افشاگری عابدینی؛ آبیهایی که میخواستند قرمز بپوشند!
بعد از پخش مصاحبه کامران منزوی در برنامه 90 و ادعاهای او مبنی بر استقلالی بودن چند ستاره سابق پرسپولیس، امیر عابدینی هم در اقدامی متقابل دست به افشاگریهایی زده و از چند بازیکن استقلال نام برده که قصد داشتند در مقطعی به پرسپولیس بپیوندند.
بعد از پخش مصاحبه کامران منزوی در برنامه 90 و ادعاهای او مبنی بر استقلالی بودن چند ستاره سابق پرسپولیس، امیر عابدینی هم در اقدامی متقابل دست به افشاگریهایی زده و از چند بازیکن استقلال نام برده که قصد داشتند در مقطعی به پرسپولیس بپیوندند. البته بسیاری از ادعاهای منزوی را هم تکذیب کرده است. او در مصاحبه با خبر ورزشی درباره مجاهد خذیراوی، فرهاد مجیدی، جواد زرینچه، احمد مومنزاده، مهرداد میناوند، مهدی مهدویکیا و مهدی هاشمینسب حرف زده است. بخشهای جذاب این مصاحبه را بخوانید:
اصلاً خذیراوی را نمیخواستیم
خذیراوی را از دستشویی باشگاه کشیدند بیرون؟ نه بابا. اشتباه میکنند. اصلاً مجاهد خذیراوی را نمیخواستیم. ایشان دفتر من هم نیامد. حالا نمیدانم استقلالیها چه بازیکنی را میگویند. مجاهد که اصلاً مد نظر ما نبود و هیچوقت او را نخواستیم.
6 میلیون با کریمی بستم
سر علی کریمی، من آقای شمس سرمربی سابق تیم ملی فوتسال را شاهد میگیرم. من رفتم باشگاه فتح. اول رفتیم زمین شماره 2 کریمی را دیدم. بعد همراه با آقای شمس رفتیم پیش مدیرعامل فتح. من تعهد کردم که به باشگاه فتح 100 هزار مارک بدهم. ببین وضع مملکت چطور بود. آن موقع دلار 300 تومان بود. بعد آنها بزرگواری کردند و رضایتش را دادند. عملاً رضایتنامه علی کریمی را من گرفتم. بعد من از چند هوادار خواهش کردم بروند و کریمی را بیاورند سر تمرین! فردای آن روز آمد و با پرسپولیس قرارداد بست. 6 میلیون هم به او دادیم.
پول رضایتنامه مؤمنزاده را کرد 70 میلیون
آقای فتحا...زاده درباره مؤمنزاده اشتباه میکند. شنیدم گفتند مؤمنزاده سر تمرین استقلال بود که من تماس گرفتم و گفتم مؤمنزاده را گرفتم که ایشان هم جواب داده: «اشتباه نکن الان سر تمرین ماست!» آقای فتحا...زاده اشتباه میکند. من 17 میلیون پول رضایتنامه میدادم آقای فتحا...زاده رقم را کرد 70 میلیون! به من گفت حاجی این دلپیرو است. اشتباه نکردم 70 میلیون پول رضایتنامه دادم. از خود مؤمنزاده بپرسید. من به او گفتم استقلالی هستی یا پرسپولیسی؟ گفت من استقلالیام. گفتم خداحافظ. زنگ زدم فتحا...زاده که مؤمنزاده دارد میآید پیشت. قشنگ یادم هست. پشت تلفن به من گفت: «او عاشق حاجی است.» گفتم کدام حاجی؟ گفت: «حاجی فتحا...زاده.» جواب دادم به عشقش رسید! دارد میآید.
قرارداد مجیدی را پاره کردم
از فرهاد مجیدی بپرسید. دروغ نمیگوید. من با مجیدی قرارداد بستم ولی فهمیدم استقلالی است. قبل از اینکه از اتاقم بیرون برود، جلوی چشمش قرارداد را پاره کردم، گفتم برو استقلال. دوست نداشتم بازیکنان قوی را روی نیمکت جمع کنم. نمیخواستم استقلال ضعیف شود. اگر رقابت استقلال و پرسپولیس نبود، ایران در جام جهانی 98 آنطور بازی نمیکرد.
مهدویکیا به تیم ما نمیآمد میرفت کشاورز
تعجب میکنم دوستان میگویند با مهدویکیا قرارداد بستهاند. من آقای منزوی را دوست دارم ولی واقعاً سن ایشان طوری نیست که حافظهاش ضعیف شده باشد. مهدویکیا با اخویاش آمد دفتر ما. آن زمان داشت با کشاورز سه میلیون میبست من گفتم اینجا پرسپولیس است، یک و نیم بیشتر نمیدهم. گفتم ببین یک روز در پرسپولیس به این رقمها میخندی. گفتم پولدار شدی چه کار میکنی؟ گفت اول به علی دوستی سرمربیام میرسم. من به او بدهکار هستم. گفتم چه بچه خوبی است. واقعاً بااخلاق بود. همان روز قرارداد بست و رفت. مطمئن باشید پرسپولیس نمیآمد، کشاورز میرفت نه تیم دیگری!
6 میلیون پول دادم و میناوند را گرفتم
چطور میگویند میناوند داشت میرفت استقلال؟ تیمسار ملاحی در جریان است. خدا رحمت کند سردار ابوالفتحی را. من از پاس میناوند را گرفتم. 6 میلیون برای او پول دادم. کجا استقلالیها او را گرفتند؟ میناوند هنوز سربازیاش تمام نشده بود، با ما بست. تازه بعد از حضور در پرسپولیس بود که کارتش را گرفت.
به زرینچه گفتم بمان استقلال
شهرام زمانی (فعال رسانه) شاهد است. زرینچه به دفتر من آمد. فکر کنم سال 74 بود. میخواست بیاید پرسپولیس. به او گفتم تو سمبل استقلال هستی. من خیلی زرینچه را دوست داشتم. گفتم آقاجواد دلم نمیخواهد سمبل استقلال به تیم ما بیاید. ناراحت بود. میگفت به ما نمیرسند، پول نمیدهند. گفتم تحمل کن مشکل حل میشود ولی به پرسپولیس نیا. دوست دارم بمانی استقلال. بغض کرد و رفت. گفت راست میگویی من استقلال را دوست دارم.
پروین هاشمینسب را نخواست!
این حرف را بعد از سالها میگویم. تا به حال آن را نگفته بودم. فکر میکنید استقلالیها مهدی هاشمینسب را گرفتند؟ نه! پروین او را نخواست. سفت ایستاد و گفت او را نمیخواهم. پروین آمد شورای شهر پیش من. فکر کنم سال 79 بود. گفت به هر دلیلی که فکر کنی، من مهدی را نمیخواهم. من به آقای محلوجی گفتم. وساطت کرد نشد. مهدی را صدا کردم، گفتم مهدی نمیتوانی از دل علی پروین در بیاوری؟ گفت نه بگذار بروم. گفت علی پروین با من مشکل دارد. مهدی را بغل کردم. او بغض کرد من هم بغض کردم. رضایتش را دادم و رفت. استقلال اصلاً مقصر آن ماجرا نبود. مهدی عملاً بازیکن آزاد بود.
دیدگاه تان را بنویسید