«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛
آغاز دوباره رادیکالیسیم در اصلاحات؟
تاجیک از تئوریسینهای اصلاحطلبان با طرح موضوع «اصلاحطلبی شورشی» میگوید کنشگری سیاسی باید رادیکال و نفیکننده فرمالیسم محافظهکارانه دولت باشد.
گروه سیاست مثلثآنلاین: اصلاحطلبان معمولا پس از هر انتخابات که دچار شکست میشوند، به تناسب فضای سیاسی و البته جایگاه اجتماعیشان رادیکال میشوند؛ از شکست در انتخابات مجلس هفتم که همه نهادهای نظام را متهم به بیعدالتی انتخاباتی میکردند و انتخابات پرحاشیه 88 تا انتخابات مجلس یازدهم که بعد از آن چهرههایی مانند سعید حجاریان و عباس عبدی اصل انتخابات در ایران را به تمسخر گرفتند. اصلاحطلبان بعد از انتخابات ریاستجمهوی اخیر گرچه نسبت به گذشته قدری آرامتر رفتار کردند که احتمالا به دلیل پذیرش از دسترفتن کامل سرمایه اجتماعیشان بود اما حالا و بعد از گذشت چندماه مشاهده میشود که رویکردهایی رادیکال در میان جبهه اصلاحات بروز و ظهور میکند مشخصا محمدرضا تاجیک، یکی از تئوریسینهای اصلاحطلبان در یادداشت اخیرش رسما اصلاحطلبان را به مواجهه تند علیه حاکمیت دعوت کرده و نوشته است: «چنانچه اصلاحطلبی را نه قسمی رژیم سیاسی -که نوعی عمل یا حالتی از عاملیت اجتماعی- بدانیم که علامت مشخصه آن یورش نقادانه مستمر به خود و اشکال گوناگون سلطه و توتالیتاریسم (نه لزوما قدرت) است، یا با بیانی دیگر آن را در قامت مبارزهای بیامان و مستمر میان قدرت حاکمِ معطوف به ایستایی و ثبات و تمامیتخواهی و حیاتِ زنده و در حال جوش و خروش دموس فرض کنیم، و یا آن را فراشدی بدانیم که دائم در حال ابداع خود است و مبتنی بر نوعی بینظمی برادروار، پیوند غیرسلطهآمیز، بدون محدودیت و بهلحاظ سیاسی برابریطلبانه است که در پی نهادینهسازی نوعی اجتماع سیاسی است که سد راه سلطه شود: نهادهایی که بیشتر نوعی ماتریس هستند تا چارچوب و دربرگیرنده بعدی خیالی، مبتنی بر انتظار و پیشبینی، هستند که در خود توانش پدیدآوردن آداب و رسوم یا به بیانی دقیقتر، نگرشها و رفتارهایی سازگار با رهاییای دارند که از آن خبر میدهند، و یا آن را جریان/گفتمانی ناقد سلطه بدانیم که سیاست را بهمنزله قلمرو آزادی و رهایی فهم میکند، و خودآیینی امر سیاسی را به رسمیت میشناسد، در این حالت، کدامین وصف رساتر از شورشی میتواند اصلاحطلبی در راه را وصف کند؟ اما اصلاحطلبی شورشی همچون دموکراسی نااهل کلود لوفور، مبتنی بر اصل آنارشی نیست و نیز لزوما و ذاتا علیه دولت نیست، اگرچه در تحلیل نهایی، با این ایده ابنسور همسو است که: در شرایط کنونی کنشگری سیاسی یا باید انتقادی، رادیکال، هموارهفعال و نفیکننده فرمالیسم محافظهکارانه دولت، و در نتیجه، شورشی باشد، یا اینکه به چیزی ضدخویش بدل خواهد شد به عبارت دیگر، کنشگر سیاسی خود به نقابی تبدیل میشود که توسط آن قدرتهای توتالیتر و سلطهگر میتوانند در عین حال خود را دموکراتیک هم بنامند. اصلاحطلبی شورشی، نه شکلی از حکومت است که به الیگارشی اجازه دهد به نام مردم حاکمیت داشته باشد، نه شکلی از جامعه است که قدرت کالا آن را ساماندهی کند. اصلاحطلبی جریان و کنشی است بیوقفه علیه هرگونه تغییرستیزی مستبدانه و یا تغییرخواهی قدرتخواهانه. اصلاحطلبی شورشی، جریان/گفتمانی است که خودآیینی امر سیاسی و سویه زیباشناختی و برابریطلبانه سیاست را بهرسمیت میشناسد، و جریانی است همواره برخودشورنده: موجی است که آرامش آن در عدم آن است».
تاجیک در این گفتار سعی میکند که اصلاحطلبان را نیروهایی رفرمیستی معرفی کند که قطب مقابلش استبداد و سلطه است. نکته جالب در یادداشت اخیر تاجیک آن است که او قطب مقابل اصلاحات به معنای نظری را سلطه معرفی نمیکند بلکه مقابل اصلاحطلبان کنونی در ایران، استبداد را قرار میدهد و به نوعی میخواهد با ادبیاتی تئوریک ثابت کند که شرایط کنونی ایران مملو از استبداد است و اصلاحطلبان برای ادامه حیات باید علیه این شرایط اقدام کنند. این فرافکنی بزرگ تاجیک که نیرویی نزدیک به سید محمد خاتمی است، در پی آن است که اصلاحطلبان تا همین چندی پیش دولت را در اختیار داشتند و حالا او میگوید که باید علیه فرمالیسم محافظهکارانه دولت شورشی باشند و نمیگوید این فرمالیسم محافظهکارانه دولت در بستر کدام دولت به وجود آمده است و آیا در همین ایام روی کار آمدن دولت رئیسی امر سلطه در کشور رواج یافته و دولت مستقر قدرت را درون خود تحکیم میکند یا اگر چنین شرایطی وجود داشته باشد، برآمده از رویکرد دولت متبوع اصلاحطلبان یعنی دولت «تدبیر و امید» بوده است؟
از سوی دیگر تاجیک در کنار فضاسازی علیه دولت مستقر هیچ اشارهای نمیکند که علت کنار ماندن اصلاحطلبان از قدرت چه بوده است و چرا در عین حال که خاتمی مخاطبان اصلاحات را دعوت به حضور در انتخابات کرد، جامعه چنین سرد با اصلاحطلبان برخورد کرد که حتی لیست مورد حمایت خاتمی در شورای شهر هم نتوانست هیچ توفیقی به دست آورد؟ آیا نارضایتی گسترده مردم از عملکرد اصلاحطلبان هم ناشی از وجود سلطه بوده است؟!
به هر روی به نظر میرسد طیفهایی از اصلاحطلبان در شرایطی که دور از قدرت به سر میبرند بنا دارند دو دستور کار را پیش بگیرند؛ نخست آنکه فضای سیاسی را به شدت سیاه جلوه دهند و دوم با رادیکالکردن فضا خود را بازهم بر سر زبانها بیاورند؛ هرچند بعید است چنین سیاستهای کهنهای بازهم پاسخگوی حال بحرانی جبهه اصلاحات باشد.
دیدگاه تان را بنویسید