عذرخواهی یا تداوم زیادهخواهی؟ | سیگنال سفر وزیرخارجه ترکیه به ایران
محسن پاک آیین در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی تصریح کرد که دعوت حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برای حضور از همتای ترکیه ای خود در جهت تحقق همان شعار سیاست خارجی دولت سیزدهم یعنی تعمیق و گسترش مناسبات با همسایگان است، نه کنترل باکو از طریق آنکارا.
طبق اخبار واصله قرار است مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه به دعوت رسمی حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی خود فردا دوشنبه به تهران سفر کند. اگرچه می توان اهداف، دلایل و دستور کارهای متعدد و مختلفی برای این سفر و دیدار دوجانبه برشمرد، اما به نظر می رسد تحولات مربوط به منطقه قفقاز جنوبی و قره باغ و تنش های اخیر بین تهران با آنکارا و باکو از اهمیت بالایی در رایزنیهای دو طرف برخوردار باشد. پیرو این نکته دیپلماسی ایرانی در گفت و گویی با محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در آذربایجان، ازبکستان، تایلند، زامبیا و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به بررسی بیشتر ارتباط تحولات منطقه قفقاز جنوبی با سفر وزیر امور خارجه ترکیه به ایران پرداخته است که در ادامه از نظر می گذرانید:
قرار است که فردا دوشنبه مولود چاووش اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه طی دعوت همتای ایرانی خود به تهران سفر کند. به نظر می رسد این سفر بعد از تحولات منطقه قفقاز جنوبی و تنش دیپلماتیک باکو و آنکارا با تهران به دلیل دستگیری رانندگان ایرانی و نیز توقف و بازرسی اتوبوس ها و کامیون های با پلاک جمهوری اسلامی در مسیر گوروس – قاپان قدری معنادار است، چرا که بی شک ترکیه کارگردان تحولات قره باغ به شمار می رود. اگر چه برای این سفر اهداف و دلال متعددی می توان بر شمرد ولی از منظر تحولات قفقاز جنوبی و قره باغ آیا حضور وزیر امور خارجه ترکیه به معنای تحقق شعار دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی با محوریت تعمیق و گسترش روابط با همسایگان است و یا اینکه جمهوری اسلامی با دعوت از چاووش اغلو سعی دارد از طریق برادر بزرگتر (ترکیه) به نوعی جمهوری آذربایجان را کنترل کند؟
ابتدا به ساکن من معتقدم که اهداف، دلایل و دستور کار متعددی از مسائل منطقه خاورمیانه گرفته تا همکاری های دو جانبه و حتی آینده توافق هسته ای و ... برای سفر وزیر امور خارجه ترکیه به ایران وجود دارد، اما چون محور مصاحبه سایه تحولات منطقه قفقاز جنوبی و قره باغ بر سفر چاووش اوغلو به تهران است، لذا من هم در این رابطه تصور می کنم که دعوت حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برای حضور از همتای ترکیه ای خود در جهت تحقق همان شعار سیاست خارجی دولت سیزدهم یعنی تعمیق و گسترش مناسبات با همسایگان است، نه کنترل باکو از طریق آنکارا.
چرا؟
چون من اعتقاد ندارم که ترکیه برادر بزرگتر جمهوری آذربایجان و کارگردان تحولات منطقه قفقاز جنوبی وقره باغ است. به هرحال جمهوری آذربایجان یک کشور مستقل است. لذا روابط تهران – باکو هم روابطی مستقل از روابط ما با دیگر کشورهاست، همچنانی که روابط ما با ترکیه هم روابط مستقلی است.
ولی از زمان جنگ قره باغ در پاییز سال گذشته شاهد بیشترین همراهی، همگرایی و همسویی سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی، اقتصادی و ... بین ترکیه و جمهوری آذربایجان هستیم به گونهای که برخی معتقدند این الهام علی اف بدون اجازه اردوغان حتی آب هم نمی خورد. پس چگونه قائل به این تفکیک بین آنکارا و باکو هستید؟
ببینید اگر امروز در تحولات قفقاز جنوبی و قره باغ شاهد بیشترین هماهنگی و همسویی بین روابط آنکارا و باکو هستیم به دلیل نیاز جمهوری آذربایجان به کشوری در جهت تقابل با ارمنستان است و چون آنکارا این تقابل تاریخی را با ایروان داشته و دارد، خود به خود این دو کشور (ترکیه و جمهوری آذربایجان) در یک جبهه قرار گرفته اند، اما این مسئله به معنای آن نیست که ترکیه برادر بزرگتر جمهوری آذربایجان تلقی شود. مطمئن باشید اگر در آینده روابط باکو و ایروان بهبود پیدا کند این میزان از وابستگی سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی جمهوری آذربایجان به ترکیه کاهش پیدا خواهد کرد. پیرو این نکته من زمانی که به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در باکو خدمت میکردم در مقاطع مختلف شاهد استقلال سیاسی و دیپلماتیک باکو در برابر سیاست های آنکارا بودم. به خصوص در دوره ظهور جریانات تکفیری که با حمایت ترکیه سعی می شد ترک ها و آذری های اهل سنت به سوریه و عراق فرستاده شوند اختلافات جدی بین جمهوری آذربایجان و ترکیه شکل گرفت، کما اینکه در مسائلی مانند مسائل اقتصادی و تجاری فی ما بین هم اختلافاتی بین دو کشور وجود داشت. پس این گونه نیست که بگوییم باکو در مسیر و ریلگذاری آنکارا حرکت می کند و ترکیه بردار بزرگتر جمهوری آذربایجان است، اگر چه اکنون بیشترین همراهی و همسویی بین دو کشور وجود دارد.
با اینکه گزاره تحلیلی شما تا اندازهای محل چالش است، اما اگر بر فرض محال پاسخ شما را نزدیک به واقعیت بدانیم و این تصور را داشته باشیم که باکو در مقاطع مختلف سیاست های آنکارا را به چالش کشیده است ولی آیا این نگاه برادر بزرگتری از سوی ترکیه میتواند زیر سوال رود یا خیر. چون اردوغان همواره به دنبال تحمیل نگاه خود بر جمهوری آذربایجان بوده است؟
در این رابطه من معتقدم که ترکیه همواره سعی کرده است بر اساس تفکرات نئوعثمانی گری عملا نقش برادر بزرگتر کشورهای ترک زبان را بر عهده بگیرد. هم چنانی که در پاسخ به سوال قبلی شما هم اشاره کردم چون اکنون جمهوری آذربایجان برای تقابل با ارمنستان به یک کشور حامی نیازمند است و ترکیه این نقش را پذیرفته، عملاً ترکیه نقش برادری بزرگتر را برای خود تعریف کرده است، اما این نکته لزوما به معنای آن نیست که جمهوری آذربایجان به طور مداوم و تضمین شده این برادری بزرگتر ترکیه را خواهد پذیرفت. باز هم تکرار می کنم اگر در آینده روابط باکو و ایروان بهبود پیدا کند این میزان از وابستگی سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی جمهوری آذربایجان به ترکیه کاهش پیدا خواهد کرد. اما در آن سوی ماجرا به هر حال ترکیه برای افزایش قدرت و نفوذ خود به خصوص در برابر روسیه و جمهوری اسلامی ایران سعی دارد نقش برادری بزرگتر و نیز یک بازیگر ذینفوذ در تحولات قفقاز جنوبی و قرهباغ برای خود تعریف کند.
با این تفاسیر و از منظر تحولات قفقاز جنوبی سفر وزیر امور خارجه ترکیه تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد؟
در پاسخ به سوال شما باید این نکته بسیار مهم را مد نظر قرار دهیم آیا کشورها حاضر در منطقه و بازیگران ذینفوذ در تحولات قفقاز جنوبی به دنبال همکاری هستند یا به دنبال تشدید اختلافات و درگیری ها؟ چون به هر حال اختلافات سیاسی، دیپلماتیک، مرزی، امنیتی و ... بخش لاینفک مناسبات کشورها در منطقه قفقاز جنوبی است، به خصوص بعد از جنگ ۴۴ روزه پاییز سال گذشته که بر شدت این اختلافات و تعارض منافع بین کشورهای حاضر در منطقه افزوده است. بنابراین در این شرایط باید نگاه و اولویت کشورها افزایش تعامل و همکاری برای تنشزدایی باشد. ضمن اینکه اصل توازن قوا بین کشورها در منطقه قفقاز جنوبی بسیار حائز اهمیت است. یعنی هیچ کشوری نمی تواند خود را قدرت برتر منطقه بداند. در همین راستا جمهوری اسلامی ایران روابط بسیار مناسبی، هم با جمهوری آذربایجان و هم با جمهوری ارمنستان دارد در عین حال روابط تهران با آنکارا، تفلیس و مسکو هم روابط حسنهای است. بنابراین جمهوری اسلامی ایران بیشترین نفوذ را در منطقه قفقاز جنوبی میتواند داشته باشد. از این منظر عملاً سفر وزیر امور خارجه ترکیه باید در مسیر تعامل، افزایش همکاریها و تنش زدایی مورد ارزیابی قرار گیرد تا اصل توازن قوا تحقق پیدا کند. پیرو این نکته باید در سفر چاووش اوغلو به ایران این نکته یادآوری شود که قطعاً آنکارا از مسیر تحریک باکو در منطقه قره باغ نمیتواند به اهداف خود برسد، کما اینکه تاکنون ترکیه نتوانسته است از این مسیر به اهداف خود برسد.
منظور مشخص شما از اهداف ترکیه ذیل تحریک جمهوری آذربایجان چیست. آیا منظور ایجاد دالان زنگه زور و اتصال ترکیه از جمهوری نخجوان به جمهوری آذربایجان است؟
بله هدف محوری ترکیه مسئله ایجاد دالان زنگه زور برای رسیدن مستقیم از مسیر جمهوری نخجوان به جمهوری آذربایجان بود که تاکنون محقق نشده است. به هر حال آنکارا و شخص اردوغان بعد از پیروزیهای جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال گذشته این تصور را داشت که می تواند مناسبات سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی و حتی ژئوپلتیک منطقه را بر اساس اهداف خود تعریف کند که تاکنون موفق به این امر نشده است. پیرو این نکته باز هم تاکید میکنم در سفر وزیر امور خارجه ترکیه به ایران و یا در سفرهای متقابل ایران باید این نکته به مقامات آنکارا گوشزد شود که سیاست و نگاه محوری ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی نباید تحریک کشورها برای تقابل و تنش زایی در جهت تحصیل منافع و اهداف ترکیه باشد. باید اصل را بر افزایش مناسبات، همکاریها و تنش زدایی قرار تا منافع همه کشورهای منطقه تامین شود.
اگرچه بعد از آزادی رانندگان ایرانی توسط جمهوری آذربایجان شاهد مدیریت نسبی تنش ماه های اخیر بین جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران هستیم، اما به نظر می رسد کماکان این اختلافات می تواند به صورت آتش زیر خاکستر عمل کند، حال سفر وزیر امور خارجه ترکیه تا چه اندازه قادر خواهد بود این آتش زیر خاکستر را به طور کلی مهار کند؟
بی شک دیپلماسی بهترین و تنها راه حل برای کاهش اختلافات بین کشورهاست. زمانی که به قول شما اختلافات بین ایران و جمهوری آذربایجان یا هر کشور دیگری در حکم آتش زیر خاکستر است، قطعاً دیپلماسی آب روی این آتش خواهد بود. لذا باید کشورها مسیر گفتوگو و مذاکره را برای کاهش مشکلات خود انتخاب کنند. تنش زایی، تحریک دیگر کشورها و تقابل نمی تواند منافع هیچ کشوری را به صورت دائمی تامین و تضمین کند. از این منظر گفت و گوهای جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران و یا مذاکرات مقامات تهران – آنکارا بی شک می تواند دستاوردهای جدی برای همه به همراه داشته باشد. پس قطعاً این سفرها و مذاکرات باید ادامه پیدا کند، به ویژه آنکه تنشها و اختلافات کنونی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران چندان عمیق نیست، اگرچه برخی سعی دارند این اختلافات را عمیق و جدی نشان دهند، اما به باور من می توان تنش کنونی را به طور کامل حل و فصل کرد و نیازی به تداوم و تشدید اختلافات در روابط دو کشور نیست. همچنانی که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم جمهوری اسلامی ایران روابط بسیار مناسبی با همه کشورهای قفقاز دارد، از جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان گرفته تا گرجستان، روسیه و ترکیه؛ این مزیتی است که تنها ایران از آن برخوردار است. اما با این وجود جمهوری اسلامی ایران علی رغم برخورداری از این امتیاز هیچگاه به دنبال اختلاف افکنی و تنش زایی نبوده است، بلکه در تمام این سال ها ایران اصل را بر تعامل، همکاری و تنش زدایی قرار داده است، کما اینکه در جنگ قره باغ سال گذشته هم تهران محور تلاش های خود را برای پایان جنگ و برقراری صلح و ثبات پایدار و عمیق از مسیر دیپلماسی قرار داده بود.
شما عنوان داشتید که اختلافات کنونی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان چندان عمیق نیست، اما به نظر میرسد تلاش مشترک آنکارا و باکو برای ایجاد دالان زنگه زور با هدف اتصال مستقیم ترکیه از مسیر جمهوری نخجوان به جمهوری آذربایجان و قطع دسترسی ایران و جمهوری ارمنستان و نیز تحرکات باکو در جاده گوروس – قاپان و تحولات مربوط به دالان لاچین حکایت از تغییرات ژئوپلیتیک منطقه قفقاز جنوبی و قره باغ ضد منافع ایران دارد. حال باز هم معتقدید که تنش فی مابین چندان جدی و عمیق نیست؟
اول اینکه ترکیه باید بداند در اثر رفتارهای خود و سیاست خارجی سال های اخیر به جایی رسیده است که تنها جمهوری اسلامی ایران به عنوان همسایه قابل اتکا برای این کشور باقی مانده است. به هر حال روابط جمهوری ارمنستان که از سال ها پیش قطع شده بود. مناسبات با قبرس و یونان هم بسیار تیره و تار است؛ سوریه و عراق هم به دلیل تجاوزات ترکیه که تا به اکنون ادامه دارد چندان دل خوشی از سیاست های آنکارا ندارند. بنابراین ترکیه باید بداند که اگر بخواهد به این رفتارهای خود ادامه دهد تنها به ضرر اهداف و منافع آنکارا است. لذا ترکیه به جای ایجاد هژمون در منطقه قفقاز جنوبی و تحمیل منافع خود بر دیگر کشورها باید اصل را بر همکاری، تنشزدایی و تعامل قرار دهد. مضافا در پاسخ روشن به سوال شما جمهوری اسلامی ایران به طور راهبردی مخالف هرگونه تلاش ترکیه، جمهوری آذربایجان و یا هر کشوری در جهت ایجاد تغییر ژئوپلتیک در منطقه قفقاز جنوبی است. این مخالفت جدی جمهوری اسلامی ایران، هم در دولت حسن روحانی و هم در دولت سید ابراهیم رئیسی بارها عنوان شده است. علاوه بر گفت وگوهای دیپلماتیک، جمهوری اسلامی از طریق رزمایشهای نظامی هم مخالفت جدی خود را با هر گونه تلاشی در جهت ایجاد تغییرات مرزی در منطقه قفقاز جنوبی نشان داده است. اتفاقا بعد از این ارسال پیام های جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم که جمهوری آذربایجان و ترکیه از جدیت برای ایجاد تغییرات مرزی در منطقه قفقاز جنوبی عقب نشینی کردند و در ادامه باکو و آنکارا عنوان داشتند که سعی دارند از طریق دیپلماسی چالش ها و اختلافات خود را حل و فصل کنند. در این راستا سفر فردا دوشنبه وزیر امور خارجه ترکیه به ایران میتواند در این چهارچوب مورد ارزیابی قرار گیرد. قطعا ایران هم از این رویکرد استقبال می کند و می تواند مبنای همکاری و گفت وگوهای دیپلماتیک با ترکیه و جمهوری آذربایجان باشد. ضمن اینکه روسیه هم به این آگاهی رسیده که توافق صلح سال گذشته بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در خلال جنگ قره باغ دارای اشکالاتی است. از این رو مسکو هم به دنبال مذاکرات دیپلماتیک با باکو و ایروان است تا بتواند این نواقص را در توافق صلح به خصوص بند نهم که منشاء اختلافات مرزی فعلی است حل کند. در این رابطه ارمنستان هم چراغ سبز خود را برای حل این مشکلات نشان داده است. بنابراین اگر کشورها به دنبال رسیدن به یک راه حل مشترک هستند می توان این راه حل را پیشنهاد داد که هم جمهوری آذربایجان باید به ارمنستان این اجازه را بدهد که از جمهوری نخجوان عبور کند و به ایران برسد و در ازای آن ارمنستان هم موافقت کند که باکو هم از خاک این کشور به جمهوری نخجوان و ترکیه برسد. اگر در ادامه شاهد حل اختلافات دیرینه ترکیه و ارمنستان بودیم که ترکیه هم می تواند از مسیر جمهوری نخجوان عبور کند تا به باکو برسد. اگر این اتفاق بیفتد به سود همه کشورهای منطقه است و به طور طبیعی ژئوپلتیک منطقه هم تغییر پیدا نخواهد کرد، بلکه هر کشوری با توافق با کشور دیگر می تواند با استفاده از امتیازات ترانزیتی و مواصلاتی دیگر کشورها به اهداف و منافع خود برسد و در ازایش امتیازات ترانزیتی و مواصلاتی خود را در اختیار کشور مقابل قرار دهد. اینگونه همه می توانند به منافع مشترک جمعی دست پیدا کنند. این راه حلی است که قطعاً مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد گرفت در غیر این صورت هر راه حل دیگری که بخواهد که ژئوپلتیک منطقه را تغییر دهد با مخالفت جدی دیپلماتیک و نظامی جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید