بابک محقق در گفتوگو با مهر؛
آیا هیتلر عامل اصلی آغاز جنگ جهانی دوم بود؟
مترجم کتاب «جنگ جهانی دوم» میگوید که نویسنده در این کتاب منصفانه به زوایای پنهان جنگ جهانی دوم پرداخته است. او با دلایلی متقن بحث کرده که هیتلر تنها عامل اصلی آغاز جنگ نبود.
به گزارش خبرنگار مهر ، انتشارات فرهنگ جاوید به تازگی کتاب «جنگ جهانی دوم» نوشته آلن فارمر و ترجمه بابک محقق را در 421 صفحه مصور و بهای 65 هزار تومان منتشر کرده است. این کتاب یکی از مجلدات مجموعه «آستانه» این انتشارات است که با دبیری و سرپرستی مشترک بابک محقق و مسعود قاسمیان روانه بازار کتاب میشود. این مجموعه شامل کتابهای خودآموز در برخی مفاهیم تاریخی و فلسفی است. نویسندگان این کتابها با دیدی فلسفی و علمی اثر خود را نوشتهاند اما کلام و قلم ساده است و عموم مخاطبان از آن میتوانند بهرهمند شوند.
از این مجموعه پیشتر کتابهایی چون «جنگ جهانی اول» نوشته دیوید اِوِنز، «جنگ سرد» نوشته کرل براین جونز و «آلمان نازی» نوشته مایکل لینچ، جملگی با ترجمه بابک محقق، «علم اخلاق» نوشته مل تامسن و ترجمه مسعود قاسمیان و... منتشر شدهاند. محقق همچنین یکی از مترجمان تخصصی حوزه زیبایی شناسی است که از این دست آثار او میتوان به کتابهایی چون «منظره و هنر غرب» نوشته ملکوم اندروز، «عکاسی و بازنمایی» نوشته راجر اسکروتون، «ساختارگرایی و پساساختارگرایی» نوشته استوارت سیم، «هنر ژاپن؛ نگاهی به جزئیات» نوشته جان ریو و «زیباییشناسی و جامعهشناسی هنر» نوشته جنت ولف اشاره کرد.
ریشه یابی علل وقوع جنگ جهانی دوم
بابک محقق درباره آلن فارمر، نویسنده کتاب جنگ جهانی دوم و سابقه علمی و پژوهشیاش به مهر گفت: فارمر، همان طور که در مقدمۀ کتاب شرح میدهد، تا سال 2006 که بازنشسته شد رئیس گروه تاریخ دانشگاه کامبریا بود و در حال حاضر 71 سال سن دارد. وی تاریخ را از دبستان و دبیرستان تا دانشگاه تدریس کرده است و چون با نیازهای مبرم دانشآموزان و دانشجویان آشنا بوده، کتابهای متعددی در این حوزه نوشته است که همگی منبع درسی شدهاند.
فارمر، هیتلر را مسئول همۀ فجایع جنگ جهانی دوم معرفی نمیکند بلکه ظهور او را به نارضایتی عمیق مردم آلمان از معاهدۀ صلح کموبیش تحمیلی ورسای ربط میدهد و البته از ضعف ارادۀ رهبران متفقین در برابر هیتلر به سادگی نمیگذرد وی افزود: حوزۀ مطالعاتی مورد علاقهاش هم وسیع است و انواع و اقسام کتابها را دربارۀ تاریخ اروپا (بهخصوص انگلستان) و امریکا در دو قرن نوزدهم و بیستم تألیف کرده است. به همین دلیل معتقدم وقتی چنین شخصی دربارۀ موضوع فوقالعاده مهمی مثل جنگ جهانی دوم مینویسد هم به لحاظ شیوۀ ارائه (عمق تحلیل و توجه به جزئیات) و هم به لحاظ زبان روایت ملاحظۀ همۀ جوانب را میکند. هر موضوع و شخصیت تأثیرگذاری به فراخور اهمیت مطرح میشود و اصل بر ریشهیابی علل وقوع جنگ در اروپا و گسترش دامنۀ آن به قارههای دیگر است.
محقق ادامه داد: نویسنده تا حد امکان سعی میکند به ورطۀ قصهگویی نیفتد و تأکید اصلیاش بر حفظ انسجام روایت و استحکام علمی و منطقی تحلیلهاست. طبعاً فارغ از جانبداری هم نیست اما در این کار بههیچوجه راه افراط نمیرود. نشانهاش هم این است که هیتلر را مسئول همۀ فجایع جنگ جهانی دوم معرفی نمیکند بلکه ظهور او را به نارضایتی عمیق مردم آلمان از معاهدۀ صلح کموبیش تحمیلی ورسای ربط میدهد و البته از ضعف ارادۀ رهبران متفقین در برابر هیتلر به سادگی نمیگذرد.
این مترجم همچنین با اشاره به سرمشق فارمر در نگاه به جنگ جهانی دوم گفت: سرمشق او در این شیوۀ تحلیل مورخ بزرگی به نام ای. جی. پی تیلر است که در 1961 با جسارت تمام اعلام کرد هیتلر یگانهعامل یا حتی عامل اصلی آغاز جنگ نبوده است. به این ترتیب او به نوعی خلافآمد عادت عمل میکند و خواننده به همین دلیل علاقهمند میشود تا ببیند سایر عوامل تأثیرگذار بر آغاز جنگ چه کسانی و کدام نیروها بودهاند.
روزولت از جریان حملۀ جنگندههای ژاپن به پرل هاربر باخبر بود؟
محقق در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به روشن شدن برخی از زوایای تاریک جنگ جهانی دوم در تحلیلهای فارمر، گفت: نویسنده این نکات خاص در قالب پرسشهایی که کتاب آنها را به صورت کادر متمایز کرده مطرح میشود و به همین اعتبار وجوه کمترآشنای جنگ را بر خواننده آشکار میکند، چون وقتی خواننده مشغول مطالعۀ مجموعهرویدادهای مربوط به نبردها و تصمیمات حساس شخصیتهای تصمیمگیرنده است به طبع در گوشۀ ذهن پیگیر چرایی و چندوچون هریک از این امور هم میشود و نویسنده با دقت نظر لازم به این نیاز توجه نشان داده و بر زوایای پنهان نور تابانده است.
وی اضافه کرد: برای روشن شدن بحث دو مثال میآورم: آیا روزولت از جریان حملۀ جنگندههای ژاپن به پرل هاربر باخبر بود؟ بلافاصله پس از این واقعه، و حتی سالها بعد از آن، نظرات موافق و مخالف بسیاری دربارۀ این مسئلۀ جنجالی مطرح شده که اطلاع از آنها به درک ما از اسباب و علل حضور امریکا در کارزار جنگ دوم کمک میکند. پرسش دیگر دربارۀ میزان اهمیت نبرد استالینگراد است که به گمان بسیاری از مورخان و مردم عادی نقطۀ عطفی در تغییر سرنوشت جنگ به نفع متفقین بود. تفسیر نویسنده با عنایت به نتیجۀ این جنگ و مقایسۀ آن با «نبرد کورسک» نکات مبهم مهمی را بر خواننده روشن میسازد. از این دست پرسشهای اساسی و پاسخهای صریح نویسنده جای در جای هر فصل به چشم میخورد و به نظرم گرهگشا هم هست.
پررنگ شدن جنبههای انسانی چنگ
مترجم کتاب «جنگ جهانی دوم» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که نویسنده در کتاب رویدادهای مهم جنگ جهانی دوم را به تفصیل برای مخاطب شرح میدهد، گفت: در کل نویسنده دربارۀ همۀ رویدادهای مهم به تفصیل پرداخته است از جمله: دلایل آغاز جنگ، عملیات بارباروسا (هجوم آلمان به شوروی)، عملیات پرل هاربر (یورش غافلگیرکنندۀ هواپیماهای ژاپنی به ناوها و هواپیماهای امریکایی در جزیرۀ پرل هاربر)، ماجراهای مربوط به نسلکشی، عقبنشینی قوای آلمان (و نهایتاً رخدادهای روز دی و خودکشی هیتلر) و بمباران هستهای ژاپن. اما دو فصل این کتاب برای من حاوی اطلاعات ارزندهای بود زیرا قبلاً کمتر دربارهاش خوانده بودم و در کل مستقل از روند خطی وقایعی قرار میگیرد که تقریباً در هر کتاب متعارفی دربارۀ جنگ جهانی دوم پیدا میشود. یکی فصل 8 با عنوان «مقاومت و همکاری» و دیگری فصل 10 با عنوان «جنگ در دریا و آسمان».
فارمر در دو فصل مستقل بسط جنگ به جبهۀ شرق دور را شرح میدهد و در سایر فصلها هم به اقتضای ضرورت نکات لازم یادآوری میشود. نویسنده کوشیده تا، به روال مرسوم، کفۀ مطالب به طرف وقایع جبهۀ غرب سنگینی نکند و از حق نباید گذشت که اعتدال را رعایت کرده است محقق ادامه داد: در فصل 8 جنبۀ انسانی جنگ پررنگتر جلوه میکند و متوجه میشویم مردم عادی چه واکنشی به جنایتها و قساوتهای نیروهای متجاوز نشان دادند. یک سر طیف افرادی بودند ضعیفالنفس و فرصتطلب که برای حفظ جایگاه و منافع مادی داوطلبانه به خدمت دشمنان درآمدند و نکتۀ مهم این که تعداد این مزدوران بیشتر از نیروهای مقاوم بود. گروه دیگری هم بودند که تا پای جان از خاک میهن دفاع کردند و بیگمان اهمیت حضور این اقلیت را نباید دستکم گرفت، به خصوص پارتیزانهای یوگسلاوی که همیشه موی دماغ اشغالگران بودند و البته اعضای جنبش مقاومت فرانسه که به رهبری مارشال دو گل راه پیروزی متفقین را در کانون اصلی جبهۀ غرب (فرانسه) هموار کردند. در آسیا نیز یکهتازی ژاپن در قالب «نظمی نوین» بروز یافت که حاصلش فجایعی هولناک در چین و فیلیپین و چندین کشور دیگر خاور دور بود. فصل 10 که به آن اشاره کردم در واقع بخشی از تاریخ نظامی این جنگ است که اهمیت امکانات نظامی کشورهای درگیر در پهنۀ دریا و آسمان را برمیشمرد. شاید کمتر کسی از نقش حساس زیردریاییها در تعیین نتیجۀ نهایی جنگ مطلع بوده و دانش چندانی دربارۀ شیوههای بمباران هوایی نداشته باشد: این فصل با ذکر جزئیات دقیق آماری و تاکتیکی دامنۀ اطلاعات خواننده را افزایش میدهد. دو فصل انتهایی نیز که به جمعبندی وقایع میپردازد از حیث اطلاعات آماری حائز اهمیت است.
تحلیل اثر جنگ جهانی دوم بر کشورهای شرقی
محقق در بخش دیگری از این گفتوگو، قلم نویسنده را در تحلیل رویدادها و بازتاب جنگ جهانی دوم در شرق، منصفانه توصیف کرد: فارمر در دو فصل مستقل بسط جنگ به جبهۀ شرق دور را شرح میدهد و در سایر فصلها هم به اقتضای ضرورت نکات لازم یادآوری میشود. نویسنده کوشیده تا، به روال مرسوم، کفۀ مطالب به طرف وقایع جبهۀ غرب سنگینی نکند و از حق نباید گذشت که اعتدال را رعایت کرده است. او مستقیم سر اصل مطلب نمیرود بلکه ابتدا ریشههای توسعهطلبی ژاپن را میکاود و در ادامه به زمینههای اختلافات ژاپن و امریکا در حوزۀ اقیانوس آرام میپردازد. بنابراین ورود او به صحنۀ عملیات پرل هاربر بدون مقدمهچینی لازم نیست و خواننده با دانستههای کافی پای به میانۀ فصل پنجم کتاب میگذارد.
وی افزود: هرچه جلوتر در مطالعه این فصول میرویم از توان نظامی و تاکتیکی ژاپن بیشتر حیرت میکنیم و درمییابیم که بیهوده نبوده این کشور با وجود محدودیتهای جغرافیایی و جمعیتی در قیاس با امریکا به چنان موفقیتهای نظامی عظیمی دست یافته که توانسته در تمامی صحنههای نبرد (هوایی، دریایی و زمینی) شانهبهشانه پیش رفته و برای امریکا حریفی قدرتمند و هراسانگیز باشد. البته با تمام این اوصاف، به قول نویسنده، از خطای تاکتیکی فاحش مقامات ارشد ژاپن هم نباید بیتفاوت گذشت که به جای حمله به روسیهای که سخت درگیر دفع هجوم گستردۀ قوای آلمان نازی بود، امریکا را هدف قرار دادند تا پای این کشور با همۀ پشتوانۀ تسلیحاتی و نفراتیاش به میدان پیکار باز شود. در ادامه توصیف نویسنده دربارۀ نبردهای سنگین قوای ژاپن با نیروهای متحد امریکا و انگلستان در برمه، فیلیپین، چین و جزایر دریای آرام به قدری هیجانانگیز است که خواننده را ناخودآگاه به یاد تصاویر فیلمهای مستند مربوط به این وقایع میاندازد. پایانبخش موضوع تمهیداتی است که امریکا برای بمباران هستهای هیروشیما و ناگاساکی در نظر میگیرد و واکنشی که ژاپن در اعلام تسلیم نشان میدهد.
شرح تبعات اقتصادی و اجتماعی جنگ جهانی دوم
مترجم کتاب «جنگ جهانی دوم» در بخش دیگری از این گفتوگو به تحلیلهای جامعه شناختی نویسنده درباره وضعیت اروپا در پس از جنگ اشاره کرد و ادامه داد: آخرین فصل کتاب با عنوان «پیامدها» شرح تبعات اجتماعی و اقتصادی جنگ را در سه محور پیش میبرد: اول، هزینههای انسانی، اقتصادی و ساختاری جنگ که سربار همۀ کشورهای درگیر تا حدودی به جز امریکا شد. دوم، مسائل حقوقی مربوط به امضای پیمان صلح و دادگاه متهمان که البته فقط پای مسئولان ارشد را به میان نکشاند و همدستان عناصر جنایتکار را نیز به سزای خود رساند. سوم، رویدادهای سیاسی اجتماعی مهمی که نتیجۀ بلافصل چنین واقعۀ تاریخسازی بود؛ مثلاً گسترش چشمگیر دامنۀ نفوذ کمونیسم به شرق اروپا، تأثیر عظیم آن بر زندگی مردم این منطقه و کشمکشهای بیپایانی که در قالب جنگ سرد بروز کرد، نقشهای متفاوتی که زنان در جامعه بر عهده گرفتند، وضعیت مستعمرات اروپا در سراسر دنیا و مهمتر از همه شرایط نابسامان پناهندگان و اقلیتهای پراکنده در گوشهگوشۀ اروپا.
وی در ادامه منابع نویسنده برای نگارش این کتاب را نیز مهم ارزیابی کرد و گفت: نویسنده عمدتاً به منابع اساسی نظر داشته که منظور از آن کتابهایی است که در نظر اهل فن معیار به حساب میآید. کتاب «ریشههای جنگ جهانی دوم» نوشتۀ تیلر، که جریان تاریخنگاری این جنگ را تغییر داد مبنا و اساس تحلیل الن فارمر قرار گرفته است. دیگر منابع عمومی شاخص تألیفاتی است از چرچیل، گیلبرت و کیگان که جملگی تحت یک نام مشترک آمدهاند: «جنگ جهانی دوم». نویسنده از چند مورخ نامدار دیگر نیز اسم میبرد (برخی کتابهای این نویسندگان به فارسی هم ترجمه شده) که آثارشان به مایهورشدن هرچه بیشتر گفتارهای مختلف کتاب حاضر یاری رسانده است: «جنگ روسیه»، نوشته ریچارد اُوری (فصل ۴)، «استالینگراد»، نوشتۀ آنتونی بیور (فصل ۶) و «فرماندهی بمبافکنها»، نوشتۀ مکس هیستینگز (فصل ۱۰). هر فصل متکی به منابع تخصصی موضوع مربوطه است که در بخش «برای مطالعۀ بیشتر» معرفی شدهاند.
محقق در پایان گفت: این کتاب هم مثل سایر کتابهای آستانه که ناشر برای ارتباط با طیف وسیعی از خوانندگان در نظر گرفته رها از قیدوبند اصطلاحات فنی و جملات پیچیده و درازآهنگ است.
دیدگاه تان را بنویسید