نباید تا 20 روز دیگر حرف بزنیم
چراغپور: کیروش به شدت تنهاست
مثلث / جلال چراغپور هر واقعهای یک عقبهای دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. هیچ اتفاقی خلقالساعه نیست. اگر قدری دقت داشته باشیم متوجه میشویم که یکسری جریانات به صورت سینوسی شکل گرفته و امروز باعث شده تا رفتارهای معنیداری از سوی سرمربی تیم ملی ببینیم. اجازه بدهید بیشتر توضیح بدهم؛ اگر زمان را با یک محور و حوادث و جریانات مختلف را با محوری دیگر نشان دهیم و برای این دو محور نامهای X و Y را انتخاب کنیم متوجه میشویم که این حوادث بر روی یک محور رو به بالا میروند. یادمان نرود که بچه ما دست کیروش است هنوز امید این ملت و شادی این مردم در گرو موفقیت تیم ملی است که هدایت آن بر عهده کیروش است. همه ما علاقه مندیم که این شادابی بین مردم ما باقی بماند. دوست داریم مردم با امید بازیهای تیم ملی را نگاه کنند.
کیروش؛ یک مربی دوگانه
این نکته را بگویم که همه ما باید یک مساله را قبول کنیم که کیروش یک فرد دوگانه است. نمیگویم دو شخصیتی. میگویم دوگانه. منظورم از دوگانهای که کیروش دارد: بخشی است که به شخصیت اجتماعیاش برمیگردد و بخشی است که به داشتههای فنی اش برمیگردد. فنی این مربی خوب است. خیلی هم خوب است. فنی این مربی از سطح آسیا که چه عرض کنم از سطح اروپای دسته دوم مثل بلژیک و سوئد بالاتر است. از همه اینها جلوتر است. یک مربی فوق العاده. در دوران مربیگری اش نیمکت سرمربیگری رئالمادرید را تجربه کرده است. اگر فقط همین موضوع را قبول داشته باشیم و بپذیریم که او یک روزی به دلیل بضاعت قابل توجه فنی که داشته روی نیمکت رئال نشسته است متوجه میشویم که از لحاظ فنی نمیتوانیم درباره کیروش نقدی داشته باشیم. همین اندازه اگر بدانیم که کیروش 14 سال استعدادیاب الکس فرگوسن بوده است و در تیمهای بزرگ دیگری هم کار کرده است، آنوقت متوجه میشویم که این مربی از لحاظ فنی فوقالعاده است. در تمام این سالها فوتبال ما از کیروش چیزهایی یاد گرفته که نباید آن را نادیده بگیریم. کیروش چه چیزی به فوتبال ما یاد داد؟ به نظرم او انواع دفاعکردن را به فوتبال ما یاد داد و به تیم ملی سوارشدن بر جریان بازی و ارائه نمایشی منطقی را یاد داد حالا اینکه ما چقدر این آموزهها را دریافت کرده ایم دیگر به خودمان و شایستگی مان برمیگردد، پس او مربی بادانشی است که ابدا نمیتوانیم بگوییم او برای فوتبال ایران بیثمر بوده است و این حرف بی انصافی است. ما برای رفتن به جامجهانی مشکلی نداشتیم. شاید عدهای بگویند در دورههای اخیر صعود به جامجهانی راحت تر انجام میشود و ما با هر مربی دیگری هم میتوانستیم به جامجهانی صعود کنیم اولا من طرح این مساله را به این شکل قبول ندارم. وقتی شما نمیتوانید تیمتان را در قواره جامجهانی و صعود به این رقابتها مهیا کنید قطعا در بازیهای دور مقدماتی به مشکل برمیخورید. اساسا کار صعود برای تیم تان گره میخورد و شرایط آنقدر پیچیده میشود که دیگر فرقی نمیکند چند تیم از آسیا به جامجهانی میروند. چون مساله شما مساله جمع و جور کردن تیمتان شده و نمیتوانید درباره مسائل فنی تیم متمرکز شوید. از این گذشته ما با کیروش با اقتدار به جامجهانی صعود کردیم و این همان نکتهای است که باعث میشود کیروش را از دیگر جانشینانش متمایز کنیم. ما تا به حال این طوری به جامجهانی نرفته بودیم. ما این بار خیلی پر قدرت به جامجهانی رفتیم.
دوران پرافتخار کیروش در تیم ملی
نکته دیگری که مایلم به آن اشاره کنم این است که ما نباید فراموش کنیم آغاز دوره مربیگری کیروش و تثبیت این مربی در تیم ملی باعث شد تا برخی حاکمان قدیمی تیم ملی که همواره مدعی تیم ملی بودند کمزور شوند. یادمان نرود که یک نفر در تیم ملی ما حضور داشت که 12، 13 سال حاکم مطلق بود و نه تنها در انتخاب بازیکنان تیم ملی و مربیان تیم ملی، بلکه در نوع پاس دادنها در تیم ملی هم دخالت میکرد. اینکه چه کسانی باید به او پاس بدهند و چه کسانی باید به دیگر بازیکنان پاس ندهند و خیلی مسائل دیگر. کیروش به این جریان خاتمه داد. اگر امروز نقدی را متوجه کیروش میدانیم نباید گذشته را فراموش کنیم و یادمان برود که او در تیم ملی ما چه کرد.
شخصیتی حساس و هجومی
اما بخش دومی که میخواهیم راجع به آن حرف بزنیم شخصیت اجتماعی کیروش است. شخصیتی هجومی و پرخاشگر؛ شخصیتی حساس که با کوچکترین مسالهای که برایش ناخوشایند است از کوره درمیرود و به آن افراد یا چیزهایی که آزارش میدهند حمله میکند. گاهی حتی فیگور درگیریهای فیزیکی هم به خود گرفته و ما نباید فراموش کنیم که یکبار کریم انصاریفر، کیروش را کنار کشید تا با داور بازی درگیر نشود. ما با چنین کاراکتری یک مسیری را طی کرده ایم و حالا با این مربی در جامجهانی حاضر هستیم. این مربی به شدت تحت فشار است. گروهی که تیم ملی ما در آن قرار گرفته وحشتناک است. تیم اول و دوم این گروه مشخص است. حداقل روی کاغذ مشخص است که چه تیمهایی از این گروه به دور بعدی رقابتهای جامجهانی صعود میکنند. مبارزه ما برای چیست؟ میخواهیم سوم این گروه باشیم؟ میخواهیم به شکل خوبی عنوان سومیاین گروه را به دست بیاوریم؟ مبارزه برای چهارم نشدن است؟ کیروش در وضعیتی قرار گرفته که خودش هم نمیتواند با خودش کنار بیاید.
ماجرای یک عکس!
شما را به یک فیلم یا بهتر بگویم عکسی ارجاع میدهم که در رسانههای ورزشی منتشر شد. کیروش گوشهای نشسته بود با صورتی برافروخته و نگران. در واقع او چمباتمه زده بود. کدام یک از ما تا کنون آن طور نشسته؟ چند بار نشسته؟ چه مواقعی این طور نشسته ایم یک گوشه؟ چه مواقعی چنین حالی داشته ایم؟ این عکس چه چیزی را به شما القا میکند؟ برداشت من به عنوان فردی که همیشه سعی کرده ام مسایل را با دقت تجزیه تحلیل کنم آن طرز نشستن و آن نگاه و حتی پرخاشگریهای اخیر کیروش حکایت از تنهایی این مربی دارد. کیروش به شدت مربی تنهایی است. از طرفی ما باید انصاف داشته باشیم. شاید این آخرین جامجهانی است که کیروش میتواند روی نیمکت تیم ملی یک کشور بنشیند. ممکن است مربیگری را ادامه دهد اما به طور حتم در 73 سالگی با هیچ تیمی به جامجهانی نخواهد رفت. پس این آخرین بار و آخرین شانس اوست و در گروه بسیار سختی هم قرار گرفته است. همه اینها را وقتی کنار هم قرار میدهم به این نتیجه میرسم که باید تا 20 روز دیگر هم این مربی را قضاوت نکنیم. او و تیمش را فعلا تحلیل نکنیم. درباره تصمیمات و نفراتی که انتخاب کرده حکمی صادر نکنیم. منتظر بمانیم و ببینیم او چه خواهد کرد. باید به او فرصت بدهیم. اگر مخفی کاری میکند. اگر ارنج خود را پنهان کرده و هزاران اگر دیگر را رها کنیم و منتظر بمانیم. من اطمینان دارم که ارنج او برای خودش روشن است، حتی تعویضهایش را هم میداند. شاید اغراق نباشد اگر بگویم او حتی زمان تقریبی تعویضهایش را هم با توجه به رقبای تیم ملی در ذهنش مشخص کرده است. او مربی باهوشی است. مگر میشود او بعد از 8 سال کار کردن با این بچهها نداند که چه بازیکنی باید در کدام پست بازی کند. این امکان ندارد. ما هیچ کاره هستیم و در خانه نشسته ایم و 20 تیم را حفظ هستیم. میدانیم که فلان بازیکن در کجا بازی میکند و چه عملکردی داشته است حال آنکه کیروش به طور مرتب عملکرد شاگردانش را رصد میکند و آنها را تحت نظر دارد. او حتی میداند که فلان بازیکن تیم ملی چقدر صداقت دارد و چقدر برای تیم ملی زحمت میکشد یا چقدر میدود یا چه مشکلاتی دارد. همه اینها را میداند. پس ما نباید عجله کنیم.
همه ما عجله میکنیم
مخاطبان فوتبال، کارشناسان و مطبوعات و به طور کلی جامعه ما دچار یک التهابی شده که من آن را خیلی نمیفهمم. میخواهیم بازیها شروع شود و ببینیم که تکلیف مان مقابل دو بزرگ فوتبال یعنی اسپانیا و پرتغال چیست. شاید به ما گفته اند و گوشزد کرده اند که بچهای که نگرانش هستیم میتواند به طور طبیعی به دنیا بیاید اما ما عجله داریم. برای تولد این فرزند عجله داریم. میخواهیم زودتر عمل سقط انجام شود. این خوب نیست. اینکه زمان برای مان تا این حد کند میگذرد و باعث میشود به طور مرتب قضاوتهای غیر فنی داشته باشیم اصلا چیز خوبی نیست. یادمان نرود که نباید با تیم ملی هر طوری که دلمان میخواهد برخورد کنیم. تیم ملی اعتبار ملت ماست. نتایج این تیم میتواند یک ملت را شاد یا دلسرد و ناامید کند. آن هم در شرایطی که همه ما میدانیم چقدر از لحاظ اقتصادی اوضاع سخت و طاقتفرسا میگذرد. بنابراین شاید برخی مربیان قبلی تیم ملی حتی افتخار کنند که مربی بازیکنی بوده اند که مقابل 4 میلیارد بیننده تلویزیونی به کیف پزشک تیم ملی لگد زده است. اما این موضوع نباید باعث افتخار ما باشد. این افتخار کردنها و این جواب دادنها باید متوقف شود تا تیم ملی بازیهایش را پشت سر بگذارد. بازی اول برای ما بسیار اهمیت دارد. اگر مراکش به شیوهای یا شکلی بازی کند که تیم ملی نتواند نتیجه لازم را کسب کند باور کنید جمعکردن این تیم برای بازگشت به بازی آن هم مقابل اسپانیا و بعد هم پرتغال ماموریتی غیرممکن خواهد بود. بخصوص اینکه در درون اردو نیز این ظرفیت به نظر من وجود دارد که شکافهایی شکل بگیرد و درگیریهایی به وجود بیاید. امیدوارم فضا طوری نشود که اتفاقات رختکن تیم ملی در جامجهانی فرانسه تکرار شود. آن اتفاقات تلخ که نیازی نیست دربارهاش صحبت کنیم.
کیروش به بازیهای تدارکاتی نیاز ندارد
اما بهتر است درباره موضوع بازیهای تدارکاتی هم نکتهای را بگویم. من معتقدم کیروش در بخش فنی آن قدر ظرفیت بالایی دارد که در نبود بازیهای تدارکاتی هم میداند تیم ملی را چگونه و با چه ترکیبی باید به مصاف مراکش بفرستد. ذهن او برای کسب نتیجه لازم در بازیهای جامجهانی به خوبی تنظیم شده. او ذهن بازیکنانش را هم تنظیم کرده و من اطمینان دارم که او میداند که چگونه باید مقابل مراکش بازی کند. بهتر است یک سوال مطرح کنم. چه کسی میداند که کیروش از بازی دوستانه برابر ترکیه چه استفادهای کرد؟ از بازی برابر ازبکستان چطور؟ عدهای میگویند او میخواست از لحاظ بدنی بازیکنانش را محک بزند. نه. این نیست. الان مثل قبلها نیست که مربی بنشیند و به عملکرد بازیکنان نگاه کند تا بفهمد کدام بازیکن زیاد میدود و کدام بازیکن کم میدود، نه. الان با چشم مسلح همه این تستهای بدنی انجام میشود و او میتواند از لحاظ بدنی بازیکنانش را بشناسد. کیروش نیازی به این بازیها نداشت. چرا، یک زمانی شما بازی تدارکاتی با شیلی برگزار میکنید تا از لحاظ فوتبالی چیزی دستگیرتان شود. اما یک زمانی شما با ازبکستان بازی میکنید که به نظرم چیزی عاید کیروش نشد. او در بازیهای تدارکاتی بازی خودش را دارد. فضای تیمش را محک میزند. برای برخی بازیکنان ذخیره سابقه ملی درست میکند و به آنها فرصت بازی و تجربه میدهد. باور کنید برای کیروش بازی تدارکاتی اصلا اهمیتی ندارد. البته از طرفی کار رسانهای خودش را انجام میدهد. دعوا میکند. داد و بیداد میکند. اعتراض میکند که چرا بازی تدارکاتی مناسبی برای تیمم برگزار نکرده اید اما در نهایت نیازی به این بازیها ندارد. در واقع کیروش بعضی وقتها عمودی به بازیکنان و بازی نگاه میکند. بعضی وقتها عرضی نگاه میکند.بعضی وقتها فردی نگاه میکند. بعضی وقتها با خود بازیکن تنها صحبت میکند. به بازیکن یک وظیفه میسپرد. آن وقت من و شما پای تلویزیون مینشینیم و به بازی مسعود شجاعی ایراد میگیریم و میگوییم چرا این کارها را انجام میدهد. اما کیروش این بازیکن را 70 دقیقه نگه میدارد و بعد از اینکه این بازیکن تعویض میشود روی شانه اش میزند و تشکر میکند. خب اینها را ما نمیدانیم. چون دانش آن را هنوز نگرفته ایم. بعضی وقتها ژست یک بازیکن را تغییر میدهد. بعضی وقتها خطی نگاه میکند. مدافعانش را با هم بررسی میکند. اینکه در کنار یکدیگر چگونه کار میکنند. اما همه این اقدامات را انجام داده است و میداند که چه باید کرد.
دیدگاه تان را بنویسید