آن حرفها روح و روان من را به هم ریخت
رشید مظاهری :وقت نشناسی آقایان، زندگی را برای من کابوس کرد
مثلث آنلاین: دروازه بان ذوب آهن چند روز پس از یک پیروزی بزرگ، با روحیه ای به میدان آمد که اصلا شباهتی به برنده ها نداشت. او می گوید بین دو نیمه به مربی گفتم دستور تعویض من را بدهد اما او قبول نکرد این مسئله را به آقای منصوریان بگوید.
به گزارش "ورزش سه"، ذوبی ها که یکی از باثبات ترین تیم های لیگ برتری در نیم فصل دوم به حساب می آیند پس از برتری در دیدار بزرگ برابر تراکتور، یکی از مدعیان قهرمانی، عصر روز گذشته دیدار معوقه خود برابر سایپا را برگزار کرد. دیداری که پیروزی در آن برای ادامه شکست ناپذیری اصفهانی ها نیاز بود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد تا شاگردان منصوریان پس ز 12، 13 با شکست بازی را تمام کنند.
رشید مظاهری که در بازی هفته گذشته برابر تراکتوریها موفق شده بود خود را به عنوان ستاره بازیهای هفته بیست و ششم معرفی کند در دیدار با سایپا با روحیه ای کاملا متفاوت با آنچه انتظار می رفت در زمین حضور یافت و در نهایت نیز با روحیه رو به افول خود در دقایق پایانی بازی با یک اشتباه، موجبات باز شدن دروازه خود را فراهم کرد. پس از این اتفاق، با رشید مظاهری به صحبت پرداختیم تا درباره شرایطی که بر وی گذشته صحبت کنیم اما بسیار عجیب بود که او را در حالتی که پیش از این کمتر دیده بودیم روبرو شدیم. یک جور برافروختگی و عصبانیت که اگر بگوییم تا کنون از او ندیده بودیم قطعا اغراق نیست.
در شرایط خوب چه نیازی به هرج و مرج است
در اولین سوال قصد داشتیم از رشید مظاهری درباره بازی ذوب آهن برابر سایپا سوال کنیم اما او آنقدر اتفاقات افتاده آن قدر عصبی بود که خیلی زود به سراغ اصل مطلب برود و ترجیح بدهد از بیان حرف های کلیشه ای خودداری کند.
متاسفانه باید بگویم اتفاقاتی پیش از بازی امروز رقم خورد که در نهایت تاثیر منفی خود را بر نتیجه نهایی گذاشت. من یک سوال مهم دارم و آن هم اینکه وقتی یک تیم شرایط خوب و یکدستی دارد و به پیش می رود چه لزومی دارد که حرف هایی زده و شرایط تیم را به هم بریزد؟ اصلا دوست دارم بدانم کدام تیم حرفه ای و کدام مسئول و اصلا سخنگوی کدام باشگاه پیش از برگزاری یکی از بازی های تیمش شروع به صحبت کردن می کند؟
شاید من باید از سخنگوی تیم عذرخواهی کنم
ما هفته ها بود که نمی باختیم. شرایط مان برای رسیدن به رتبه ای که نزدیک به لیاقت ما باشد مهیا شده بود و پله پله بالا می رفتیم چه شد که تصمیم گرفته شد تا درباره باشگاه و بازیکنان و خاصه خود من، حرفی بر زبان بیاید. واقعا جالب است که وقتی ما سعی می کنیم با کمترین حاشیه در بازی های اینچنین فشرده به میدان برویم و اتفاقا نتیجه خوبی هم بگیریم بزرگترهای ما از زدن هر حرفی که ممکن است تیم را به هم بریزد هیچ ترسی ندارند. از شما خواهش می کنم اگر مصاحبه ای مانند آن چه آقای جمشیدی به زبان آورده است، آن هم قبل از بازی مهم، قبلا دیده اید و یا خوانده اید را بدهید من هم بخوانم و برای همه عصبانیتم از سخنگوی تیم عذرخواهی کنم!
فکر و خیال بیهوده به ذهن بازیکنان رسوخ می کند
پیش از این بارها اتفاق افتاده که من یا هر کدام از بازیکنان دچار اشتباهاتی شویم و اتفاقا هم از سوی مدیرعامل تیم و هم از سوی سرمربی مواخذه شویم اما همه آنها برای پس از پایان دیدار بود. نکته ای که باعث شده تا من و برخی از بازیکنان تیم ناراحت شویم همین وقت نشناسی جناب سخنگوی باشگاه است. چطور می شود وقتی تیم با نتایج خوب به پیش می رود و 12 دیدار خود را بدون شکست به پایان برده، ایشان می آید و حرف هایی به زبان می آورد که تمام سیستم عصبی من را مختل می کند.
این بی تفاوتی و بی احترامی
آقای جمشیدی سخنگوی باشگاه در مصاحبه خود با یکجور بی تفاوتی البته بی احترامی می گوید فلانی هرکجا که می خواهد برود! مهم نیست، من می خواهم هواداران تیم ذوب آهن، مردم اصفهان، همه مربیان خودم و مدیران باشگاه را شاهد بگیرم که آقایان لطفا بگویید در این شش سالی که پیراهن ذوب را به تن داشتم چند بار آمدم و نسنجیده حرف از رفتن زدم؟ چند بار بازار گرمی کردم؟ اصلا چند بار مدیران تیم را سرکار گذاشتم و اسیر حرف های خودم کردم که حالا دوستان سه هفته پیش از پایان بازی های لیگ این گونه صحبت می کنند؟ بزرگترین ناراحتی من از این است که اینگونه حرف زدن اصلا در منش و قاموس من نیست و درک کردن آن برای من که آسه می روم و آسه می آیم تا حاشیه ای یقه ذوب آهن را نگیرد آن وقت می بینیم چطور نسنجیده حرف زدن به تیم ضربه می زند.
عمدا نبوده؟ این هم که عذر بدتر از گناه است
شاید برخی بگویند ا ز روی عمد نبوده اما من فکر می کنم از توجیه اتفاقا عذر بدتر از گناه است. اصلا نمیخواهم به ابعاد مختلف توجه کنم اما من فقط به این کار دارم که چرا باید مدیری باتجربه پیش از دیداری حساس می آید و این
گونه درباره یکی از بازیکنانش صحبت می کند؟ آقای جمشیدی به راحتی آب خوردن شخصیت من را به عنوان کاپیتان دوم تیم زیر سوال بردند این موضوع تمام سیستم عصبی و قدرت فکر کردن من را از کار انداخته است. من از هواداران ذوبآهن می خواهم شهادت دهند در طول شش سالی که من در تیم بودم چند بار حرفی زدم یا کاری کردم که آنها و تیم به هم بریزند کار گذاشتم و در نهایت پشت تیم را خالی کردم؟ دیدن این رفتار، مزد زحمات من بود؟
وقت نشناسی آقایان، زندگی را برای من کابوس کرد
* فکر میکنی کی میتوانی از این حرف و حدیث ها رها شوی؟
رها شوم!؟ نمی دانم الان فقط می توانم بگویم حاصل وقت شناسی آقایان تبدیل به کابوسی شده که در آخرین دقیقه بازی برای من به وجود آمد. واقعا نمی دانم که می توانم از این فکر بد و این کابوس لعنتی نجات پیدا کنم؟ ببینید، این خیلی بد است که باید بعضی چیزها را کنار هم بگذارم و آن وقت با اندوه تمام نتیجه کنم. من که کودک نیستم و آنقدر سردی و گرمی این فوتبال را چشیده ام که خوب بفهمم چطور می شود ظهر روز بازی مهم، حرف هایی از آقای جمشیدی، سخنگوی هیات مدیره تیم باعث می شود تیم به هم بریزد. ما همان روز بازی داشتیم و نمی دانم لزوم بیان آن صحبت ها جز اینکه تمرکز من را برای این دیدار به هم بریزد چه چیز دیگری بود.
در زمان حضور آذری حرف و حدیث ها برای بعد از بازی بود
اصلا من یک سوال بسیار مهمی برایم به وجود آمده است. بهرحال چه بخواهیم چه نخواهیم سعید آذری یکی مدیران موفق در فوتبال ایران است. من می خواهم بدانم در مدت زمان حصور آقای آذری در مسند سخنگوی تیم ، کی از این حرف ها می شنیدیم؟ شش سال در تیم ذوب بودم و یک بار ندیدم آذری بیاید بازیکنان را از زیر تیغ حرف های خود بگذراند. او تمام حرف های خود را می گذارد برای از بعد هر چه به این موضوع بیشتر فکر می کنم ناراحتیم بیشتر می شود. یک مدیر به طور طبیعی می تواند اوضاع تیمش را رصد کند و در صورتی که لازم است انتقاد کند اما این اتفاق زمان دارد. اصولا پس هر بازی باید درباره تیمش حرف بزند نه چند ساعت پیش از بازی که مستقیم روی اعصاب و روان بازیکن روی اعصاب و روان بازیکنان تاثیر منفی می گذارد و هیچ چیز دیگری ندارد.
حرف هایی که تمرکز من را سوزاند
من پیش از این با آقای جمشیدی رابطه خوبی داشتم اما این بار اوضاع جور دیگری اتفاق افتاد. حرف هایی که همه روح و روان من را به هم ریخت، از جانب ایشان بیان شد و سه هفته پیش از پایان بازی های لیگ باعث شد تا امتیازات این بازی به راحتی از دست ما بپرد. من هم مانند خیلی ها از بی معرفتی دلم می گیرد، من بدون اینکه بخواهم ادایی دربیاورم برای تیمم بازی کردم اما می بینم که آقایان اصلا در جریان مسائل تیم قرار ندارند. آقای جمشیدی خیلی راحت می گویند مظاهری هر کجا می خواهد برود، برود! این چه حرفی است در مقابل شش سال حضور تمام قد و با تمام وجود من؟ ای کاش کاری می کردم که این حرفها به من برنخورد ولی متاسفانه من با خیلی ها فرق می کنم.
به مندز گفتم من را بین دو نیمه تعویض کن
در دقایقی که به بازی نزدیک می شدیم من دیدم بسیار به هم ریخته ام و ممکن است کار تیم را در بازی خراب کنم. هرجور که بود نیمه اول را گذراندم اما در بین دو نیمه به آقای مندز مربی دروازه بان های تیم گفتم که نمیتوانم در نیمه دوم بازی کنم. به وی گفتم همین را با دلیل به منصوریان بگوید اما مندز مخالفت کرد و گفت باید بازی کنی. من اگر می خواستم برای بازی حرص بزنم خودم نمی رفتم به مربیان بگویم من را تعویض کنید چون همه روحیه من به هم ریخته و می ترسم اتفاق بدی برای من بیفتد که متاسفانه همین طور هم شد!
آقای جمشیدی این حرف شما فقط برای سودجویان است نه من
آقای جمشیدی بزرگوار، سخنگوی تیم ذوب آهن، من که می دانستم این حرف ها بازی من را به هم می ریزد اما اگر روحیه ای پولادین هم داشته باشم شک نکنید این گونه حرف زدن با تیم ها فقط شرایط آنها را خراب تر می کند. چه در ذوب چه در هر تیم دیگری خواهش می کنم. وقتی یک خبرنگار از شما می پرسد که مظاهری ممکن است امسال از ذوب آهن برود در جواب بگویید او هر کجا که دل می خواهد برود. من ترجیح می دهم چیز بیشتری درباره این مصاحبه به زبان نیاورم اما آقای سخنگوی عزیز، شما با همان یک جمله به راحتی من را از یک مدار خارج کردید. کسی سراغ دارد که من در این سال ها بیایم بازار گرمی کنم و خودم را تا حد امکان آدمی سودجو نشان دهم که حالا این گونه دربار من صحبت کردید. دوست بزرگوار، این حرف ها زمانی مطرح می شود که شما با یک آدم سوجو طرف هستید.
دیدگاه تان را بنویسید