چرا مردم با وجود حذف تیم ملی فوتبال خوشحالی کردند؟
جشن حسرت
من به تیمملی طور دیگری نگاه میکنم. طور دیگر یعنی اینکه دلم را تا ۴ سال دیگر به این خوش نمیکنم که وحید امیری توانست به پیکه لایی بزند، بنابراین همه آن چیزی که از جامجهانی میخواستیم به دست آمد. نه. من طور دیگری به تیمملی نگاه میکنم و امیدوارم همه آنهایی که تیم ملی را واقعا دوست دارند درک کنند که ایران بسیار بهتر از اینها میتواند در بازیهای جهانی بدرخشد. من واقعا منتظر بودم که عربستان بازی آخر خود را با برد پشت سر بگذارد چون اگر بازی آخرش را میباخت لابد ما بیشتر به خودمان مغرور میشدیم و میگفتیم که این ما بودیم که آبروی آسیا را حفظ کردیم. در حالی که ما صعود نکردیم. بله. ما به مدافع بارسلونا لایی زدیم اما تیممان به مرحله بعدی نرفت. ما دروازه پرتغال را باز کردیم اما آنها به مرحله یکهشتم نهایی رفتند نه ما. ما به هیچوجه نمیخواهیم زحمات بازیکنان را کم ارزش جلوه بدهیم. اما یکبار برای همیشه بیاییم تعصبات بیخود را کنار بگذاریم. یک بار برای همیشه بیاییم سهممان را از فوتبال دنیا بگیریم. ما ملت عجیبی هستیم. اینقدر در این فوتبال سطح انتظارات ما را پایین آوردهاند که با یک لاییانداختن به بازیکن حریف انگار جامجهانی برایمان تمام شده. درست مثل این طرز تفکر که بعضیها در باشگاههای استقلال و پرسپولیس دارند و پیش خودشان میگویند اصلا مهم نیست که قهرمان نشویم، بلکه مساله مهم این است که بتوانیم دربی را با برد پشت سر بگذاریم. واقعا فوتبال ما یا بهتر بگویم فکر ما چرا باید تا این حد تنزل پیدا کند؟ مثل بچههای کوچه و خیابان شدهایم که وقتی میبازند تک موقعیتیهایی که در بازی باخته داشتهاند را با آبوتاب تعریف میکنند و میگویند دیدی من به فلانی یکلایی زدم. ما تواناییهایی بیش از اینها را داریم. حرف من این است. ما خیلی بیشتر از اینها قدرت داریم. فوتبال ما دست فوتبالیها نیست. خود فوتبالیها زیاد شاخوبرگ را نمیبینند. خود فوتبالیها به ساقه و ریشه و خاک میپردازند. خود فوتبالیها بهدنبال ساختن هستند. بهدنبال این میگردند که درختی تنومند بسازند. چرا فکر میکنیم تکلیف فوتبال ما باید در یک برنامه تلویزیونی روشن شود. بعضیها هم پایشان را روی پا میاندازند و خطاب به عادل فردوسیپور میگویند ما به این فوتبال نمره قبولی میدهیم. در صورتی که اگر میخواهید این فوتبال پیشرفت کند باید حرف ما را هم بشنوید. حرف ما که میگوییم نه. ما به این فوتبال نمره قبولی نمیدهیم منتها من که فوتبالی نیستم اگر در شرایطی که میتوانم نقدهایی هم به این فوتبال داشته باشم چشمم را به روی واقعیتها ببندم در حقیقت برد کردهام. چون چشمم را بستهام. به فوتبالی که عیب و ایرادهایی هم دارد نمره قبولی دادهام و در نتیجه خودم و منافع خودم را بیمه کردهام. چرا نمیخواهیم واقعیتها را ببینیم. یادمان رفته که ما از زمانی که لیگ والیبالمان را جدی گرفتیم و به استعدادهای جوانمان در لیگ والیبال بها دادیم به سطح بالای جهانی رسیدیم. فوتبال در کشور ما همسنوسال کشتی ماست. اما کشتی ما کجاست و فوتبالمان کجا؟ سوال اینجاست که چگونه بازیهای تیمملی در جام جهانی به جشن ملت تبدیل شد؟ چگونه شد که به دور بعدی نرفتیم اما مردم جشن گرفتند؟ اما من به محور این بحث سوال دیگری هم اضافه میکنم. سوال من این است که واقعا مدیران فوتبال ایران فکر میکنند مردم به خاطر علاقهشان به تیمملی بود که به خیابان آمدند و جشن گرفتند؟ نه. مردم از مشکلات اقتصادی به ستوه آمدهاند. آنقدر گرفتار مسائل و گرفتاریهای روزمرهشان هستند که فقط بهدنبال بهانهای برای شادی میگشتند تا برای چند ساعت هم که شده به مشکلاتشان
فکر نکنند.
ما در جام جهانی ۹۸ هم آمریکا را شکست دادیم. در جامهای قبلی هم همین وضعیت را داشتیم و نتوانستیم از مرحله گروهی صعود کنیم. فرق تیمهای بزرگ دنیا با ما این است که آنها خودشان را برای ۲۰ بازی آماده میکنند اما ما خودمان را برای ۳ بازی آماده میکنیم. من نمیخواهم بگویم همه تقصیرها به گردن یک نفر است. من میگویم چه زمانی قرار است سیستم بیمار فوتبال ایران را اصلاح کنیم. چرا گزارشگر بازی ایران-پرتغال باید بگوید بهبه بچههای ما توپ را از رونالدو گرفتند. مردم ما به هویتی فراتر از مرحله گروهی نیاز دارند. مردم ما مثل ۴ سال پیش نیستند که از مساوی برابر پرتغال خوشحال شوند، بلکه این مردم حسرت میخورند که چرا بازی هجومیمان و اعتماد به نفسی که در دقایق پایانی بازی دیدیم زودتر حاصل نشد.
مردم از این حسرت میخورند که چرا تیم ایران در یکهشتمنهایی حاضر نیست. مردم ما جشن گرفتند چون تیمملی در مقابل تیمهای بزرگ نتایج قابل قبولی کسب کرد اما این بدین معنا نیست که سقف فوتبال ما همین است و بهترین کاری که میتوانستیم با فوتبالمان در دنیا انجام بدهیم همین بوده و غیر از این هم نمیتواند باشد. سقف فوتبال ما را نباید چند نفر تعیین کنند. سقف فوتبال ما نباید این باشد که یک لایی به پیکه بزنیم و یک نوک پا هم به رونالدو بزنیم و تمام. بعد هم همهمان جشن بگیریم. نه. ما باید به اندازه موفقیتمان خوشحال باشیم. اندازههای این رضایت مردمی را بیش از اندازه واقعیاش نباید بزرگ کنیم.
اگر مردم پایکوبی میکنند و به خیابانها میآیند دلیلش این است که این مردم اساسا عاشق شادی و نشاط هستند. همیشه دنبال بهانهای برای شادبودن میگردند. این مردم از سر دلتنگی بود که بیرون آمدند و جشن گرفتند نه از فرط خوشحالی.
مردم دوست داشتند سه ساعت در خیابان همدیگر را در حال دیگری ببینند. من تردید ندارم روزی افرادی سکان هدایت فوتبال ما را به دست خواهند گرفت که سلیقه مردم را تغییر خواهند داد. درست مثل مهرجوییها و کیارستمیها که سلیقه مردم را در سینما عوض کردند. ما جشن گرفتیم. اما جشن داریم تا....
دیدگاه تان را بنویسید