استعفای کشتی گیر روشنفکر/ آیا پروژه رسول خادم در کشتی ایران تمام شده است؟
اگر بخواهیم میراث رسول خادم را برای کشتی ایران تصور کنیم باید چه بگوییم؟
مثلث/ صدرالدین کاظمی/ کارشناس کشتی:
آیا پروژه رسول خادم در کشتی ایران به پایان رسیده است؟ به درستی نمیتوان به این سوال پاسخ داد. همه چیز به اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد بستگی دارد. آینده نشان خواهد داد که رئیس بعدی فدراسیون میتواند چرخ عظیم کشتی ایران را بگرداند یا خیر. فدراسیون کشتی در حال حاضر با یک مشکل اساسی روبهرو است. مشکل تامین بودجه و پوشش تمامی تیمهایی که امروز در کشتی هر کشوری باید حضور داشته باشند و مورد حمایت قرار بگیرند. اگر به برنامههای کشتی کشورهای دنیا نگاه کنید میبینید که علاوه بر کشتی آزاد و فرنگی، بانوان رشتههای دیگری مثل پانکریشن و کشتی ساحلی و انواع دیگری از کشتی را مورد حمایت قرار میدهند و وارد مسابقات مختلف میشوند. فدراسیونهای ورزشی موظف به اجرای این کشتیها در کشورهای خودشان هستند. حتی دورنمایی که فدراسیون جهانی کشتی و کمیته ملی المپیک ترسیم کرده حاکی از آن است که طی آیندهای نزدیک بخشی از کشتیهای محلی به کشتی المپیک اضافه شوند و این یعنی تحمیل هزینهای گزاف به کشورها. در این صورت اداره کشتی برای هر کشوری کاری دشوار خواهد بود. حمایت از این رشتههای مختلف آن هم در یک فدراسیون کار بسیار سختی است و به بودجه کلانی نیازمند است. البته اگر فرض کنیم که همه این رشتهها را فدراسیون کشتی ما کنار بگذارد و فقط به آزاد و فرنگی و بانوان بپردازد، باز هم متوجه خواهیم شد که فدراسیون برای حمایت از همین تعداد رشته نیز کار سختی دارد. چون هر کدام از اینها در ردههای مختلف تیمهای ملی دارند. نوجوانان، جوانان، زیر 23 سال و بزرگسالان. یعنی در حداقلیترین شکل ممکن و در حالی که خیلی از رشتهها را کنار بگذاریم فدراسیون باید بیش از 12 تیم ملی را در کشتی کشورمان مورد حمایت خود قرار بدهد. از طرفی رویدادهایی هستند که همه کشورهای عضو اتحادیه کشتی در جهان باید در این مسابقات شرکت کنند. از طرف دیگر وجود مسابقهای دیگر مثل جام جهانی که کشورهای اول تا هشتم جهان از جمله ایران را ملزم به حضور یا حتی ملزم به میزبانی بازیها میکند مسالهای است که باید به آن 8 رویداد الزامی آن را اضافه کرد. یعنی فدراسیون کشتی در طول سال باید در 10 رویداد شرکت کند و حضور کشتی ایران در این 10 رویداد نه به دلخواه که کاملا الزامی است. برای اینکه تیمهای ایران متناسب با شأن و جایگاه کشتی کشور عزیزمان در این رقابتها شرکت کنند حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که هر تیمی در ردههای مختلف به حداقلیترین امکانات ممکن برای نیاز در یک تورنمنت حضور داشته باشد، هزینهای بسیار سنگین را به هر فدراسیونی در دنیا تحمیل میکند که فدراسیون ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. فدراسیون کشتی برای اینکه بتواند این جایگاه را حفظ کند همین روند را کمابیش ادامه میدهد و سعی میکند در مسابقات مختلف جهانی در ردههای مختلف حضور داشته باشد اما با نوسانات قیمتها در بخش ارزی و افزایش قیمتها در بخش حمل و نقل هوایی و هزینههای سرسامآور تدارکاتی فدراسیون کشتی در جایگاهی قرار گرفته که عملا قادر نیست در مسابقاتی که شرکت در آن الزامی است حضور پیدا کند. حتما شنیدید که قبل از مسابقات جهانی مجارستان خبر از غیبت تیم ایران داده میشد که پولی برای اعزام تیم امید هم اساسا وجود نداشت. بنابراین در درجه اول آینده روشن خواهد کرد که کشتی ایران از چه منابعی بهرهمند خواهد شد یا از چه بودجهای سود خواهد بود و در این صورت بهتر متوجه میشویم که پروژه رسول خادم در کشتی ایران به پایان رسیده یا نه.
مصائب کشتی ایران
اما این فقط یک بخش ماجرا است. باید بدانیم که ضرورت پرداختن به کارهای زیرساختی همچنان پابرجاست. ما امروز به جایی رسیدیم که کشتیها به جای سازندگی یا بهتر بگویم مربیان به کشتی به چشم باشگاهداری آن هم به معنی یک شغل و حرفه پولساز نگاه میکنند. یعنی با اجاره سالنها و ترغیب جوانها به عضویت در این باشگاهها نگاه خیلیها به کشتی کاملا مالی و مادی شده است. از طرفی دیگر فدراسیون کشتی قادر نیست هیاتهای کشتی استانی را بهرهمند کند و هیاتها قادر به تامین بودجه لازم از منابع خصوصی نیستند و چارهای ندارند جز اینکه سالنهای خودشان زنده نگه دارند و سالنهایی که در حال از بین رفتن هستند را به مربیان اجاره بدهند. همه اینها دست به دست هم دادهاند تا کشتی ایران در وضعیت بدی قرار بگیرد. از نظر آموزش، مربیان ما همگام با علم روز دنیا پیشرفت نکردهاند. این واقعیت انکارناپذیری است که مربیان ما همچنان با همان دانش نیم قرن گذشته و تجربیاتی که سینه به سینه به آنها منتقل شده است فعالیتشان در کشتی را ادامه میدهند. حتی خیلی از مربیان ما در برابر یافتههای جدید علمی در کشتی مقاومت میکنند. همچنان با علم تغذیه، ریکاوری و طراحی تمرین غریبه هستند و حتی اگر کسی این عقبماندگی یا ناآگاهی آنها را به آنها گوشزد کند به شدت واکنش نشان میدهند و رفتارهای تندی از خودشان نشان میدهند. اینها مشکلاتی است که هر رئیسی از جمله رسول خادم با آن دست به گریبان خواهد بود. رسول خادم در طول سالهایی که رئیس فدراسیون بود تلاش کرد تغییری به وجود بیاورد ولی نتیجهگرایی و در حقیقت الزام شخصیاش برای پاسخگویی به افکار عمومی باعث شد که او هم در همان جریانی که دیگر مدیران ورزش ایران را دچار روزمرگی کرده است قرار بگیرد و نتواند برنامههای خودش طی سالهای اخیر به درستی عملی کند. با این وجود من معتقدم هنوز هم دور از انتظار نیست که وزارت ورزش یا به طور کلی مدیران بالادستی بخواهد خلاء رسول خادم را با آوردن دوباره رسول خادم و دادن وعدههایی مبنی بر حل مشکلات توسط دولت پر کند. باید منتظر روزهای آینده باشیم. من فکر نمیکنم در حال حاضر بتوانیم بگوییم که پروژه رسول خادم با کشتی ایران به پایان رسیده است. حتی اگر این پایان یک دوره موقتی باشد من اطمینان دارم که در آیندهای نهچندان دور رسول خادم دوباره به کشتی بازخواهد گشت.
مساله دردسرساز برای خادم و کشتی
حضور همزمان خادم در راس کادر فنی تیم ملی و فدراسیون دردسرساز و باعث ناکامی خواهد شد؛ من این تحلیل را قبول ندارم. هر آدمی از زاویه خودش به این ماجرا نگاه میکند. در حقیقت همه وقتی به یک ناکامی اشاره میکنند میخواهند آسانترین بخش ماجرا را پیدا کنند و روی آن انگشت اتهام بگذارند اما این همه ماجرا نیست. باید بپذیریم که نیست. چون رسول خادم با همین ترکیب و در جایگاه مربی و مدیر فدراسیون تیمش قهرمان دنیا هم شده است. چرا آن زمان در اینباره صحبتی نکردند. آیا وجود رسول خادم باعث آن قهرمانی شده است یا نبود رسول خادم؟ آیا حضور رسول خادم در کنار تشک کشتی باعث شده تا او از وظایف خود به عنوان رئیس فدراسیون کشتی باز بماند یا از اهدافی که در نظر داشته است عقب بماند؟ کسی میتواند ادعا کند که خادم به عنوان رئیس فدراسیون کشتی سالی 100 میلیارد تومان به کشتی پول تزریق نکرده؟ خیلی از کارهایی که ایشان در فدراسیون کشتی انجام داده باید مورد بررسی قرار بگیرد. باید منصفانه درباره خادم صحبت کنیم. نمیتوانیم بگوییم چون هیچ رئیس فدراسیونی در دنیا سرمربی تیم ملی کشتی آن کشور نبوده، بنابراین رسول خادم باید مورد سرزنش یا انتقاد قرار بگیرد. این نتیجهگیری غلطی است که بگوییم کشتی ایران امروز به این دلیل رو به افت میرود که خادم همزمان رئیس و مربی کشتی است. اگر چنین بحثی را مطرح کنیم در واقع صورت مساله را به غلط طرح کردهایم. من به شخصه معتقدم اگر خادم در همان قامت رئیس فدراسیون کشتی فعالیت کند بیتردید برای کشتی ایران موثرتر خواهد بود اما این موضوع نافی توانمندیهای رسول خادم به عنوان یک مربی برتر کشتی نیست. او مربی شاخصی است و میتواند با کشتیگیر رابطه عمیقی با هر کشتیگیری برقرار کند و به خوبی تجربه و دانش خود را به کشتیگیر منتقل کند.هیچ کشتیگیری را طی سالهای اخیر پیدا نمیکنید که از رابطه نادرست یا غیرحرفهای رسول خادم به عنوان سرمربی ناراحت و ناراضی باشد و این نارضایتی را ناشی از حضور رئیس در جایگاه مربی تیم ملی بداند. بنابراین هر موضوعی یا هر انتقادی که مطرح میکنیم باید برایش دلایل کافی داشته باشیم. همین خادم از بسیاری از افرادی که امروز منتقد او هستند و میگویند خادم به آنها فرصت همکاری نداده است دعوت کرد و به آنها پیشنهاد داد که شما بیایید سرمربیگری تیم ملی کشتی را قبول کنید اما هیچ کدام از منتقدان امروز حاضر به قبول پیشنهاد خادم نشدند. یکی گفت من سرمربی تیم ملی نمیشوم چون شورای فنی را قبول ندارم. یکی گفت سرمربی تیم ملی نمیشوم چون فرآیند انتخابی را نمیپذیرم. دیگری گفت سرمربی تیم ملی نمیشوم چون اشراف به دیگر تیمها نخواهم داشت. همه این دلایل البته نادرست بود چون خودشان بهتر از هر شخص دیگری میدانستند که توانایی اداره و هدایت تیم ملی کشتی آزاد ایران را با شرایط امروز کشتی دنیا ندارند. چون اساسا نمیتوانید امروز مربی را در راس یک تیم ملی قرار بدهید که دورههای دانشگاهی و کامل پیشرفته مربیگری را نگذرانده باشد یا مربی که اصل تمرین و ریکاوری را نداند. یکی از برجستهترین هنرهای هر مربی کشتی در دنیا این است که بتواند حریفان خود را آنالیز کند. بنابراین خود این افراد بهتر از هر کس دیگری و زودتر از هر مقام مسئولی متوجه میشوند که نمیتوانند تیم ملی را هدایت کنند. رسول خادم طی سالهای 2011تا 2018 تقریبا میشود گفت در تمامی مسابقات نوجوانان، جوانان، زیر 23 سال و بزرگسالان دنیا در مسابقات جهانی و تورنمنتهای مختلف حضور داشته است. شاید بیشترین سفر را با این هدف رفته که بتواند حریفان ایران را به خوبی شناسایی کند و بتواند قدرت آنالیز خودش را بالا ببرد. وقتی فردی با این ویژگیها و با این میزان از آگاهی کنار کشتی قرار میگیرد و بعد قبول میکند که در کنار همه مسئولیتهایی که به عنوان رئیس فدراسیون کشتی دارد مربیگری تیم ملی کشتی را هم بر عهده بگیرد چرا باید او و توانمندیهای منحصر به فردش را نادیده بگیریم؟ این درست است که بهترین حالت برای کشتی ما این است که هر فردی در حیطه مسئولیتها و وظایف خودش عمل کند اما وقتی با کمبود مربی روبهرو هستیم تمامی انتقادها به نظرم عوامپسندانه و کلی است که پایه و منطق خاصی ندارد. مگر نمیگویند دهها مربی داریم که میتوانند به جای خادم سرمربی تیم ملی باشند؟ اشکالی ندارد. آقایان منتقد لطفا بشمارید. چه کسانی امروز با قوانین امروز کشتی دنیا میتوانند سرمربی تیم ملی باشند؟ خادم با علم به این قضیه به افرادی که شاید حتی واجد شرایط هم نبودند پیشنهاد داد اما وقتی مسئولیت پذیرفته نشد و وقتی افکار عمومی محمد طلایی را بعد از مسابقات جهانی 2017 رد کرد، دیگر چارهای برای خادم باقی نماند که دوباره این مسئولیت را قبول کند و گرنه خود او هرگز علاقهمند نیست تا این حد تحت فشار انتقادات قرار بگیرد. یک نکته بسیار مهم دیگر هم وجود دارد. آنهایی که سرمربیگری تیم ملی کشتی آزاد را قبول نمیکنند ادعا میکنند که نمیتوانند یا نمیخواهند زیر نظر رسول خادم به عنوان رئیس فدراسیون کشتی کار کنند. چرا؟ من فکر میکنم دلیل این اتفاق به گذشته برمیگردد. سابقه رابطه این افراد با رسول خادم را اگر بررسی کنید متوجه میشوید که ماجرا از چه قرار است. نوع تفکر خادم جوری است که شاید این افراد نمیتوانند با آن کنار بیایند.
خادم باید برگردد
من اعتقاد دارم که رسول خادم باید برگردد حتی اگر 5 بار دیگر تیمش شکست بخورد. برنامهای که او برای کشتی ایران در درازمدت دارد برنامه بسیار مفید و موثری است؛ برنامه او احیای کشتی ایران است. احیای فرهنگ خاصی از کشتی که به نام کشتی ایرانی شهره است به زمان نیاز دارد. تغییر رفتار و تغییر الگوها و فرهنگ کشتیگیران؛ این خیلی مساله مهمی است. هنوز در ترکیب تیمهایی که رسول خادم با خودش به مسابقات جهانی میبرد کسانی هستند که با فرهنگ و نوع نگاهی که رسول خادم به کشتی دارد بیگانه هستند. باید این نسل تغییر کند تا تفکرات و فرهنگی که باید میان ورزشکار و مربی حاکم باشد به الگو تبدیل شود. رابطه ورزشکار و افکار عمومی، ورزشکار با مربی، ورزشکار با خانواده و بسیاری از مسایل دیگر باید مورد بازنگری جدی قرار بگیرد. از طرف دیگر نیاز داریم که نگاهمان به استانها تغییر کند. نگاه ما باید نسبت به باشگاههای سازنده عوض شود. اینها به زمان نیاز دارد. اصلا امکان ندارد شما در طول یکی، دو سال کشتی یک کشور حتی اگر روسیه باشد را بتوانید متحول کنید. باید زیرساختها درست شود. امروز ورزش ایران بیش از هر زمان دیگری به رسول خادمها نیاز دارد که وقتی با عشق کار میکنند، وقتی خودشان منابع مالی را تامین میکنند و وقتی فرهنگ خاص و درستی را در ورزش ترویج میکنند باید به ورزش برگردند. باید در این ورزش حضور داشته باشند حتی اگر ناکامیهای اولیه باعث شود تا تیغ تیز انتقادها آنها را زخمی کند.وزارت ورزش خودش در بنبستی قرار گرفته است. آنها از نظر سیاسی و به طور کلی نوع نگاهی که به ورزش دارند ابدا با تفکرات خادم هیچ قرابتی ندارند. بهخصوص اینکه رسول خادم دیدگاههای صریح و شفافی دارد که کاملا در تضاد با دیدگاههایی است که مسئولان ورزش ایران دارند. خادم صریح و شجاع است و حرفی را به زبان میآورد که در دل دارد در حالی که مقامات ورزشی ایران آن چیزی را که در دلشان میگذرد را نمیتوانند به زبان بیاورند. آنها همیشه از این موضوع رنج میبرند که رسول خادم به دلیل اختلافات ریشهای که با آنها دارد مجبور است وزارت ورزش را دور بزند و مسائل و مشکلاتش را با مقامات بالادستی حل کند. این موضوعی است که آنها را عصبانی کرده است. آنها مسئولانی میخواهند که به طور دربست با سیاستهای وزارت ورزش هماهنگ باشند. یعنی حتی اگر 8 میلیارد تومان هم به فدراسیون کشتی میدهند لبخند بزنند و سپاسگزار این لطف بسیار بزرگ مقامات ورزش کشور باشند در حالی که رسول خادم هیچ وقت حاضر نیست که شأن و شخصیت خودش را فدای جاهطلبی و مطالبات غیرمنطقی دیگران کند. بنابراین مقامات ورزش ایران همواره به دنبال جایگزینی برای خادم میگردند اما از طرف دیگر وقتی میبینند فدراسیون کشتی با چه هزینههای هنگفتی باید اداره شود متوجه میشوند که با این تغییر در چاهی خواهند افتاد که خودشان قبلا آن را کندهاند. بنابراین ناچارند خادم را درست مثل استخوانی در گلو تحمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید