مقصر ناکامیهای تراکتورسازی غریبه نیست
مثلث آنلاین: ریشه اتفاقات روز گذشته در تبریز و مصدومیت شمار زیادی از هواداران تراکتورسازی را میتوان در مدیریت این باشگاه جستجو کرد، جایی که مالک باشگاه با رفتارها و اظهارنظرهای احساسی، شرایط بدی را رقم زده است.
شکست تراکتورسازی برابر پیکان از نظر قواعد فوتبال یک اتفاق کاملا عادی، مشابه هر پیروزی یا شکست دیگری در مسابقات فوتبال جهان بود همانطور که در هفته گذشته تراکتورسازی برابر سپیدرود شکست خورد یا مانند نتایج سایر مسابقات لیگ برتر اما دلیل غیر طبیعی جلوه دادن نتایج در صورت شکست تراکتورسازی خصوصا از سوی مسئولان این باشگاه چیست؟
در واقع چرا باشگاهی که با حضور در لیگ برتر (حرفهای) عملا باید التزام خودش نسبت به قواعد و قوانین فوتبال را بپذیرد تنها در صورت پیروزی پذیرای قوانین است و در صورت ناکامی و شکست از پایینترین تا بالاترین عناصر و عوامل را مسبب و مقصر ناکامیها قلمداد میکند؟
فراموش نکنیم که تراکتورسازی از ابتدای فصل با آغاز دوران مالکیت خصوصی رویکردی بر خلاف قواعد متعارف فوتبال در جهان داشته است. خریدهای آنچنانی و هزینههای بدون بازده و بعضا بیمورد، تغییرات مداوم و مستمر مدیریتی و فنی با برکناری و انتخاب مدیران و مربیان متعدد، همه و همه تنها بر مبنای این قاعده که با پول و ثروت میتوان هر اقدامی را انجام داد هرچند تمامی این اتفاقات خلاف اصول و رویه منطقی فوتبال حرفهای باشد.
تراکتورسازی قرار بود اینگونه مدعی شود؛ با هزینههای سرسامآور، با جذب بازیکنانی مثل دژاگه، شجاعی، حاج صفی، استوکس و ساختن تیمی که از نظر تعداد بازیکن میلیاردی و قراردادها در تاریخ لیگ برتر کشور نمونه و مشابهی نداشته است. با این همه حلقه مفقوده تراکتورسازی ثروتمند در این فصل تدبیر بود و آرامش؛ حلقه گمشده توجه و اعتنا به قواعد و منطق فوتبال بود.
همانطور که انتظار میرفت و قابل پیش بینی بود رویکرد غیر حرفهای مدیران و خصوصا مالک این باشگاه در نهایت بزرگترین آسیب را به تراکتورسازی وارد کرد. تیمی که با تمرکز و آرامش میتوانست هر هفته به صدرجدول نزدیک شود با جنجالهای خودساخته، اظهارنظرهای غیر مسئولانه و مصاحبههایی با هدف منحرف ساختن افکار عمومی بزرگترین آسیب را بر پیکر خودش وارد کرد.
اظهارات اخیر مالک تراکتورسازی نشان میدهد که زنوزی تصمیمی برای تجدید نظر در مواضع و رویکرد خودش نگرفته تا همچنان اصلیترین عامل بروز مشکلات جدی برای این باشگاه باشد. در شکست مقابل صنعت نفت، عبداللهزاده به عنوان عامل تبانی و کم فروشی معرفی شد و از سوی هواداران این باشگاه مورد شدیدترین اتهامات و توهینها قرار گرفت، برابر سپیدرود محسن فروزان را به شکلی قربانی کردند که امنیت لازم برای خروج از منزل شخصی خودش و سفر به تهران را نداشت و حالا بعد از شکست برابر پیکان همه عوامل و عناصر مرتبط با ورزش کشور از جمله وزیر ورزش، فدراسیون فوتبال، کمیته داوران، کمیتههای اخلاق و انضباطی، دستهای پشت پرده و ... مقصر هستند اما مدیریت بیثبات و دخالتهای غیرکارشناسی مالک باشگاه در نتایج هیچ تاثیری ندارد!
ذهن هواداران تراکتورسازی را به گونهای منحرف کردهاند که به بازیکنان خودی، عوامل برگزاری مسابقه و حتی نیروهای امنیتی حملهور می شوند و آقایان را با القاب آنچنانی مورد تمجید و تحسین قرار میگیرند چرا که انگشت اتهام به سوی مقصران اصلی این ناکامی نشانه نرفته است. در واقع این افراد با رفتار و حرفهایش این ذهنیت را برای هواداران تراکتورسازی ایجاد کردهاند که اگر پیروز نشدیم پس عوامل بیرونی نقش داشتهاند و همه چیز در این میان موثر بوده جز مسائل فنی.
کسی نمیپرسد که عامل انتخابهای نادرست کادر فنی و تغییرات متعدد از جمله آوردن مهاجری، پیروانی، توشاک، تقوی، لیکنز و ... چه کسی است؟ نقل و انتقالات سوال برانگیز، رفت و آمدهای مداوم استوکس و اروین، عقد قرارداد 3.5 ساله با کونستانت بازیکن سابق میلان که در تستهای پزشکی مشخص شد اصلا نمیتواند بازی کند، سوالهای بیجوابی است که در بخشهای مدیریتی باشگاه وجود دارد.
مالک باشگاه تراکتورسازی که امروز فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش را متهم به جانبداری از برخی باشگاهها یا عدم اجرای عدالت و انصاف کرده هرگز پاسخگوی این سوال نیست که چرا دو باشگاه با مالکیت یکسان در لیگ برتر حضور دارند و 6 امتیاز دو مسابقه رفت و برگشت به حساب یک تیم واریز شده، بازیکنان مازاد تیم اول به تیم دوم منتقل میشوند و بازیکنان برتر و موفق تیم دوم به تیم اول میآیند یا اینکه تیم دوم علنا تشویق میشود تا به نفع تیم اول بجنگد و برای موفقیت این تیم برابر حریفانش ایستادگی کند. اینها خلاف عدالت و انصاف و قواعد حرفهای فوتبال نیست؟ او که در حرفهایش از ماشین سازی با عنوان «تیم ما» یاد میکند چرا درباره مالکیت همزمان یک نفر در دو تیم حرف نمیزند؟ او که داعیه حرفهایگری دارد و فوتبال ایران را از بالا به پایین زیر سوال میبرد چرا در این باره سکوت کرده و درباره کار غیرحرفهای خودش صحبت نمیکند؟ البته که این موضوع درباره پرسپولیس و استقلال هم صدق میکند اما آیا اگر کسی اشتباه کرده ما هم مجاز به انجام آن اشتباه هستیم یا نه؟
آفت امروز تراکتورسازی تقابل ثروت با واقعیتهای انکارناشدنی فوتبال است و تصوری که برای مسئولان این باشگاه ایجاد شده اما حقیقت را نمیتوان تغییر داد. در فوتبال پول همه چیز نیست. پول با همراهی انضباط، تدبیر، تفکر و تصمیمات فوتبالی ختم به موفقیت و نتیجه میشود و البته با پایبندی و التزام به قواعد و قوانین فوتبال.
تحریک تماشاگر و فریب افکار عمومی که منجر به فاجعه روز گذشته تبریز شده شاید به شکل موقت نتایج مورد نظر برخیها را محقق کند اما در ادامه هوادار هم به حقیقت دست پیدا میکند و دیگر چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد. تنها مسئولیت این اتفاقات تلخ است که متوجه مسببان و مقصران اصلی است. کسانی که با سوء استفاده از احساسات و علایق صادقانه هواداران در راستای منافع خودشان امنیت ورزشگاههای کشور را به خطر میاندازند و ممکن است زمینه ساز اتفاقات تلختری باشند که جبران آن برای هیچکس ممکن نیست.
آیا وقت آن نرسیده که مالک باشگاه تراکتورسازی کمی بیشتر فوتبالی به مسائل فوتبالی بنگرد و با اظهار نظرهای غیرکارشناسانه هواداران را تحریک نکند؟
دیدگاه تان را بنویسید