چگونه کیروش و بازیکنان تیم ملی تبدیل به نماد انجام دادن کارهای بزرگ با وجود کمبودها و تحریمها شدند
فوتبال مقاومتی
مثلث / فوتبال در شرایط امروز ایران کاملا کارکرد سیاسی و اجتماعی پیدا کرده و تیم ملی ایران نماد این کارکرد شده است. جامعه ایران امید فراوانی به برجام پیدا کرده بود. تصویری که دولت از توافق هستهای ساخته بود، توافقی برای نرمال کردن زندگی مردم، بهبود شرایط اقتصادی، تسهیل سرمایهگذاری در ایران و چیزهایی از این دست بود. مردم تصور میکردند فردای اجراییشدن برجام وقتی از خانه بیرون میآیند هم قیمت دلار پایین میآید، هم به راحتی میتوانند ویزای کشورهای اروپایی دریافت کنند، هم خبری از تورم نخواهد بود و هم چاله رکود کنده میشود. رویاهایی بافته شد، غافل از آنکهدر بر همان پاشنه خواهد چرخید و نه خبری از بهار برجام بود و نه آمریکا اهل عمل به تعهداتش و نه این دولت...
با خروج ترامپ از برجام اما وضعیت عمومی آشفته شد. دولت از برجام بدون آمریکا سخن گفت درحالیکه نظام سیاسی محتاطانه با این پروژه برخورد کرد. مردم از آینده نگران شدند. به میزان تورم افزوده شد. خانه و ماشین و ارز و سکه بیشتر از هر چیزی گران شد. مردم با بهت و حیرت تماشا میکردند. نقدینگیها به این طرف و آن طرف کشیده میشد؛ از این بازار به آن بازار. در چنین شرایطی فوتبال دقیقا همان کاری را که باید، کرد. کیروش همان چیزی بود که یک ملت نگران میخواستند. برد در جامجهانی دقیقا همان اسطورهای بود که جامعه برای افتخارکردن میخواست. مردم خندیدند، رقصیدند، با هم مهربان شدند، این بزرگترین خوشحالی پس از خروج ترامپ از برجام بود. جامعه احساس کرد قویتر شده، خودش را پیدا کرده. یک جایی، یک چیزی ملت ایران را شادتر از همیشه به وسط خیابان فرستاده بود. اگر حسن روحانی، رئیسجهور ارز و دلار و برجام و سکه و مسکن بود، کارلوس کیروش تبدیل به رئیسجمهور فوتبال شد. مردم در جامجهانی یک زندگی موازی با زندگی واقعی درست کردند. یک زندگی که غم و شادیاش ابدی نیست. از فقر و غنا خبری نیست. از فاصله طبقاتی حرفی نمیزند. همهچیز خوب و خوش است. حتی میشود به باخت هم خندید. همهچیز آنجا فرق میکند. آدمهایش، غمهایش، شادیاش. فعلا مردم دارند حال میکنند، زندگی واقعی هم... خدا بزرگ است.
این جامعه را باید دریافت. نباید تنهایش گذاشت. باید به این جامعه راست گفت. نباید گذاشت ضعیف شود. حق این جامعه ضعیفشدن نیست. این مردم خوب، دوستداشتنی، مهربان و باایمان را باید قدر دانست. این جامعه نباید احساس از خودبیگانگی کند. جامعه نیاز به خودآگاهی دارد. نیاز به فردا دارد. نیاز به امروز خوب دارد. نباید فقط افسوس گذشته را بخورد. باید طعم گیلاس را بچشد؟
آقایان وزیر، آقایان وکیل ... این مردم را دریابید.
بگذارید فوتبال فقط فوتبال باشد، نه سیاست و اقتصاد و زندگی مجازی مردم. پس از بازی با اسپانیا همچنان مردم ایران به تیم خود افتخار میکردند. تیمی که خوب میجنگد و مبارزه میکند و از بزرگی حریف نمیترسد. تیمی کوچک که با فوتبال مقاومتی مقابل ثروت و قدرت میایستد. تیمی که تحریم است اما مبارزه کردن را بلد است.
دیدگاه تان را بنویسید