روز اربعین در کربلا چه گذشت؟
پژوهش درباره اربعین حسینی و پاسخ به این پرسش که آیا کاروان حسینی پس از واقعه عاشورای سال ٦١ هجری به کربلا بازگشتند یا نه، باب مهمی را در تاریخ تشیع گشوده است.
در این میان گروهی از دانشمندان مسلمان این موضوع را تایید کرده و گروه دیگر، چنین احتمالی را دور از حقیقت و حتی ناممکن دانسته اند. کنکاش و پژوهش در موضوع اربعین حسینی بحث تاریخی مهمی است. بحث از این که ایا کاروان حسینی پس از ماجرای حرکت دادنشان به کوفه و شام، ایا دیگر بار به کربلا آمدند؟
چنین مشهور است که سر مبارک حضرت را در اربعین نخست ، کاروان اهل بیت به کربلا اورده وحضرت سجًاد ع ، سر مبارک را در کنار پیکر مقدس امام حسین ع ، بخاک سپرده اند که در تاریخ از ان به ( مَرَدً الراس ) نام برده اند.
اگر چنین است، در چه زمانی امدند؟ ایا در اربعین اول می توانستند به کربلا برسند؟ یا امکان نداشته و در اربعین دوم بازگشتند یا در تاریخ دیگری بوده است؟ اینها برخی از احتمالات و مسائل مطرح در این زمینه است.یکی از مسائل مورد طرح و مهم در تاریخ عاشورا ، حضور کاروان اهل بیت ع در نخستین اربعین شهادت ان حضرت در کربلا می باشد. این مطلب به ویژه در دوقرن اخیر مورد سخن قرار داشته وبزرگانی در هردو سو با اوردن دلائلی به تایید ویا نقض ان پرداخته اند.
مخالفین حضور کاروان در سال ٦١ هجری بر این عقیده هستند که کاروان اسرای اهل بیت ع چگونه تنها در طول چهل روز ، مسیر طولانی کربلا به کوفه راپس از توقفی دو یا سه روزه در کوفه طی کرده وانگاه کاروان با طی راه از شمال عراق به ترکیه گذر کرده و سپس به لبنان ودر پایان به شام رسیده باشند. وبعد از توقفی که از ده روز تا یک ماه عنوان شده است ، مجددا کاروان در راه بازگشت به مدینه ، به کربلا بازگشته باشند؟
بنا به اشاره وتاکید بزرگانی همچون شیخ مفید ، شیخ طوسی ، علامه حلًی ، کفعمی وعلامه مجلسی ودر عصر اخیر ، محدًث نوری ،اعلی مقامهم الشریف ،روز بیستم صفر، روزی است که جابر بن عبد الله انصاری یار پیغمبر، خود را از مدینه به کربلا رسانید وتوفیق زیارت قبر حضرت اباعبدالله(ع) را یافت ونام او به عنوان نخستین زائر سیدالشهداء در تاریخ به ثبت رسید.
این بزرگان نقل کرده اند که جناب جابر در روز بیستم صفر سال ٦١ هجری ، در نخستین اربعین شهادت حضرت ، برای زیارت به کربلا امد.
جابر از بزرگان و صحابه جلیل القدر پیغمبر است که در حدود نود سالگی از دنیا رفت. وی از شاهدان شب دوم عقبه در قضیه منی و از حاضران در جنگ خندق و بیعت شجره است.
او ۱۸ جنگ را در رکاب پیغمبر جنگید و در جنگ صفین از یاران امیرالمؤمنین(ع) بود.ایشان توفیق درک و همراهی با رسول خدا ص ، امیر المومنین ع ، امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین و امام باقر(ع) را نیز داشته است. او حامل پیام سلام رسول خدا ص به امام باقر ع بوده است. این جایگاه ،ذهن را بر این می دارد که از انجا که جابر ، هنگام حرکت امام حسین ع به کربلا ، نابینا بوده واز درک فیض شهادت محروم می گردد ، لیکن چنین بنظر می رسد که با اشاره از سوی رسول خدا ص ، ماموریت مهمی را در پیش داشته است که برای نخستین بار ، اربعین حسینی در جهان دوران خود عَلَم کرده وبه زیارت حبیب خود نائل گردد وحماسه اربعین را بوجود اورد.جابر از راویان حدیث است که ۱۵۴۰ حدیث از اونقل گردد ه است.
اینجانب با اینکه هیچگونه گواه تاریخی بر این مدعا در دست ندارم ، لیکن معتقدم حرکت تاریخی جابر ، می بایست به اشاره رسول خدا ویا امام معصومی بوده باشد که چنین ، حرکتش جاودانه شده ومهمتر اینکه ( اربعین ) را برای نخستین بار در تاریخ خلقت ، رقم زده وماندگار نمود!
عطیه بن سعد عوفی که همراه جابر در زیارت اربعین بوده است و برخی به اشتباه، او را غلام جابر معرفی می کنند ، نیز از دانشمندان و مفسران است. او که توفیق حضور در کربلا را در رکاب جابر یافته، از مردان علم و حدیث است و روایات بسیاری در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) از او نقل شده است.وی مفسری بزرگ در قران بشمار می امد و خود می گفته است: من قران را سه بار با دید تفسیری و ۷۰ بار با نگاه قرائتی بر ابن عباس خواندم.
عطیه می گوید: به همراه جابر به قصد زیارت سیدالشهدا ع امدم. جابر در کنار فرات غسل کرد و با ان کیفیت خاص ذکر می گفت و بعد به من گفت که دستم را روی قبر بگذار و از حال رفت و سه بار یا حسین گفت و سپس خطاب نمود: «حبیب لا یجیب حبیبه.. .» تا اخر و بعد ان زیارت را خواند که زیارت بسیار عجیبی است.
این که جابر گفت: دستم را روی قبر بگذار، گواه بر این است که نابینا بوده و همین عذر و دلیل عدم حضور او در رکاب امام حسین(ع) در رخداد عاشورا است.
حضور عطیه عوفی در کنار جابر را تاریخ اشاره ننموده است.
دو احتمال در این باره داده می شود: یکی این که عطیه در ان سال به حج رفته و سپس همراه جابر از مدینه به سمت عراق و کربلا حرکت کرده است. احتمال دیگر این است که جابر از مدینه به کوفه رفته باشد، و در واقع عطیه از کوفه به جابر ملحق می شود و به سوی کربلا می اید.
در این راستا تردیدی وجود ندارد که کاروان اسرای اهل بیت ع و سر مبارک امام حسین ع وسرهای شهدا ، بعد از اینکه دشمنان انها را به کوفه بردند و چند روزی را در کوفه مانده وسپس به شام حرکت دادند، در روز اربعین همان سالی که امام حسین ع به شهادت رسیدند، به کربلا بازگشتهاند، و درتاریخ امده است که کاروان اهل بیت ع واسیران خاندان رسول خدا ص ، هنگام بازگشت به کربلا و دراربعین حسینی با جابر بن عبدالله انصاری ـ صحابی بزرگوار- که بعد از شهادت امام حسین ع برای زیارت ان حضرت امده بود، ملاقات نمودهاند. این زیارت در همان سال نخست شهادت امام حسین ع و نخستین زیارت اربعین ایشان به شمار میاید. همچنین ثابت است که زیارت اربعین یکی از زیارتهای معتبر است و احادیث و روایات، مردم را نسبت به این زیارت ترغیب کردهاند تا جایی که این زیارت از نشانههای مؤمن شمرده شده و مؤمنان هر سال این زیارت را انجام داده و بر ان مواظبت کردهاند.این زیارت تا بدانجا بوده است که امامان معصوم ع از انجا که در ان دوران شیعیان ومومنان ، در بخش های کشور اسلامی همچون کوفه وبصره ومدینه وجز اینها پراکنده بودند ، به قصد شناسایی واعلام موجودیت ، زیارت امام حسین ع در اربعین ودر کربلا را نشانه ای از نشانه های پنجگانه مؤمن بشمار اورده وبه زبانی ، روز اربعین ، بزرگترین گردهمایی شیعیان در ان هنگام بشمار می امده است وتاکید معصومین ع ، بر زیارت اربعین ، می تواند یکی از دلایل همبستگی از سویی واز سوی دیگر ، جهانی کردن حرکت ومظلومیت امام حسین ع بشمار اید.
اما در راستای حضور کاروان ونیز حضور جابر ودیدار با کاروان اسرای کربلا ، نظر مشهور و معتبر شیعه از قدیم این بوده است که کاروان در مسیر بازگشت خود به مدینه منوره، در همان سال به کربلا بازگشته و پس از دفن سر مبارک حضرت ( وبه قولی سایر شهدای کربلا) وزیارت مزار شهیدان ، از انجا عبور کردهاند.
البته برخی از علماوصاحبنظران واگاهان معتقدند بازگشت ان بزرگواران در همان سال نبوده است و سال بعد از شهادت، یا دیرتر از بیستم صفر، به کربلا را تاریخ بازگشت کاروان بشمار اورده اند؛ زیرامعتقدند سفر طولانی به شام و بازگشت به کربلا از نظر زمانی در این مدت ممکن نبوده و بازگشتشان دور از نظر بشمار می اید.
اما با دقًت در این راستا وطول مسیر ونقشه حرکت کاروان در مسیر رفت وسپس بازگشت ؛ وبودن راه اصلی وحرکت دادن کاروان در راه رفت به شام وعبور دادن کاروان ال الله از شهرها ومراکز مهم ان هنگام برای استفاده تبلیغاتی ، همه وهمه نتیجه دیگری را در این راستا بدست می دهد!
گواه های تاریخی ودقیق وکارشناسی شده جغرافیایی تاکید میکند، طی این مسیر در ان مدت زمان، امکانپذیر بوده است.
حتی بازگشت انها در این مدت زمان بر اساس مواردی که بدان اشاره می گردد ، عملی بوده وکاروان در اربعین نخست بعد از شهادت خود را به کربلا رسانیده اند.
تردیدی وجود ندارد که دشمن، اسیران را بر شتران نشانده ـ و در برخی نصوص امده که شتران بدون جهاز بودهاند ـ و روز یازدهم محرم به کوفه برده شده و در روز دوازدهم یا سیزدهم محرم وارد کوفه شدهاند.
انگاه کاروان پس از توقف دو روزه وبه نقلی شش روز ، از کوفه خارج شده ، و در اول صفر وارد شام شدهاند. این به معنای ان است که کاروان مسیر کوفه به شام را تقریبا دوازده روز، ویا هفده روز طی نموده است.
در تاریخ مشهور است که دشمن، اسیران را از مسیری طولانیتر به شام برده است. یعنی از کوفه به سمت جایی که امروز شمال عراق است حرکت کردهاند؛ بدین معنا که کاروان از بغداد به تکریت ، سپس موصل و تلعفر و بعد از نصیبین در ترکیه فعلی رد شدهاند. از انجا وارد سرزمین سوریه شده و از رقًه و حلب گذر کرده ومکان وجایگاه مسجد النقطه،یاد اورحضور کاروان در سفر به شام است. کاروان از این پس به حما و حمص و سپس به شرق لبنان رفتهاند. از شهر بعلبک رد شده و انگاه در مسیر شرق به سمت منطقه زبدانی رفته و از جهت غربی دمشق وارد ان شدهاند.
گفتنی است که در برخی از این شهرها ومراکز مهم ، مردم با شناختن خاندان رسول خداص لب به اعتراض ، گشوده وتاریخ به سورش هایی در این موارد کرده است.
دلیل گذر از این مسیر طولانی هم این بود که دشمن در نظر داشت قدرت نظامی خود را به نمایش گذارد.
اماکاروان در راه بازگشت خود از شام به کربلا، مسیر کوتاهتر را طی کردهاند که برخلاف مسیر پیشین خالی از سکنه بوده است. این مسیر به مرزهای اردن کنونی نزدیک بوده است. انان چند روز بعد از حضور در شام، قبل از اینکه مسیر خود را به سمت مدینه منوره ادامه دهند از مسیرالانبار به کربلا رفتهاند. علامه مجلسی مدت حضور انان در شام را ده روز براورد کرده که به واقعیت نزدیک تر است.البته توقف کاروان در سام را مورخین متفاوت نقل کرده اند لیکن سخن مرحوم مجلسی به حقیقت نزدیکتر است.
بر این اساس، بین شام و کوفه حداقل سه مسیر اصلی وجود داشته است و احتمالا کاروان اسرا از یکی از این سه مسیر خود را به شام رسانیدهاند. کوتاهترین مسیر موجود، مسیر «بادیةالشام» است که تقریبا ۸۰۰ کیلومتر است.
مسیر دوم مسیر کناره فرات است که به اب نیز دسترسی داشته و حدود یکهزار و ۲۰۰کیلومتر مسافت ان بوده است. اما طولانیترین مسیر، یکهزار و ۶۰۰ کیلومتر درازا دارد و از شهرهایی مثل تکریت، موصل، نصیبین و حلب عبور میکند. در واقع اگر نقشه امروزی این مسیر را ملاحظه کنیم از چندین کشور عبور میکند.
فاصله طولانی کوفه به شام طبق محاسبات کنونی تقریبا ١٨٠٠ تا ١٩٠٠کیلومتر براورد می گردد.
این به معنای ان است که کاروان در هنگام بازگشت، روزی ١٢٠ تا ١٥٠ کیلومتر را طی می کردهاند، و این برای حرکت شتران ، طبیعی بوده است.
طبق گفته کارشناسان میانگین سرعت حرکت شتر، در مسافتهای کوتاه حداقل ٦٥ تا ٧٠ کیلومتر در ساعت، و در مسافتهای طولانی تقریبا ٤٠ کیلومتر در ساعت، و میانگین حرکت اهسته شتران بین ٨ تا ١٠ کیلومتر در ساعت است؛ متوجه می گردیم که سرعت شتر، تفاوت چندانی با میانگین سرعت انسان پیاده ،ندارد. بنابراین می توان اظهار داشت که کاروان با سرعت بسیار معمولی از کوفه راه افتاده است ، وبه قصد نمایش وجز اینها ، واستفاده از راههای غیر معمول وگذراندن کاروان از شهرهای مهم، زمان بیشتری را در راه کوفه تا شام ، سپری کرده باشند.
به نظر میرسد کاروان در راه بازگشت از شام ، که در دهم ماه صفر صورت گرفته است ، با سرعتی تند تر از معمول حرکت کردهاند. همانطور که در تاریخ اشاره شده است مدت زمان حضور کاروان اسرا در شام بیش از این مدت نبوده زیرا که با خطبه های حضرت زین العابدین ع وحضرت زینب ع ونیز بعد از وفات حضرت رفیه ع ، سرایط به نفع اهل بیت ع پیش رفته وبودن کاروان در شام به مصلحت یزید ودستگاه حاکمه نبود
در پایان چنین نتیجه میگیریم که طبق اشارات ومتون تاریخی ، اسرای اهل بیت ع به همراه سر مبارک امام حسبن ع در روز اربعین همان سال به کربلا رسیده اند واربعین حسینی در همان سال شهادت حضرت ، یعنی سال ٦١ هجری روی داده است.
منبع: مشرق
دیدگاه تان را بنویسید