مخفی کردن جسد شوهر زیر بتن
همشهری/ خودکشی ناموفق زن جوان مأموران را به جسد شوهر او رساند که در گوشهای از اتاق خواب زیر بتن و سیمان پنهان شده بود.
حدود ساعت 6عصر جمعه اهالی خیابانی در منطقه مولوی صدای فریادهای زنی را شنیدند که میگفت: «به دادم برسید. من خودکشی کردهام.» این زن مدعی بود که مدتی قبل شوهرش را از دست داده و بهدلیل افسردگی، با خوردن مقداری محلول اسیدی، تصمیم گرفته به زندگیاش پایان دهد اما حالا پشیمان است. همسایهها با شنیدن حرفهای او اورژانس را خبر کردند و دقایقی بعد زن جوان به بیمارستان انتقال یافت.
بوی تعفن
این همه ماجرا نبود، چرا که همزمان با انتقال زن جوان به بیمارستان، از آنجا که بوی تعفن شدیدی از خانه او به مشام میرسید، همسایهها به ماجرا مشکوک شدند و پلیس را هم در جریان قرار دادند. مأموران کلانتری مولوی راهی محل حادثه شدند و یکی از همسایهها به آنها گفت: زن جوانی که اقدام بهخودکشی کرده، چند وقتی میشود که به همراه شوهرش در یکی از آپارتمانهای ساختمان ما ساکن شده است. اما از حدود یکماه پیش خبری از شوهرش نیست. چند روزی میشود که بوی تعفن از آپارتمان آنها به مشام میرسد و همین مسئله ما را نگران کرده است.
کشف جسد
درحالیکه زن جوان در بیمارستان تحت درمان بود، مأموران کلانتری با قاضی رحیم دشتبان، بازپرس جنایی تهران تماس گرفتند و به دستور وی وارد خانه زوج مرموز شدند تا منشا بوی تعفن را کشف کنند. آنها پس از جستوجو در اتاق خواب با جسد بوگرفته مردی حدودا 38ساله مواجه شدند که زمان زیادی از مرگش میگذشت. جسد دور ملحفهای پیچیده و روی آن بتن و سیمان ریخته شده بود. با این حال بوی تعفن آپارتمان را پر کرده بود.
دقایقی بعد بازپرس جنایی تهران به همراه تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات آغاز شد. جسد مرد جوان گوشه اتاق خواب قرار داشت و علت اصلی مرگ او مشخص نبود. از سوی دیگر متخصص پزشکی قانونی میگفت که حدود یکماه از زمان مرگ وی میگذرد. تنها کسی که اسرار این جنایت را میدانست، همان زنی بود که بهخاطر خودکشی به بیمارستان منتقل شده بود.
او با کمک پزشکان از خطر مرگ نجات یافت و وقتی مأموران را مقابل خود دید، گفت: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم اما یکماه پیش او به طرز غیرمنتظرهای فوت شد. حالش خیلی خوب بود و مشکلی نداشت اما یک شب متوجه شدم که نفس نمیکشد و احتمال دادم سکته کرده است.
ترسیدم به کسی زنگ بزنم چون فکر میکردم مرا در مرگ او مقصر میدانند. به همین دلیل جسد او را به داخل اتاق خواب بردم و روی آن پارچهای انداختم. بعد متوجه شدم که بو گرفته و تصمیم گرفتم روی آن بتن بریزم. وی ادامه داد: من شوهرم را دوست داشتم و پس از مرگ او دچار افسردگی شده بودم و روز حادثه تصمیم گرفتم محلول اسیدی بخورم و به زندگیام پایان بدهم اما پس از آن پشیمان شدم و از همسایهها کمک خواستم. با اظهارات این زن، این فرضیه که وی شوهرش را به قتل رسانده قوت یافته است. از این رو برای او قرار بازداشت صادر و جسد شوهرش نیز به پزشکی قانونی منتقل شده است تا علت مرگ او مشخص شود.
دیدگاه تان را بنویسید