سرگذشت عجیب گلر سوئدی؛ از تیم ملی تا خودکشی
اغلب ما معمولیها وقتی یک آدم موفق و ثروتمند را میبینیم سریع چرتکه برمیداریم و حساب میکنیم که طرف ماهی چقدر درآمد دارد یا حتی حقوق او را به ثانیه هم حساب میکنیم.
درباره بازیکنان فوتبال هم بهخصوص در ایران حسادتهایی بین افراد عادی درباره میزان درآمد آنها وجود دارد. گاهی این پولهای کلان به ستارهها هم رحم نمیکند.
ستارههای زیادی داشتهایم که بعد از فوتبالشان مثل گاسکوین یا حین عمر فوتبالیشان مانند امانوئل ابوئه ورشکسته، افسرده، معتاد میشوند یا خودکشی میکنند. تازهترین نمونه این دستستارهها که از پول و شهرت فوتبال خود خیری ندیدند، در سوئد کشف شده.
مگنوس کارل هدمن، دروازهبان سابق تیمهای چلسی (2006) و کاونتری و سلتیک و تیم ملی سوئد (58بازی ملی)اعتراف کرده که دوران تلخی را درگیر سگ سیاه افسردگی و گرد سپید اعتیاد بوده است: «یکروز به خانه آمدم و تصمیمام را گرفتم. میخواستم وصیتنامهام را بنویسم و خودم را از بالکن خانهام در طبقه دوازدهم پرت کنم. چند ساعت همانطوری روی بالکن ایستاده بودم و داشتم ذهنم را آماده میکردم که بپرم تا اینکه تلفنم زنگ خورد. دوستم بود که میخواست دعوتم کند به خانه جدیدش».
یک روز وقتی با دوستانش در آپارتمان خودش نشسته بودند و حال خوبی نداشتند یکی از دوستان آمفتامین را پیشنهاد داد که به داروی «سرعت» شهرت داشته و برای رفع خستگی و کاهش اشتها و بیخوابی بین معتادان کاربرد دارد. مگنوس با خودش گفت که یکبار امتحان میکند ببیند در حال بدش تأثیر دارد یا خیر. 4 سال به همین ماده مخدر اعتیاد پیدا کرد و خیلی زود مصرف روزانه کوکائین جایگزین آن شد؛ «آن داروها نگرانی را از من میگرفت اما زندگیام را تباه کرد. وقتی فوتبال را کنار گذاشتم باید چیزی را جایگزین میکردم که متأسفانه اینجوری تمام شد. بعد از پایان فوتبالم دچار این درگیری ذهنی شدم که مگنوس بهعنوان یک انسان، چهکسی است؛ یک درگیری درونی هویتی.»
همزمان ازدواجش با ماگدلینا گراف، ستاره پاپ و مدل سابق و نویسنده فعلی سوئد شکست خورده بود و 2 فرزندش هم او را ترک کرده بودند؛ «کوکائین باعث میشد همه اینها را فراموش کنم. احساس سرخوشی داشتم اما اعتیاد مثل یک سرطان عمل کرد و بهتدریج مرا به نابودی کشاند و ناگهان دیدم همان مشکلات و نگرانیهای قبلی را دارم؛ البته چند برابر وخیمتر.»
خیلی زود پارتیهای شلوغ به صرف مواد جای خودش را به تنهایی و افسردگی داد؛ «میتوانستم روزها و ساعتها تنها بنشینم و مواد مصرف کنم و خودم را از چیزی که نمیدانستم چیست پنهان کنم. فکر میکردم همه احمقاند و هیچکس مرا درک نمیکند. از زندگی بهمعنای واقعی دست کشیده بودم و میخواستم خودم را از بین ببرم.»
این خیلی بین ستارهها رایج است که وقتی از دوران اوج، افول میکنند و دیگر در کانون توجه نیستند، افسرده میشوند. بازیکنان فوتبال هم که دو بار میمیرند؛ یکی هنگام بازنشستگی و یکی موقع مرگ. مربی دروازهبانهای یک تیم دستهسومی سوئدی به نام «آیکفری»بودن چیزی نبود که جانشین توماس راولی در تیم ملی سوئد و دروازهبان محبوب کاونتری و سلتیک و چلسی مورینیو انتظار آن را بعد از آن دوران طلایی داشته باشد.
برخی دوستانش او را به زنی به نام میا معرفی کردند که کارش روانشناسی بود. میا او را متقاعد کرد که یکماه را در مرکز ترک اعتیاد سپری و از بدنش سمزدایی کند. مگنوس که بعد از آن رژیم غذاییاش را سالم کرده و در میهمانیهایی که مشروب و مواد در آن سرو میشود حضور نمییابد، درباره آن دوران میگوید: «این خیلی خوب است که با دوستانتان حرف بزنید اما یادتان باشد دوستان ما روانشناس و مشاور نیستند».
او حالا از چنگال سگ سیاه افسردگی فرار کرده؛ رابطهاش با فرزندانش بهتر شده و اخیرا یک سفر دوهفتهای کاری به لسآنجلس داشته و میخواهد بیزینس جدیدی را شروع کند که هنوز حاضر نیست درباره آن اطلاعاتی به رسانهها بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید