گفت و گوی مثلث با مجید جلالی
فوتبال ایران پیشرفت کرده است
جامجهانی روسیه همچنان به شگفتیسازبودن خود ادامه میدهد. تیمهای متوسطی که کمتر کسی موفقیتی برایشان متصور است با سختکوشی قابل توجهی تیمهای بزرگ و پرستاره را حذف میکنند. آلمان، آرژانتین، اسپانیا و پرتغال تیمهای بزرگی بودهاند که از جامجهانی حذف شدند. حالا دو مساله به طور همزمان ذهن هواداران فوتبال را درگیر کرده؛ آیا جام 2018 جام شگفتیهای بزرگتری هم خواهد بود؟ سوال دوم اما به دنبال حذف تیمهای اسپانیا و پرتغال ذهن هواداران فوتبال در ایران را به خود مشغول کرده است؛ آیا این تیمها ضعیف بودند یا ما عملکرد خیلی خوبی مقابل این تیمها داشتیم؟ پاسخ این سوالها و برخی نکتههای دیگر را در متن مصاحبه مثلث با مجید جلالی بیابید.
آقای جلالی، از قرار معلوم در روسیه شاهد جام شگفتیها هستیم. موافقید؟
فوتبال همیشه برای ما حرفهای تازهای دارد. در درون بازیهای هر تورنمنت حرفها و روشهای تازهای وجود دارد که ما باید آنها را کشف کنیم. حالا اگر فکر میکنیم که این حرفها تکراری است مشکل خود ماست نه فوتبال. اتفاقی که در حال حاضر در روسیه رخ میدهد نشانههای قدیمیتری هم دارد. نشانههای آن برمیگردد به جامجهانی سال 2002. حتی این نشانهها در یورو 2004 هم مشهود بود. البته همیشه دو طیف در فوتبال به عنوان ایدهپرداز خودشان را تثبیت کردهاند. یک گروه از مربیان هستند که همواره دلشان میخواهد از طریق پیشرفت و توسعه فوتبال و با استفاده از روشهای پرکار و با کیفیت به ذات فوتبال کمک کنند و این فوتبال را پیش ببرند. معمولا این گروه به ثباتی میرسند که تا سالها این ثبات دستنخورده باقی میماند و تنها در صورتی این ثبات به هم میخورد که روش تازهای به دنیای فوتبال معرفی شود. گروه دیگری هم هستند که کاملا مقابل گروه اول قرار میگیرند. آنها کسانی هستند که همواره مقابل ایدههای گروه اول ایدههای تلافیجویانه یا بهتر بگوییم تخریبی را مورد استفاده قرار میدهند. این گروه همواره به دنبال تلهگذاری هستند تا بازی گروه اول را به هم بزنند.
در میان این دو طیفی که از آن صحبت کردید، کدامیک میتواند نتیجه بهتری کسب کند؟
هر دو گروه به نتیجه میرسنداما تفاوت این دو گروه در اینجاست که گروه تخریبی به نتایج زودگذر میرسند اما گروه اول که به پیشرفت فوتبال فکر میکنند، هم به نتیجه میرسند و هم به ثبات در موفقیت.
خلق شگفتی در جامجهانی به شکلی که امروز در روسیه هم شاهد آن هستیم قطعا ماجرای تازهای نیست. موافقید؟
بله. کاملا. در جامجهانی 98 فرانسویها دنیای فوتبال را با سبک جدیدی که بازی کردند کاملا غافلگیر کردند که هنوز هم اثرات آن فوتبال را در تیم ملی این کشور میبینید. آنجا قهرمان جهان شدند. بعد در سال 2000 قهرمان یورو شدند. در سال 2003 قهرمان جام کنفدراسیونها شدند اما بعد از آن حذف میشوند. زمان حذفشان دقیقا زمانی بود که فوتبال تخریبی یا فوتبال تلهگذار به سراغشان رفت. در واقع بعد از قهرمانیشان در جام کنفدراسیونها حریفانی که به تلهگذاری یا بازیهای تلافیجویانه مقابل فرانسه فکر میکردند، با شناسایی نکات مثبت فوتبال فرانسه سعی کردند در مقام تخریب این ویژگیها بر آیند. حریفان فرانسه دو راه پیشرو داشتند؛ کنترل و تخریب. یکی از این دو روش را به کار میبردند تا فرانسه را زمین بزنند. همان موقع هم از زمینخوردن فرانسه به عنوان شگفتی نام میبردیم. این شگفتی چیز تازهای نیست. بعد از 2001 این شگفتیها را در دنیای فوتبال زیاد دیدیم. در جامجهانی 2002 ترکیه خود را به جمع 4 تیم برتر دنیا رساند یا کرهجنوبی که همین شرایط را تجربه کردند. تیمهای دیگری هم بودند که این وضعیت را تجربه کردند.
بعد از نزول فرانسویها فضا برای چه روشی مهیا شد و چه دوره تازهای را در دنیای فوتبال شاهد بودیم؟
بعد از 2002 روش مالکیت توپ در فوتبال به یک روش قابل اعتماد و کاربردی تبدیل شد. این روش از بارسلونا شروع شد و تیم ملی اسپانیا با تکیه بر همین روش موفق شد قهرمان جامجهانی شود و همینطور قهرمانی اروپا را هم به دست بیاورد. بعد از اسپانیا این روش مورد استقبال آلمانها قرار گرفت. آنها هم با استفاده از همین سبک بود که موفق شدند قهرمانی جهان و یورو را تجربه کنند.
اما تیکی تاکا نیز نتوانست دوام پیدا کند.
بله. در جامجهانی 2014 دیدید که تیمهای متوسط از روش تخریبی یا کنترلی کاری کردند که عرصه بر تیمهای بزرگ تنگ شده بود. اما در جامجهانی کنونی ما شاهد این هستیم که با نزول روش پیشرفتگرایانه در فوتبال دور برتری به تیمهایی رسیده که اتفاقا روش کنترلی یا تخریبی را در دستور کارشان قرار میدهند. با افول سبک مالکیت توپ شاهد سبک جدیدی در دنیای فوتبال نبودیم. درست به همین دلیل ما در روسیه میبینیم که تیمهایی با سبک بازی تخریبی از لحاظ کسب نتیجه در شرایط خوبی قرار گرفتهاند.
روش کنترلی گویا بهشدت مورد استقبال تیمهایی قرار میگیرد که نمیتوانند ستارههای بزرگی در تیمشان داشته باشند؛ بهخصوص در خط حمله. اینطور نیست؟
تیمهایی که با سبک کنترلی بازی میکنند همه سعیشان این است که با قفلکردن حریف و با بستن فضای حرکتی بازیکنان بزرگ اجازه نفوذ را از حریف بگیرند. این تیمها بهخوبی در محوطه جریمه خودی جمع میشوند و با قابلیتهای خاصی که از نظر فیزیکی دارند، میتوانند بهخوبی حریف را اداره کنند. این تیمها برای رسیدن به گل بیشتر به ضدحمله فکر میکنند. همینطور امیدوارند با ضربات ایستگاهی بتوانند به دروازه حریف برسند. در واقع جامجهانی روسیه را تیمهایی فتح کردهاند که قابلیت تخریب یا کنترل حریف را در خود به طرز عجیبی بالا بردهاند. شما در بازیهای مقدماتی جامجهانی هم دیدید که تیمهای بزرگ برای صعود به جامجهانی زجر کشیدند. آرژانتین، پرتغال، اسپانیا و برخی تیمهای بزرگ دیگر واقعا بهزحمت توانستند به جامجهانی برسند. برخی از تیمها که اصلا نتوانستند به روسیه برسند؛ مثل ایتالیا و هلند.
این زجرکشیدن تیمهای بزرگ در مسابقات جامجهانی هم ادامه پیدا کرد.
بله، دقیقا. وقتی بازیهای جامجهانی شروع شد هم کابوس تیمهای متوسطی که در ارائه بازی تخریبی مهارت دارند برای تیمهای بزرگ تمام نشد. آرژانتین، اسپانیا، پرتغال جان کندند تا از مرحله گروهی صعود کردند و آلمان که در همان مرحله مقدماتی حذف شد و به یکهشتم هم نرسید. بنابراین جامجهانی روسیه به محلی باشکوه برای رشد روش کنترلی و تخریبی در فوتبال تبدیل شده است و فقط باید امیدوار باشیم که مربیان و افرادی که به فوتبال و پیشرفت آن فکر میکنند بعد از این جام دور هم بنشینند و از طریق باشگاههای بزرگی در دنیای فوتبال سبک تازهای را در تقابل با سبک تخریبی ارائه کنند. در این صورت اطمینان داشته باشید جامجهانی بعدی بهمراتب زیباتر از این جام سپری خواهد شد.
آقای جلالی! اسپانیا، پرتغال، آرژانتین و آلمان حذف شدند. آیا حذف اینها به نفع فوتبال تمام میشود؟
شما اگر صرفا به پیشرفت فنی فوتبال فکر کنید قطعا حذف تیمهایی مثل پرتغال، آرژانتین، آلمان و اسپانیا به نفع فوتبال نخواهد بود اما اگر از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنید متوجه میشوید که این اتفاقات میتواند جذابیتهای فوتبال را دوچندان کند. چون فوتبال را به پدیدهای تبدیل میکند که به هیچ وجه نمیتوان آن را پیشبینی کرد. پیش از این اتفاقات هم نمیشد فوتبال را پیشبینی کرد اما به هر حال حذف این تیمها باعث میشود که حتی روی کاغذ هم نتوانید با اطمینان کنار نام یک تیم به عنوان تیم برنده یا بازنده علامت بگذارید. بدین ترتیب فوتبال گیراتر و جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. از این نقطهنظر حذف تیمهای بزرگ یک ضایعه نیست چون باعث میشود تیمهای متوسط هم خودشان را باور کنند و بدانند که در این فوتبال میشود دست به کارهای بزرگی زد.
چرا حذف این تیمهای بزرگ به نفع فوتبال نیست؟
این تیمها در دنیای فوتبال مولد هستند. فوتبال را صادر میکنند و همواره از نظر فنی حرفهای تازهای برای جهان فوتبال دارند.
اسپانیا و پرتغال که در گروه ما قرار گرفته بودند بلافاصله در مرحله حذفی با جامجهانی خداحافظی کردند. آیا این تیمها نسبت به قبل ضعیف بودند یا تیم ملی ما واقعا مقابل این تیمها بازی بسیار خوبی ارائه کرد؟
هر دو اتفاق با هم رخ داده؛ همزمان. البته این را باید مشخص کنیم که ماجرای اسپانیا با پرتغال خیلی متفاوت است. پرتغال بعد از قهرمانی در یورو 2016 بازیهای خوبی را به نمایش نگذاشت. حتی در مقدماتی جامجهانی بهسختی موفق شدند جواز حضور در جامجهانی روسیه را به دست بیاورند؛ با کمترین برد و بیشترین زجری که به طور طبیعی برای تیم قهرمان یورو متصور نیستیم. متوسطترین تیمها هم آنها را آزار دادند. پرتغال به طور کلی کیفیت خیلی خوبی نداشت؛ حتی در جامجهانی هم کیفیت بالایی نداشت. البته من از کیفیتی صحبت میکنم که قرار است یک تیم را به مدعی کسب عنوان قهرمانی تبدیل کند.
و در مورد اسپانیا؟
در مورد اسپانیا ماجرا متفاوت است. آنها در بهترین شرایط وارد جامجهانی شدند ولی در فاصله 48 ساعت مانده به شروع بازیها شوک بسیار بدی را تجربه کردند. تیمشان از هم پاشید. از درون متلاشی شدند. آنها 4 بازی در جامجهانی داشتند که هیچیک از این بازیها کیفیت خوبی نداشت.
آیا تیم ملی ایران بازیهای ضعیفی ارائه کرد؟
نه. اصلا با این حرف موافق نیستم. تیم ما در سبکی که سالهاست با آن انس گرفته و به خوبی و با مهارت خاصی آن را ارائه میدهد بسیار قوی ظاهر شد. ایران نسبت به گذشته پیشرفتهای زیادی داشته. ما در جامجهانی قبلی با همین روش کنترلی بازی کردیم اما در دقیقه آخر بازی را به آرژانتین باختیم اما با همین روش مقابل مراکش موفق شدیم برنده از زمین بیرون بیاییم.
چرا تیم کیروش را ویژه میدانید؟
چون ما در همین روشی که به نظرم تبحر خاصی در آن پیدا کردهایم هم به فاکتورهای ویژهای دست یافتهایم. در این روش ایران یک تیم خاص است. ما در 10 دقیقه پایانی بازی اجازه ندادیم بازی به طور زنده جریان پیدا کند. آنها در دقیقه 80 یک شوت زدند که بیرانوند خیلی خوب از عهده مهارش برآمد دیگر اجازه ندادیم بازی یک بازی زنده باشد. همه چیز را از کار انداختیم و این روشی کاملا برنامهریزی شده است. تعویضهای ما در آن دقایق صورت گرفته. تغییرات ما در آن دقایق است. تیم ما بهخوبی میدانست که دقایق پایانی بازی میتواند برای هر دو تیم کشنده و پرفشار دنبال شود. قانون اشتداد میگوید تیم شما هر چقدر که به پایان بازی نزدیکتر میشود از لحاظ ذهنی میتواند شکننده و آسیبپذیر باشد چون فشار شدت بالایی پیدا خواهد کرد و ما موفق شدیم این فشار که در بیشتر دقایق بازی روی دوش بازیکنان خودمان بود را در 10 دقیقه پایانی عوض کنیم. این توپ سنگین را به زمین حریف انداختیم تا آنها تحت فشار مجبور به اشتباه شوند. شما بازی مصر _ اروگوئه را به خاطر بیاورید. مصریها خیلی سعی کردند تا دقایق پایانی این فشار را تحمل کنند اما نتوانستند و باختند. در بازیهای دیگر هم این اتفاق را دیدیم. در واقع فشار ذهنی _ روانی که ما از آن صحبت میکنیم در اکثر مواقع دامن تیم قویتر را گرفته اما این موضوع بسیار اهمیت دارد که تیم متوسط یا ضعیفتر بتواند بهخوبی این جریان را به نفع خودش و علیه حریف ساماندهی کند و ما در تیم ملی فوتبال ایران این ساماندهی را به طرز فوقالعادهای شاهد بودیم. مراکشیها سعی میکردند شوت بزنند و کرنر بزنند. حمله و سانتر کنند. ایستگاهی بزنند و همهجانبه به دروازه ما حمله کنند تا نتیجه بگیرند اما ایران در 10 دقیقه پایانی موفق شد این فشار را روی دوش حریف بگذارد. اینجا است که باید بپذیریم که ما در روش کنترلی خودمان هم بسیار خاص عمل کردیم. به همین دلیل است که من معتقدم تیم ما نهتنها بد نبود، بلکه نسبت به 2014 پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است. همینطور باید به این موضوع اشاره کنم که از لحاظ فیزیکی،آمارها به ما میگوید که ما شرایط بسیار بهتری نسبت به قبل پیدا کردهایم.
در مورد تصمیمات کیروش، معتقدید که همه این تصمیمات بهدرستی اتخاذ شد؟
بله. من اینطور فکر میکنم. البته هر مربی حق دارد نظرات خاص خودش را بگوید و سلیقه متفاوتی داشته باشد اما شما ببینید در بازی با اسپانیا، مهدی طارمی گوشه راست بازی کرد. این مساله شاید در نگاه اول برای خیلیها قابل هضم نباشداما برای کسانی که کاملا فنی به ماجرا و تصمیمات کیروش نگاه میکنند قابل درک است که این تغییر صرفا به این دلیل ایجاد شده تا مهدی طارمیبتواند آلبا، مدافع چپ اسپانیاییها را مهار کند. بنابراین وقتی این تغییر را ردیابی میکنیم به بازیهای آلبا در تیم ملی اسپانیا میرسیم؛ جایی که ما با یک دفاع راست بینظیر مواجه هستیم که در فرارهایش رو به جلو فوقالعاده خطرناک و زهردار است و همبازیهای او سعی میکنند با پاسهای بلند و قطری این بازیکن را در محوطه جریمه حریف یا جایی نزدیک به این محوطه صاحب توپ کنند. بنابراین شما باید بازیکنی بلندقامت را در آن نقطه قرار بدهید که بتواند خوب بپرد و توپهای بلند را با ضربه سر قطع کند و اجازه نفوذ به آلبا را ندهد. بنابراین وقتی به روش کنترلی فکر میکنیم لازم است که از همه ابزارها برای از کارانداختن نقاط قوت حریف استفاده کنید و شاید به همین دلیل است که شاید حتی مجبور میشوید از عناصر هجومیتان هم در سازمان دفاعی بهره ببرید.
در مورد عملکرد سردار آزمون هم انتقادهای زیادی مطرح شده. نظر شما چیست؟
من انتقادها از سردار آزمون را اصلا منطقی نمیدانم. این بازیکن یکی از فداییان تیم ما در جامجهانی بود. بهخصوص در بازی با پرتغال او ماموریت داشت تا سایه به سایه کاروالیو، هافبک تنومند و بازیساز پرتغالیها حرکت کند و او را از کار بیندازد. آزمون به بهترین شکل ممکن این کار را انجام داد. تمام وقت با کاروالیو حرکت کرد. در نیمه اول گل کوارشما را که دریافت میکنیم تازه در نیمه دوم شرح وظایف این بازیکن را کمیتغییر میدهیم و به او اجازه میدهیم در کار هجومیشرکت کند.
بنابراین شما عملکرد تیم ملی را با توجه به روشی که در آن تبحر پیدا کرده، مثبت میدانید؟
در این روش بله. سازماندهی تیم ملی ما بسیار عالی بود. ما در روش کنترلی بینظیر بودیم. حالا اینکه این روش خوب است یا بد بحث دیگری استاما در این روش ما خیلی خوب عمل کردیم.
مساله ماندن یا رفتن کیروش از تیم ملی این روزها به بحث داغ رسانهها و افکار عمومی تبدیل شده است. خیلیها معتقدند دوران پس از کیروش دورانی سخت برای فوتبال ما خواهد بود. شما چه نظری دارید؟
شما اطمینان داشته باشید هر زمانی که کارلوس کیروش از تیم ملی ما برود فوتبال ملی ما دوران بسیار سخت و پرتنشی را سپری خواهد کرد. این اتفاق چه حالا رخ بدهد چه 10سال دیگر فرقی نمیکند. ما در آینده با چالش عمیقی روبهرو خواهیم شد. در آن دوره خیلی اهمیت دارد که بتوانیم تمهیدات خاصی داشته باشیم و اجازه ندهیم فوتبال مان با یک بحران بزرگ روبهرو شود.
آیا شگفتیها در جامجهانی ادامه خواهد یافت؟
من فکر میکنم ما همچنان شگفتیهای دیگری را در دنیای فوتبال شاهد خواهیم بود، اما در مورد قهرمانی تیمهای متوسط نمیتوانیم با اطمینان صحبت کنیم. چون این بحث اهمیت دارد که تیمهای متوسط آیا شخصیت قهرمانی هم دارند یا خیر؟ آیا ذهن قهرمانی دارند یا خیر؟ آیا این تیمها آمادگی انجام کارهای بزرگ تر از این را دارند یا اینکه نهایتا خود را برای حذف یا تخریب بازی تیمهای بزرگ آماده کردهاند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالها باید صبر کنیم. شما بازی بلژیک _ ژاپن را دیدید. ژاپنیها هر کاری که خواستند انجام دادند اما در نهایت آن چیزی که باعث شد آنها برنده از این بازی سخت بیرون نیایند شخصیت تیمیشان بود. آنجا که حریفشان یعنی بلژیک موفق شد شخصیت تیمی بالای خود را به ژاپنیها دیکته کند. شک ندارم که اگر ژاپنیها کمی بازی کنترلی یا تخریبی را بلد بودند، میتوانستند برنده از زمین بیرون بیایند.
آیا نکتهای هست که بخواهید به آن اشارهای داشته باشید؟
نکتهای که علاقهمندم راجع به آن صحبت کنم بحث دودستگی جامعه فوتبال در ایران است. عدهای متعصبانه از کیروش دفاع میکنند و عدهای هم متعصبانه سعی میکنند این مربی را تخطئه کنند. اگر مشکلی وجود دارد مطمئن باشید که مشکل از خود ما است نه آقای کیروش. کیروش یک مربی حرفهای است. او کاری را انجام داده که ما از او خواستهایم. کاری را انجام داده که افکار عمومیما به آن رضایت داده است. نباید او را مقصر بدانیم. بلکه مقصر آنهایی هستند که افکار عمومیرا برای پذیرفتن نتایج مقطعی و زودگذر آماده میکنند.
شما در این جام چه تیمهایی را برای موفق شدن صاحب شانس بیشتری میدانید؟
فرانسه، برزیل، اروگوئه و انگلیس را برای رسیدن به مرحله نهایی صاحب شانس بیشتری میدانم، اما تاکید میکنم که این تیمها صرفا شانس بیشتری دارند و من نمیتوانم پیشبینی کنم.
دیدگاه تان را بنویسید