درباره مقایسههای غلط و باورنکردنی آقامعلم / کاش مجید جلالی این حرفها را به زبان نمیآورد
مثلث/ مهدی ربوشه: معمولا مجید جلالی درباره حرف هایی که در رسانهها به زبان میآورد به اندازه کافی فکر میکند. حرفش را مطرح میکند و بعد از ایده خود بهخوبی دفاع میکند. اینبار هم تاکید کرده که امیر قلعهنویی بهتر از مورینیو است و علی دایی بهتر از دشان. بعد هم از مخاطبانش خواسته که به او نخندند. اتفاقا این اظهارنظر اصلا خندهدار نیست. یکجور غمی در آن نهفته است که اگر مجید جلالی راوی آن باشد حتما تفسیر خاص خودش را دارد و بنده نیز همینطور، این اظهارنظر غمگینم میکند چون از مجید جلالی که همواره یکی از مربیان علمگرای فوتبال ایران بوده است انتظار شنیدن چنین حرفی را نداشتم. مجید جلالی را از زمانی دور میشناسم. حتی سالهایی که هنوز فرصت درخشش در عرصه مربیگری را پیدا نکرده بود. او یک کارشناس خاص بود. یک کارشناس که وقتی در قاب تلویزیون ظاهر میشد همه چیز آن برنامه ورزشی رنگوبوی فنی به خودش میگرفت. بعدها در پاس به عنوان یک مربی اخلاقمدار و البته علمگرا عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد. هرچند بعد از قهرمانی پاس برخی انتخابهای آقامجید جای نقد داشت و اگر خودش هم دوباره به آن سالها برگردد شاید هدایت برخی تیمها را نمیپذیرفت. با این حال مجید جلالی در همه این سالها منشا خدمت به فوتبال بوده است. تیمهایی را آماده کرده که شاید مربیان بعد از او توانستهاند از آن بازیکنان جوان تا سالها بهرهبرداری کنند و حتی به قهرمانی برسند. او در فوتبال ایران یک مربی زحمتکش است؛ مربیای که زیاد فکر میکند و شاید اگر برخی تیمهای بزرگ و پرطرفدار مثل استقلال و پرسپولیس به او اعتماد میکردند سالها پیش از این نشستن روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی را هم در کارنامهاش ثبت میکرد اما اینها مورد بحث من نیست، چون من در این یادداشت منتقد آقامعلم هستم. اظهارنظر او و مقایسه عجیب او من را سخت دلسرد کرده است. امیر قلعهنویی و علی دایی مربیان باکیفیتی هستند. این مسالهای نیست که بخواهیم راجع به آن بحثی داشته باشیم یا کیفیت این مربیان یا ضعیفبودنشان به محل نزاع میان موافقان و مخالفان تبدیل شود، اما مقایسه این دو مربی با مورینیو و دشان اصلا منطقی نیست. حتی فراتر از اینها بنده گمان میکنم مسالهای که مجید جلالی خواسته یا ناخواسته قصد ورود به آن را داشته، بحث ضدیت مربیان ایرانی با مربیان خارجی است. در واقع در پس این اظهارنظر که قلعهنویی را بهتر از مورینیو میداند، سعی ناتمامی صورت گرفته تا ضدیت با جنس خارجی مخفی بماند البته این اولین و آخرین سعی آقامجید نیست. او در مقطعی به محمود احمدینژاد نامه نوشت و برخی آسیبها در فوتبال را برشمرد که در آن نامه هم باز اثراتی از ضدیت با مربی خارجی وجود داشت. آن نامه، نامه خوبی نبود. نه مقصد آن جایی بود برای نجات فوتبال ایران و نه زمان خوبی برای نگارش آن نامه انتخاب شده بود. آقامجید جلالی بعد از جام جهانی 2014 هم بیانیهای از سوی کانون مربیان فوتبال ایران صادر کرد که باز هم به نظرم در زمان خوبی منتشر نشد. او با لفظهای سنگینی به استقبال کیروش رفته بود. نتیجه این شد که برخی رسانهها مربی ایرانی را به موتور گازی تشبیه کردند و مربی خارجی را به بنزی دستنیافتنی. پرده بعدی اما قهر و سکوت آقای جلالی بود. او تا مدتها تصمیم گرفت با رسانهها درباره تیم ملی و سرمربیاش سخن نگوید. اما مواضع آقامجید روشن بود و اینبار او به همراه بهمن فروتن که یکی از مربیان دوستداشتنی فوتبال ایران به شمار میآید در گفتوگویی شرکت کردهاند که به طور تماموکمال بوی ضدیت با فعالیت مربیان خارجی میدهد؛ این اظهارنظر به تثبیت موقعیت یا تحکیم مربی ایرانی کمکی نمیکند اما به عقیده بنده حتما در جهت منفی بازخوردهایی را متوجه این نامها خواهد کرد. من درباره امیر قلعهنویی نظری ندارم. چون گمان میکنم جامعه فوتبال و حتی مخاطبان عادی فوتبال بهخوبی این مربی را میشناسند. بیشتر از این هم علاقهای ندارم درباره او توضیح بدهم اما درباره علی دایی معتقدم نباید با چنین اظهارنظری او را کوچک کنیم. علی دایی در همین جغرافیا؛ در ایران؛ تنهای تنها؛ تاکید میکنم؛ به تنهایی موفق شد با فاصلهای زیاد بهترین مهاجم تاریخ فوتبال ایران باشد و البته آقای گل جهان که هنوز رکوردش پابرجاست. در مربیگری هم پیشرفتهای خوبی داشته. جامهایی را فتح کرده و راه دور و درازی در پیش دارد. اما اینکه بخواهیم مخالفخوانی همیشگی خود با مربیان خارجی را ضمن مقایسه نامهایی مثل علی دایی با دشان به طور نامحسوس مطرح کنیم، به نظرم ظلم بزرگی است؛ ظلم است در حق خودمان و در حق علی دایی. هیچ وقت گمان نمیکردم روزی از روزهایی که قرار است یادداشتی درباره مسائل مربوط به فوتبال بنویسم نوک پیکان انتقادهایم را به سمت آقامجید نشانه بگیرم اما اینبار از ایشان دلسرد شدم. سخت دلسرد شدم. مقایسه او اگر تعارف را کنار بگذارم مقایسهای کاملا غلط و باورنکردنی است. اینبار جبر جغرافیایی را دلیلی کافی برای اثبات ادعای آقامعلم نمیدانم. کسی چه میداند. شاید بهتر است ویژگیهای مربیان بزرگ، تصمیماتشان در بزنگاههای مهم زندگیشان و البته عملکرد و کارنامهشان را بار دیگر مرور کنیم. اظهارنظرهای احساسی فوتبال ما را به جایی نمیرساند. من اعتقاد دارم نباید به مربی ایرانی ظلم شود. نباید مربی ایرانی و توانمندیهایش را نادیده بگیریم. نباید به مربیان خارجی زمان و به مربیان ایرانی چنگ و دندان نشان دهیم که در اسرع وقت نتیجه مطلوب را با یک تیم به دست بیاورد اما در عین حال به نظرم کار خوبی نیست که برای گفتن بهتر بودن قلعهنویی از مورینیو تا این حد احساساتی و شتابزده عمل کنیم. خوب نیست. کاش مجید جلالی این حرفها را به زبان نمیآورد. کاش از مربیان خوب و بااخلاق و علمگرای فوتبال ایران دلسرد نشویم.
دیدگاه تان را بنویسید