قهرمانی فرانسه یعنی پیروزی کار تیمی برابر ستارهها / فرانسه سبک مشخصی ندارد اما فوتبال را کاملا بلد است
وقتی کرواسی و فرانسه فینالیستهای جام جهانی 2018 شدند بیشتر به این نتیجه رسیدیم که فوتبال بازی تیمهاست نه بازی ستارهها. تیم است که شما را به مقصد میرساند نه صرفا داشتن یک یا چند ستاره.
مثلث/ اصغر مازیار: باید بپذیریم که فوتبال تغییر کرده و جام جهانی روسیه بیش از هر جام دیگری حامل این پیام بود که کار تیمی است که تکلیف فاتحان فوتبال را روشن میکند. واقعیت این است که این جام به ما ثابت کرد تیمهایی موفق میشوند که لیگ پویا و رو به جلویی داشته باشند. تیمهایی موفق میشوند که جریان فوتبال در آن کشورها در مسیر توسعه قرار گرفته است. در مورد قهرمان جام جهانی که قطعا این موضوع شاهدی بر ادعای بنده است. فرانسه حالا چند سالی است در کنار پشتوانهسازی بسیار قابلتوجهی که در بخش تیمهای ملی پایه خود داشته به پویایی لیگ داخلیاش نیز به طور ویژه توجه کرده است. یک لیگ استاندارد با کیفیتی بسیار بالا. حتی اگر بازیکنان تیم ملی فرانسه در این لیگ بازی نکنند در لیگهایی شاغل هستند که در بالاترین سطح فوتبال قرار دارند. همین امر باعث میشود تا این بازیکنان از لحاظ آمادگی در بالاترین و بهترین فرم ممکن قرار داشته باشند. اما دو تیم فینالیست دوگانه جالبی بین هواداران فوتبال ساخته بودند. خیلیها دوست داشتند کرواسی قهرمان شود. با احترام به همه سلیقهها باید عرض کنم بعضی مواقع نگاه ما به نگاه هواداری نزدیک میشود. یعنی با خودمان میگوییم تیمی مثل کرواسی که با زحمت بسیار زیادی به فینال رسیده به طور حتم شایسته قهرمانی است اما اینکه بگوییم این تیم چون با زحمت زیادی به فینال رسیده بنابراین بیشتر از فرانسه استحقاق قهرمانی را دارد دیدگاهی است اشتباه و فکر نمیکنم این طرز فکر چندان منطقی باشد. با این حال معتقدم کرواسی بسیار شایسته بود. حضور این تیم در فینال کم از قهرمانی نداشت و ما با فوتبال و روش کرواتها در فوتبال بیگانه نیستیم. سالهای سال است که مربیان کروات در فوتبال ایران مشغول کار هستند و ما نمیتوانیم در مورد توانمندیهای ویژه این مربیان تردید داشته باشیم. اما اگر بخواهیم به بحث دوگانه کرواسی و فرانسه برگردیم باید عرض کنم که دیدگاه مربیان با دیدگاه هواداران تفاوتهای جدی دارد. وقتی به عملکرد و تجربه دو مربی فینالیست جام جهانی نگاه میکنیم متوجه میشویم که دشان جایی ویژهتر را از آن خود میکند. مربی که به عنوان کاپیتان تیم ملی فرانسه بارها در میادین بزرگ جهانی حاضر شده و تجربه بردن جامجهانی به عنوان بازیکن را هم داشته است. او به خوبی تیمی را مهیا کرده بود تا در روسیه دست به کار بزرگ بزند. این کار که کسب قهرمانی بود را هم به بهترین شکل ممکن انجام دادند. اما چگونه؟ آنها چه مسیری را طی کردند؟ چه تغییراتی داشتند؟ نکتهای که در مورد تیم دشان برای من جالب است اینکه آنها با وجود اینکه از لحاظ بدنی در سطح بسیار بالایی قرار داشتند اما وقتی به نتیجه لازم میرسیدند و از حریفشان پیش میافتادند به آب و آتش نمیزدند که این برتری را تشدید کنند. شاید در برخی بازیها از جمله در همین فینال جامجهانی موفق شدند تعداد گلهای زدهشان را بیشتر کنند اما تیمی بودند که در همین بازیهای جامجهانی نشان دادند وقتی به هدف خود میرسند و نتیجه لازم را مقابل حریف خود کسب میکنند، دیگر ضرورتی برای ارائه بازی هجومی نمیبینند و حریف را اداره میکنند. آنها با این کار به خوبی و در نهایت حرفهایگری انرژی خود را برای بازی بعدی ذخیره میکردند. به همین دلیل وقتی در فینال برابر کرواسی پیش افتاد و توانست اختلاف گل خود را با حریف بیشتر کند تصمیم گرفت در دقایق پایانی توپ و زمین را به حریف بدهد و کرواسی را اداره کند. البته این کار سادهای نبود. آنها در فینال برنامه خاصی داشتند. یکی از مهمترین برنامههایشان این بود که تیم خسته کرواسی را خستهتر کنند. کرواسی در حالی به فینال رسید که با انجام سه بازی 120 دقیقهای عملا 90 دقیقه بیشتر از فرانسه بازی کرده بود. ما مربیان میگوییم یک بازی بیشتر. کرواسی با یک بازی بیشتر به فرانسه رسید و تیم دشان سعی کرد این تیم نسبتا خسته را خستهتر کند. اما این کار هم ساده نبود. آنها باید راکیتیچ را از کار میانداختند. این کار به بهترین شکل ممکن توسط پوگبا انجام شد. او نهتنها ماموریت مهار راکیتیچ را به بهترین شکل ممکن انجام داد، بلکه موفق شد در فینال گلزنی کند. اما موضوع دیگری که مایلم دربارهاش صحبت کنم این است که عدهای گمان میکنند فتح جامجهانی یعنی شروع دوران حکمرانی تیم قهرمان به فوتبال دنیا. باید عرض کنم نمیشود به این معیار دل خوش کرد. اگر ملاک شروع سلطه یک تیم بر دنیای فوتبال قهرمانیاش در جامجهانی باشد، بنابراین با این منطق باید تداومنداشتن این قهرمانی طی دورههای گذشته را نیز عامل بازدارنده سلطه این تیمها بدانیم. بنابراین آنچه به نظرم اهمیت دارد این است که فرانسه بتواند از پتانسیل قهرمانی جهان در راستای پویاتر شدن و توسعه لیگ فوتبال کشورش بهره ببرد و لوشامپیونه را نسبت به قبل تقویت و قدرتمندتر کند. با همه اینها به شخصه اعتقاد دارم که زود است بگوییم فرانسه قهرمان بلامنازع دنیای فوتبال خواهد بود و تا سالها این قهرمانیها ادامهدار است نه، من این طور فکر نمیکنم چون فرانسه اساسا سبک مشخص و معرفیشدهای در دنیای فوتبال ندارد. شما به آلمان که نگاه میکنید آنها را صاحب سبک میبینید. فوتبال آنها به شدت مبتنی بر نظم و تاکتیک است. به اسپانیا که نگاه میکنید تیکی تاکا را میبینید؛ فوتبالی مبتنی بر مالکیت توپ. فوتبال ایتالیا را که نگاه میکنید متوجه میشوید که آنها در دنیای فوتبال صاحب سبک هستند. فوتبالشان مبتنی بر دفاع و ضد حمله است. سال 2006 اینگونه قهرمان شدند. توپ و میدان را به حریف میدادند و آن وقت در ضدحملات کار هر تیمی که میخواست مقابلشان هجومی بازی کند را یکسره میکردند. با این اوصاف شما سبک خاصی از فرانسه در ذهن ندارید. اما ضمنا نباید فراموش کنیم که آنها همیشه فوتبال را خیلی خوب بلد هستند و فوتبال را خوب بازی میکنند. تیم دشان برای رسیدن به عنوان قهرمانی جهان نقشه راه داشت. آنها برای هر لحظه از سفرشان به روسیه صاحب ایده و برنامه بودند. برای یکی دو روز برنامهریزی نکرده بودند، بلکه میخواستند تا روز پایانی در روسیه بمانند و با جام این کشور را ترک کنند. اگر بخواهم در این بخش از حرفهایم نقدی به تیم ملی فوتبال کشورمان داشته باشیم باید عرض کنم که تیم آقای کیروش هم میدانست که از جامجهانی چه میخواهد و کاملا بابرنامه حرکت کردیم. ما میخواستیم در جامجهانی گل نخوریم. در بازی اول آن قدر خوب مقاومت کردیم که حتی موفق شدیم حریف را وادار به اشتباه کنیم. بازی با پرتغال هم که موفق شدیم حریفمان را متوقف کنیم. درست است که حتی میتوانستیم برنده از زمین بیرون بیاییم اما میخواهم بگویم با توجه به سیاستگذاریمان عملکرد درست و قانعکنندهای داشتیم. اما به بحثمان برگردیم؛ قهرمانی فرانسه. آنها جام را با سیستم 3_3_4 شروع کردند و در مرحله حذفی سیستمشان را به 1_3_2_4 تغییر دادند. بسیار درست و حرفهای تصمیم گرفتند. در شروع جام و در مرحله گروهی آنها با سیستمی بازی کردند که بتوانند حمله کنند و امتیازهای لازم را برای صعود کسب کنند اما در مرحله حذفی از سیستمی بهره بردند که احتیاط را در دستور کارشان قرار میداد. به طور کلی ارزیابی من این است که تیمهایی در جام جهانی روسیه موفق بودند که بازیکنانشان در لیگهای خوب و باکیفیت بازی میکردند. شما به بلژیک نگاه کنید. 9 بازیکن این تیم در لیگ جزیره توپ میزنند. این مسائل در فوتبال امروز اهمیت فراوانی دارد و مربیان میدانند که باید از چه بازیکنانی در تیم ملیشان استفاده کنند. قهرمانی فرانسه و البته نایبقهرمانی کرواسی در کنار عنوان سومی بلژیک به همه ما ثابت کرد که در فوتبال امروز صرفا داشتن ستارههایی مثل محمد صلاح، رونالدو و مسی کارساز نیست، بلکه تیم بودن شما اهمیت دارد. قهرمانیها از این به بعد به تیمهایی خواهد رسید که بازیکنان استاندارد و باکیفیت کاملا در اختیار مربیانشان هستند و مو به مو فرامین مربیان خود را اجرا
میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید