ریشههای یک جدال / نقش برانکو کمتر است
دوقطبی کیروش-برانکو قطعا به زیان فوتبال ایران خواهد بود. اگر به خاطر داشته باشید یک زمانی نقد تندی درباره برانکو مطرح شد که چرا برادرش را به تیم پرسپولیس آورده است. من به طور کلی قصد ندارم از مربیانی که برادرشان را کنار خود میآورند دفاع کنم. البته این پایان طعنههای کیروش به برانکو نبوده. باز در مصاحبهای گفتند من مثل برخی مربیان نیستم که بازیکنم کیف پزشک را شوت کند. آقای کیروش همواره سعی میکند از این جریانها استفاده کند تا برخی ضعفهای شخصیتی خود را پوشش بدهد. میخواهم عرض کنم من کفه ترازو را از نظر داوری مثبت را به سود آقای برانکو میبینم. این نظر شخصی من است. این کیروش است که به طور دائم دستاندازی میکند و سعی میکند به هر طریقی آقای برانکو را در معرض سوال قرار بدهد. شخصا دوست داشتم برانکو برادرش را به ایران دعوت نمیکرد. چون این کار به یک نقطه ضعف برای او تبدیل شده است. او چند سال پیش به برق شیراز رفت و البته نتایج خوبی هم کسب نکرد. در آنجا عملکرد بیحاصلی داشت، آقای دایی هم همینطور. برادرش را با خودش به این تیم و آن تیم میبرد و برای دیگران این سوال ایجاد میشود که چرا این افراد باید همیشه در کنار این آقایان باشند. این سوالها البته بیجا نیست. زمانی این سوال پررنگتر میشود که این افراد که در کنار مربیان و نفرات اول دیده میشوند توانمندی لازم را هم نداشته باشند.
در اینجاست که سوالات جهت دیگری پیدا میکند. برادر آقای برانکو یا برادر آقای دایی اگر توانمندیهای قابل توجهی داشتند قطعا میتوانستند در تیمهای دیگر هم کار کنند. گاهی برخی از این افراد در تیمهای بزرگ پایتخت کار میکنند و گفته میشود در ماه مبلغ 5 هزار دلار هم حقوق میگیرند. اما برگردیم به دوقطبی فوتبال ایران. وقتی این دوقطبی را باید نگرانکنندهتر از هر زمان دیگر ببینیم که یک سر این ماجرا سرمربی تیم ملی است و یک سر آن سرمربی پرطرفدارترین تیم ایران و آسیا. امروز تماشاگران پرسپولیس در یک دوگانگی به سر میبرند. آنها تیم ملی فوتبال کشورمان را دوست دارند اما از سویی نمیتوانند بپذیرند که کیروش با مربی محبوبشان با ادبیات توهینآمیز سخن بگوید. این مساله باعث شکاف خواهد شد. آیا هیچکس در این فوتبال نیست که چنین مورد مهمی را به آقای کیروش گوشزد کند؟ متاسفانه فرصتطلبان و آنهایی که صرفا به منافع شخصی خودشان فکر میکنند ابدا به این بحران توجهی ندارند و از این دعوا برای سکوی پرتاب خودشان استفاده میکنند. راحت بگویم که بنده به جهت اخلاقی هیچگونه اعتقادی به آقای کیروش ندارم. اما هنوز در مساله فنی نگاه مثبتی به او دارم. من بارها در مورد رفتارهای اجتماعی و شخصیت پرخاشگر ایشان صحبت کردهام و دیگر علاقهای ندارم در این زمینه صحبتی داشته باشم اما در واقع او طوری رفتار میکند که شک میکنیم که او یک فرد تحصیلکرده باشد. موضوع دیگری که مایلم به آن اشاره کنم این است که آقای برانکو با توجه به بستهبودن پنجره نقلوانتقالات تا کنون نتایج خیلی خوبی گرفته است. این تعبیر که برانکو درون زمین به کیروش جواب میدهد را قبول دارم. این رویه بسیار بهتر از این است که بلافاصله دنبال یک تریبون بگردیم تا با فردی که با او دچار خصومت هستیم تسویهحساب کنیم.
با همه اینها میخواهم بگویم که این دو مربی بالاخره از فوتبال ایران خواهند رفت. چه کیروش که طلبکار است و زیادهخواه و چه برانکو که جنتلمن است و با آرامش خاصی برخورد میکند. به هر حال اینها میروند و ما میمانیم و این فوتبالی که مشکلاتش روزبهروز در حال زیادترشدن است. این وضعیت بدی است و بدتر از این هم خواهد شد. من معتقدم که در مورد دوقطبی کیروش و برانکو همه ارکان فوتبال به نوعی بد عمل میکند. فدراسیون فوتبال، رسانهها، اهالی فوتبال و همه ارکان فوتبال به نوعی با این ماجرا برخورد میکند که دردی از فوتبال ایران دوا نخواهد کرد. ملاک باید حقیقت باشد. وقتی ما حقیقت را ملاک قرار نمی دهیم یعنی به وظیفه خودمان عمل نکردهایم و از رسالتمان دور میافتیم. اگر آقای کیروش را دوست داشته باشم و ببینم در حال انجام کاری است که به فوتبال ایران لطمه میزند آیا باید سکوت کنم؟ آیا در این مورد باید اغماض کرد؟ من آدمهای شریف یا بهتر بگویم اقلیت شریف را کنار میگذارم اما باید عرض کنم این مجموعه بد عمل میکند. نهتنها در مورد بحث کیروش و برانکو، بلکه در مورد برخی دیگر از مسائل مربوط به فوتبال ایران هم مجموعهای که در راس امور قرار دارد بسیار بد عمل میکند. من در مورد برخی کارشناسان تعجب میکنم. وقتی به تلویزیون میآیند جز تعریف و تمجید حرف دیگری ندارند. منشا این حرفها چیست؟ به نظرم منفعتطلبی است. منفعتطلبی نامشروع را نمیگویم نه. اما قطعا منفعتطلبی است. وقتی همکار من در تلویزیون مصلحتاندیشانه درباره یک موضوع سخن میگوید باید بپذیریم که دردهای فوتبال ما همینطور بیشتر و بیشتر میشود. بنابراین به این جمعبندی میرسیم که خیلیها به وظایف خود عمل نمیکنند و در چنین وضعیتی صداقت کیمیای فوتبال ایران خواهد بود. وقتی رئیس فدراسیون فوتبال ما به طور دائم تغییر موضع میدهد دیگر چه انتظاری از بقیه ارکان فدراسیون دارید. وقتی آقایان بهطور مرتب رنگ عوض میکنند دیگر نباید بابت خیلی از مسائل تعجب کنیم. اگر در میان این جمع کسی هم بخواهد حقیقت را بگوید به طور حتم از این فوتبال طرد خواهد شد. من فکر میکنم خیلی دشوار است که عاشق باشیم، عاشق این فوتبال باشیم اما در محیط مسمومی تنفس کنیم که احساس خفگی به ما دست بدهد. برای ما که عاشق این فوتبال هستیم این فضا بسیار دردناک است. یک مقداری هم این ریسمان به چیزهای دیگری وصل است. به چیزهای دیگری که خارج از این فوتبال است. برگردیم به آقای کیروش. او مربی باهوشی است. عرض کردم که در مورد مسائل فنی همچنان به او اعتقاددارم و عملکرد ایشان را مثبت ارزیابی میکنم اما یادمان نرود که او امروز خود را مقابل پرسپولیس قرار داده است. این وضعیت بارها در مورد آدمهای باهوش تکرار شده است. آدمهای باهوشی که بدترین زمان را برای جنگیدن انتخاب کردهاند درست مثل ناپلئون که در بدترین زمان ممکن به روسیهای حمله کرد که زمستانش از راه رسیده بود. آدمها هر چقدر بزرگتر میشوند دچار اشتباههای بزرگتر خواهند شد و این موضوع اجتنابناپذیری است. موضوع دیگر اینکه بنده فریب دو بار رفتن تیم ملی به جام جهانی توسط آقای کیروش را نمیخورم. هفته گذشته در یک برنامهای بودم که در اینباره صحبت کردم. البته در آن برنامه اتفاق دیگری هم رخ داد. توپ جمعکنهای لیگ ما در آن برنامه حضور داشتند. از آنها پرسیدم چقدر حقوق میگیرید. گفتند 25 هزار تومان. بعد هم ادامه دادند که به این 25 هزار تومان 10 درصد هم مالیات میخورد و البته گاهای در نیمفصل این حق و حقوق خود را دریافت میکنند. در چنین وضعیتی دل آدم میگیرد. در چنین شرایطی من احساس خفگی و بغض دارم. در چنین شرایطی من هیچ وقت نمیروم درباره سیستم تیم آقای کیروش صحبت کنم و بگویم تیم ملی ما بهتر است چهار-چهار-دو بازی کند یا... نه. این کار من نیست. کار من یا بهتر بگویم وظیفه من چیز دیگری است. آقایان در کجای انسانیت قرار دارند که پول توپ جمع کنی که پدرش با یک وانت درب و داغان از دم صبح تا آخر شب کار میکند را هم با کم کردن مالیات پرداخت میکنند آن هم با تاخیر؟ از چنین افرادی چطور انتظار داریم که درباره دیگر واقعیتهای فوتبال ایران درست عمل کنند؟آقایانی که دروغ اصلا باعث نمیشود
که خجالت بکشند.
دیدگاه تان را بنویسید