کلیدی هرگز شرافت خویش را زیر پا نگذاشتند. تا اینکه داستان می رسد به آقای هوشنگ شرافت و خانواده اش. آقای شرافت یک معلم خوش نامی است، که سعی می کند علیرغم فشارهای مالی و مشکلات اقتصادی به توصیه های پدران خویش عمل کند و شرافت اش را زیر پا نگذارد. اما کم کم به دلیل افزایش مشکلات معیشتی بناچار و علیرغم میل باطنی اسیر پیشنهادهای وسوسه انگیز می شود. او در گیر و دار اختلاس صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان، در تجمعات اعتراضی فرهنگیان به عنوان یکی از سپرده گذاران شرکت می نماید و از اینجاست که آقای شرافت داستان ما، به عنوان نماینده معلمان برای مذاکره با مسئولین صندوق درگیر موضوعات و اتفاقات درون صندوق ذخیره فرهنگیان می شود، که آقای مدیری نقش یکی از اعضای هیات مدیره ی آن را بخوبی بازی می کند.

در واقع هیولاهای این داستان، پنج نفر از اعضای هیات مدیره صندوق هستند که با تاسیس شرکت ها و موسسات مختلف که بعضا صوری هستند به چپاول پول و سپرده های فرهنگیان می پردازند. شرکت های مختلف با نام های فریبنده (مثلا موسسه مالی و اعتباری خاف مخفف خاک پای فرهنگیان) که اعضای هیات مدیره ی تمام این شرکت ها حول همین پنج نفر می چرخد و برای خودشان و نزدیکانشان حقوق ها و تسهیلات نجومی در نظر می گیرند، زندگی لاکچری دارند و در امور مختلف و بعضا نامربوط، از خرید و فروش خوراک دام گرفته تا خرید امتیاز باشگاه ورزشی و باشگاه داری به تجارت میلیاردی می پردازند و سود آن را به جیب می زنند. در این مسیر آقای شرافت با پیشنهاد های وسوسه انگیزی مواجه می شود که در ابتدا مقاومت می کند ولی بعد با توجیه خیرخواهانه تسلیم می شود.

آقای مدیری با سبک بازیگری منحصر به فردش جلوه ویژه ای به سریال داده و بسیار ماهرانه و زیرکانه معضلات فرهنگی و اجتماعی را به نمایش می گذارد. برای نمونه می توان به حضور یک گدا در سر کوچه و دادن پول به او یا کمک به افراد ناتوان برای خلاص شدن از عذاب وجدان اشاره کرد. آری آقای مدیری به خوبی توانست هیولاهای خوش خط و خال جامعه را با زبان طنز به نمایش بگذارد.

اما به نظر می رسد هیولای اصلی فقر است که ارزش های جامعه و شرافت افراد را زیر سوال می برد. فقر می تواند شرافت پاک ترین اقشار جامعه را از بین ببرد، که فرهنگیان نمونه ای از این اقشار پاک هستند. به فرموده حضرت علی (ع) وقتی از دری فقر وارد شود ایمان از دری دیگر خارج می شود.

از سویی در این سریال در بعضی مواقع زیاده روی هایی در نشان دادن ویژگی های یک معلم صورت گرفته است که می تواند شخصیت والای معلم را خدشه دار کند. البته شاید گفته شود که: خب طنز است و طنز یعنی اغراق! این توجیه تا حدی درست است اما در بعضی صحنه ها کاراکتر آقای شرافت به عنوان یک معلم شیمی ممتاز با مدرک کارشناسی ارشد خیلی با اغراق ساده لوحانه نشان داده شده است. مثلا چندین مرتبه وقتی که دختر آقای شرافت رفتار و سخن نامربوط و خارج از ادبی میزند، آقای شرافت در واکنش او می گوید عیب ندارد، بچه است، بزرگ می شود یاد می گیرد! در واقع این سخن عامیانه است، نه سخن یک معلم. یا وقتی که آقای شرافت وارد سرویس بهداشتی رستورانی لوکس می شود با نحوه استفاده از شیر آب ناآشنا هست یا ... صحنه های این چنینی که کم هم نیست می تواند بد آموزی داشته، و احساس ترحم و ساده لوحانه را نسبت به فرهنگیان القاء کند.
به هر حال این نقد مربوط به قسمت های پخش شده این سریال است، شاید در ادامه، داستان جور دیگه ای شود و یا موضوعات و کاراکترهای دیگری مطرح شوند.

دکترای تربیت بدنی و دبیر ورزش

47238