چرا توقع آمریکا درباره مذاکرات غلط زیادی محسوب میشود؟
کیهان/ آمریکا و غرب، از دولت جدید ایران انتظار دارد زودتر به مذاکرات وین باز گردد و مذاکرات را از همان جا که متوقف مانده، ادامه دهد. آنها ادعا میکنند با دولت قبلی ایران، درباره 70 تا 90 درصد مسائل به نتیجه رسیده بودند(!)
این انتظار و ادعا از چند جهت مخدوش است. نخست اینکه دولت اوباما، در ماههای پایانی خود ادعا کرد از طرف دولت پس از خود (ترامپ) هیچ تضمین و تعهدی نداده و دولت جدید، خود راسا و بر اساس منافع و مصالحی که تشخیص میدهد، درباره برجام تصمیم میگیرد!
بهعنوان مثال، وقتی آقای روحانی 27 دی 95 گفت «برجام، توافق دوجانبه نیست که ترامپ بگوید خوشم میآید یا بدم میآید»، به فاصله یکی دو ساعت، جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در دولت اوباما پاسخ داد: «ما برای آینده توافق در دولت بعدی #تضمین ندادهایم. اوباما بارها گفته که این دولت درخصوص آنچه دولت بعد میکند، هیچ تضمینی نداده است. دولت بعدی بر اساس اینکه چه چیزی را در راستای منافع ملی تشخیص میدهد، تصمیم مقتضی را در قبال توافق خواهد گرفت»!
وقتی ترامپ روی کار آمد، برخلاف دولت اوباما، ظاهر و باطن رفتار آمریکا را یکی کرد. به جای تظاهر به پایبندی به برجام در عین نقضهای پیاپی آن، اعلام کرد بهطور یکطرفه از توافق خارج میشود و رسما برجام را زیر پا گذاشت.
دموکراتها و بایدن هم اگرچه ژست منتقد رفتار ترامپ درباره توافق را میگرفتند، اما وقتی دولت جدید آمریکا را تشکیل دادند، به جای بازگشت به دوره اوباما (لغو تحریمها ولو به شکل نمایشی و محدود)، رویکرد بایدن را بیشتر پسندیدند. بنابراین تا دو ماه (اوایل فروردین امسال) از مذاکرات طفره رفتند؛ پس از آن نیز در چند نوبت بر تحریمها افزودهاند.
به عبارت دیگر، دو دولت پس از اوباما، در گفتار یا رفتار و یا هر دو، اذعان کردهاند که توافق و تعهد دولت قبلتر از خود در آمریکا را معتبر و محترم نمیشمارند. تروئیکای اروپایی هم در قول و فعل، این خباثت آمریکا را تایید کردهاند. با این وصف، آمریکا و تروئیکای اروپایی غلط میکنند در حالی که برای اصل توافق برجام (تایید شده توسط قطعنامه 2231 شورای امنیت) و تعهد دولت وقت آمریکا، پشیزی ارزش قائل نیستند، ادعا کنند که مذاکرات وین، باید از همانجا که با دولت قبلی ایران پیش بردهاند، پیگیری شود.
ثانیا، به جز شخص آقای روحانی، هیچکس دیگر در دولت سابق - بهویژه ظریف و عراقچی بهعنوان متولیان مذاکره- ادعا نمیکردند توافق نهایی شده و تنها جزئیات مختصر باقی مانده است. فقط آقای روحانی (بهخاطر خالی بودن دستش از کمترین دستاورد قابل عرضه به مردم) مدعی توافق فرمالیته بود و گرنه، حتی آقایان ظریف و عراقچی و دیگران هم اذعان داشتند که آمریکا نه حاضر به لغو 1500 تحریم پسابرجامی است- که در دوره شش ساله اجرای توافق دو برابر شده- ، نه راستیآزمایی موثر لغو تحریمها پیش از عضویت دوباره در برجام را میپذیرد، و نه تضمین میدهد که دولت فعلی یا بعدی آمریکا مجدداً مرتکب عهدشکنی نشود. در واقع آمریکا با درکی که از شخصیت خاص روحانی و تهیدستی وی داشت، دنبال آن بود که بدون برآورده کردن مطالبات مشروع ایران، صرفا بتواند دوباره عضو برجام شود و به مکانیسم ماشه آن دسترسی پیدا کند.
این رفتار خدعهآمیز و به دور از صداقت آمریکا، طبیعتاً مورد مخالفت مجلس شورای اسلامی، «هیئت نظارت» تحت نظر شورای عالی امنیت ملی، و رهبر انقلاب قرار گرفت.
دولت آمریکا اکنون در حالی که رسما توافق را زیر پا گذاشته و خبط و خیانتش محرز است، نمیتواند به همراه سه دولت اروپایی دنبالهرو، برای دولت جدید ایران تعیین تکلیف کند. آمریکا همین ماهها متهم است که حتی به متحدان خود هم خیانت میکند و مطلقا قابل اعتماد نیست. دولت اشرف غنی در افغانستان، و دولت ماکرون در فرانسه، آخرین موارد خیانت آمریکا را تجربه کرده و به صراحت اذعان کردهاند آمریکا قابل اعتماد نیست. اردوغان رئیس دولت ترکیه نیز طی روزهای اخیر دستکم دو بار اعلام کرده آمریکا قابل اعتماد نیست.
بنابراین، دولت آمریکا به جای بازی با کلماتی مثل مذاکره، باید قبل از هر چیز برای اعتبار نابود شده خویش به دست خودش، چاره کند تا بتواند حداقل اعتماد دولت جدید جمهوری اسلامی و ملت ایران را کسب کند. در غیر این صورت، دولت قبلی ایران، شش ساله پس از اجرای برجام را سرگرم مذاکرات در وین و نیویورک و پاریس و توکیو و... برای سر عقل آوردن دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن برای انجام رفتار مسئولانه بود؛ اما کمترین موفقیتی به دست نیاورد. در واقع، مذاکره برای مذاکره، از همان دی ماه 94 که آمریکا سرگرم کارشکنی در انجام تعهدات (لغو تحریمها) شد، بیحاصل بود اما شش سال دیگر ادامه یافت و اکنون با رسیدن به نقطه اشباع، مطلقا جای تداوم و ارزش تکرار را ندارد. آصفی: بدون لغو تحریمها آیندهای برای برجام قابل تصور نیست
سخنگوی وزارت خارجه در دولت اصلاحات تاکید کرد: نقض برجام از دوره اوباما و بایدن شروع شده و آمریکا که این گره را انداخته، باید خودش هم گره را باز کند وگرنه به تعبیر رئیسجمهور، مذاکره برای مذاکره فایدهای ندارد.
حمیدرضا آصفی که سابقه سفارت در کشورهایی مانند فرانسه را هم در کارنامه خود دارد، ضمن جامع خواندن سخنرانی رئیسجمهور در نشست عمومی سازمان ملل گفت: تفاوتی بین بایدن و ترامپ نیست. وقتی در معاهده آمریکا، استرالیا و فرانسه اتفاقات اخیر رخ داد، روزنامه لوموند فرانسه نوشت این قرارداد نشان داد که بایدن با ترامپ هیچ فرقی ندارد و بایدن هم یکجانبهگراست.
آصفی در گفتوگو با شبکه «العالم» با اشاره به سخنرانی بایدن در مجمع عمومی سازمان ملل افزود: ما چطور میتوانیم به بایدن اعتماد کنیم؟ نقض برجام از زمان بایدن و اوباما شروع شد. آمریکا در زمان اوباما و معاون اولی بایدن به تعهدات مالی، بانکی، بیمهای و کشتیرانی خودش در چارچوب برجام پایبند نبود و از همانجا نقض تعهدات را شروع کرد. این اشتباه بزرگی است که فکر کنیم ترامپ نقض برجام را شروع کرد. نقض برجام از خود بایدن شروع شد. نمیشود به حرفهای بایدن و سیاستمداران آمریکایی اعتماد کرد.
این دیپلمات کشورمان درباره آینده برجام گفت: در برجام گره افتاده و کار، سخت و پیچیده است. آمریکا گره را انداخته است و باید خودش آن را باز کند. اگر آقای بایدن و تیمش گره را باز کنند میشود آیندهای برای برجام متصور بود وگرنه همانطور که رئیسجمهور کشورمان اشاره داشتند، مذاکره برای مذاکره مفید نیست.
آصفی ادامه داد: من تصور نمیکنم اروپاییها روش خودشان را تغییر بدهند. اروپاییها آمریکا را همراهی میکنند. با توجه به مناقشه اخیر در مورد خرید زیردریایی توسط استرالیا، فکر میکنم اروپاییها اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند. گذشته اروپا نشان داده که آنها ارادهای برای تاثیرگذاری بهعنوان یک واحد مستقل ندارند اگرچه ظرفیت این موضوع در آنها وجود دارد. البته انگلیس به شکل موذیانهای در حال تضعیف اتحادیه اروپاست اما بقیه اروپاییها میتوانند از خودشان استقلال رای نشان دهند.
آصفی در پاسخ به سوالی مبنی بر مشخصههای دیپلماسی دولت سیزدهم گفت: دولت دکتر رئیسی، سیاست خارجی متوازنی را در دستور کار قرار داده است. اولویت به کشورهای آسیایی، همسایگان و کشورهای مسلمان داده شده است. پانزده همسایه ایران، چین و روسیه جزو همکاران جدی ما هستند.
سخنگوی اسبق وزارت خارجه در پایان با اشاره به پیوستن ایران به پیمان شانگهای گفت: با حضور ایران در پیمان شانگهای فضای امنیتی مطمئنتری در منطقه خواهیم داشت و همکاریهای اقتصادی موثرتری رقم خواهد خورد. آمریکا میخواست افغانستان باتلاقی برای ایران، روسیه و چین باشد
آمریکا امیدوار بود افغانستان را تبدیل به باتلاقی برای ایران و روسیه و چین کند.
روزنامه ایتالیایی ایلجورناله ضمن انتشار این خبر نوشت: در بیستمین سالگرد حادثه 11 سپتامبر باید پرسید آیا جنگ اعلامی علیه تروریسم، به هدفی که ادعا میکرد، رسیده است؟ با مشاهده بازگشت طالبان بر سر قدرت در همان جایی که همه چیز از آنجا آغاز شده بود و مجموعهای از رویدادها، به نظر می رسد پاسخ، منفی است.
آمریکا با ۱۱ سپتامبر، جهان تکقطبی و قدرت شکستناپذیر را اعلام کرد. اما هشت تریلیون دلار هزینه، فعالیتهای ضدتروریستی در 85 کشور جهان و بیش از یک میلیون کشته در سراسر جهان، کافی نبودند زیرا تروریسم بیست سال بعد از حادثه 11 سپتامبر هنوز وجود دارد و از سلامتی خوبی نیز بهرهمند است. درست است که بنلادن کشته شد و القاعده در سایه رفت لیکن سایر شیوخ تروریسم و متقاضیان جدید خلافت در این میان وارد صحنه شدند و به ائتلافهای مختلف هواداران نشان دادند که چگونه در برابر گلوله مقاوم هستند.
برای درک علل واقعیت باید به آمار و ارقام نگاه کرد: جنگ در افغانستان طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا بود که بیشتر از مجموع دو جنگ جهانی و ویتنام طول کشید. همچنین پرهزینهترین جنگ بود. این جنگ، ضداقتصادیترین جنگ برای آمریکا بود و هزینهای معادل 300 میلیون دلار در روز به همراه داشت. اقدامات تروریستی در اروپا و آمریکا از دهه اول هزاره جدید سه برابر شدند. جنگ علیه تروریسم 38 میلیون آواره و پناهجو به همراه داشت و نقشی مهم در کمک به تروریسم بینالملل در جهت گسترش فرایند خود ایفا کرد.
زبیگنیو برژینسکی در زمان خود سوال مهمی را مطرح کرده بود مبنی بر اینکه برای تاریخ جهان چه چیزی مهم است: طالبان یا سقوط نبرد امپراطوری شوروی؟ اما همان سوال امروز اینگونه تغییر میکند: «برای تاریخ جهان چه چیزی مهم است: طالبان یا نبرد علیه انتقال چندقطبیگری؟».
ایدئولوژی جهادی طالبانی و ضد غربی در هر کجای جهان ترویج یافته لیکن هزینه آن را اروپا و آمریکا میپردازند. افغانستان به دست طالبان افتاد. آمریکا این کشور را در شرایط مشابه سال 2001 رها کرد: بیثبات و در خطر. وضعیتی که استراتژیستهای بایدن امیدوار بودند این کشور را به یک باتلاق غیرقابل مدیریت و ضداقتصادی برای چین، روسیه و ایران و سایر رقبا تبدیل سازد. احیای برجام بدون لغو تحریمها مأموریت تازه محافل غربگرا
محافل رسانهای غربگرا، به جای طلبکاری از آمریکا و اروپا که ضمن نقض تعهدات برجامی خود، موجب خسارت بیش از 100 میلیارد دلاری به ایران شدند، با ادبیات مختلف چنین القا میکنند که ایران باید از مطالبه لغو مؤثر، تضمین شده و قابل راستیآزمایی تحریمها کوتاه بیاید و در واقع برجام بییال و دم و اشکم را که صرفاً تعهدات ایرانی آن باقی مانده بپذیرد!
این فضاسازی که به برخی مستندات آن در ادامه اشاره میشود، در حالی است که اجرای نامتوازن، ناهمزمان و بدون تضمین واقعی و امکان شکایت ظرف 6 سال گذشته، صرفاً موجب زیان ایران و خدعه و عهدشکنی آمریکا شد. در ادامه عهدشکنیهای دولت اوباما (از جمله با اعمال تحریمهایی مثل ویزا، آیسا، سیسادا و...)، دولت ترامپ به اجرای تحریمهای کاتسا پرداخت که زیرسازی آن در دوره اوباما انجام شده بود. و سرانجام، آمریکا با اطمینان گرفتن نیابتی از دولت روحانی مبنی بر این که در صورت خروج آمریکا از برجام، دولت وقت ایران همچنان در برجام میماند و تعهدات خود را (یکطرفه!) ادامه میدهد، دولت ترامپ از برجام خارج شد.
پس از آن، دولت بایدن در دی ماه سال گذشته سر کار آمد اما با وجود انتقاد از خروج ترامپ از برجام، حاضر نشد به لغو تحریمها طبق تعهد برگردد، و ترجیح داد همان سیاست نکوهش شده ترامپ (فشار حداکثری) را ابزار زورگویی و باجخواهی جدید از ایران چه درباره برنامه هستهای (تمدید برخی محدودیتهای رو به اتمام) و همچنین مطالبه محدودیتهای جدید در زمینه برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران شود.
در متن چنین خباثتی بود که رهبر انقلاب با جمعبندی موضع نظام تأکید کردند آمریکا باید همه تحریمها را لغو کند و تضمین بدهد که بدعهدی سابق در خروج از توافق را در آینده تکرار نمیکند و همچنین لغو تحریمها از سوی ایران راستیآزمایی شود، پس از آن است که آمریکا میتواند دوباره به برجام برگردد و یکی از اعضای آن باشد. اتقان و استحکام این موضع حکیمانه، حتی در محافل آمریکایی و اروپایی نیز بارها مورد اعتراف قرار گرفته است. بر همین اساس، آذرماه سال گذشته مجلس شورای اسلامی با هماهنگی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، مصوبهای بازدارنده را برای بازگشت توازن در اجرای برجام به تصویب رساند.
در چنین شرایطی و در حالی که توپ در زمین آمریکا و اروپاست، برخی محافل رسانهای غربگرا آدرس غلط به مخاطبان میدهند؛ چنان که روزنامه زنجیرهای آرمان در تیتر یک خود نوشت: پیششرط ایران، نشدنی است(!)
این روزنامه انگار که حقوق بگیر وزارت خارجه یا خزانهداری آمریکاست، مینویسد: حتی زمانی که رئیسی به عنوان رئیسجمهور، حسین امیرعبداللهیان را به جای چهرههایی مانند سعید جلیلی برای وزارت خارجه معرفی کرد بسیاری این موضوع را نشان از همان احتمال تداوم مذاکرات با غرب در دولت وی ارزیابی میکردند چراکه امیرعبداللهیان مانند سعید جلیلی یا علی باقری از مخالفان صرف برجام به شمار نمیآمد و یک چهره نسبتاً معتدلتری نسبت به باقی آنها بود که چند سالی هم در دولت روحانی، معاون عربی، آفریقایی وزارت خارجه به شمار میآمد. اما طی روزهای اخیر برخی اتفاقات زنجیرهوار برخلاف این تفکر و امید رقم خورده است. یکی از مهمترین آنها مهرهچینی امیرعبداللهیان بود که معنادار مینمود. در حالی که بسیاری بر ضرورت وجود عباس عراقچی در وزارت خارجه برای احیای برجام و تداوم مذاکرات تاکید میکردند، او را تغییر داد. در چنین شرایطی ناگهان علی باقری کنی یکی از همان مخالفان برجام و از یاران همیشگی سعید جلیلی را به عنوان معاون سیاسی وزارت خارجه انتخاب کرد و این خود حدیث مفصلی بود از این مجمل. از سویی دیگر حرکت به سمت شرق این روزها بیش از هر زمان دیگری شتاب گرفته است. پیوستن به پیمان شانگهای در چنین برههای از دید عدهای بیدلیل نیست. اقدامات تهران در زمینه فعالیتهای هستهای هم به شدت به سمت و سوی خاصی حرکت میکند، کار به جایی رسیده که آژانس بینالمللی اتمی از اقدامات ایران ابراز نگرانی کرده است.
آرمان میافزاید: مسئله از سرگیری مذاکرات زمانی با پیچیدگیهای بیشتری روبهرو میشود که اندکی در اظهارنظرهای روز گذشته محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی درنگ کنیم. او برای از سرگیری مذاکرات احیای برجام شرط تعیین کرده. یعنی قبل از گفتوگو برای به تفاهم رسیدن(!) بر سر لغو تحریمها اظهار داشته که باید همه تحریمها رفع شود. او گفته است «ایالات متحده باید تمام تحریمهای خود علیه ایران را لغو کند تا مذاکرات متوقف شده برای احیای توافق هستهای سال 2015 از سر گرفته شود». پیششرط شروع برای مذاکرات برجامی در حالی است که حسن روحانی رئیسجمهور سابق عدم توافق نهایی بر سر احیای برجام پس از پایان مذاکرات مجدد را اصرار ساختار کلان کشور برای لغو همه تحریمها حتی تحریمهای غیرهستهای میدانست که غیرممکن مینمود.
روزنامه شرق هم با کنار هم گذاشتن نطقهای رئیسجمهور کشورمان و بایدن در سازمان ملل، چنین القا کرده که آمریکا آماده بازگشت به برجام است، اما ایران نه!
روزنامه اعتماد نیز مینویسد: اگر ایران قصد نادیده گرفتن شش دور مذاکره برگزار شده در وین را داشته باشد روند از سرگیری مذاکرات میتواند بسیار طولانیتر از مدت زمان قابل پیشبینی شود.
از زمان روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده، تحلیلگران بسیاری درباره پایان دوره انزوای ایالات متحده در پرونده برجام به دلیل رفتارها و تصمیمهای یکجانبه دونالد ترامپ هشدار دادهاند. نشانههای این پایان را هم میتوان در موضعگیریهای مشترک و همراهی سه کشور اروپایی با دولت جو بایدن در مواجهه با مذاکرات برجام دید.
یک نویسنده اعتماد نیز قبلا شروط ایران درباره لغو راستیآزمایی و موثر تحریمها و اخذ ضمانت از آمریکا را شروطی غیرعملی توصیف کرده بود.
سایت انتخاب نیز به نقل از یک نشریه آمریکایی مدعی شده خواستههای طرف ایرانی عملی نیست.
آنچه از مرور همه این تحلیلها برمیآید، اصرار بر سر هم بندی مذاکرات و فراهم آوردن مجال بازگشت آمریکا به برجام (و دادن دسترسی به مکانیزم ماشه برای بازگرداندن خودکار تحریمهای سازمان ملل بدون کسب رضایت سایر اعضای شورای امنیت) است؛ آن هم بدون اینکه تحریمهای اصلی لغو یا ادعای لغو آنها راستیآزمایی شود و آمریکا تضمین بدهد که چند وقت دیگر، مجددا - و این بار به عنوان عضو رسمی برجام - دبّه نمیکند!
دیدگاه تان را بنویسید