عبرتهایی از دولت روحانی
فردا | بزرگترین سرمایه یک دولت، «اعتماد مردم» است و این سرمایه مثل یک گلی می ماند که رسیدگی و مراقبت فراوان می خواهد و اگر این اتفاق نیفتد خیلی زود پژمرده و سپس خشک می شود. اتفاقی که برای دولت حسن روحانی افتاد.
کشور به لحاظ اقتصادی اوضاع و احوال درستی ندارد و هر روز هم این وضعیت دشوارتر می شود. در این بین صحبت های دولتمردان گرچه امیدبخش است اما با باور و احساس مردم فاصله بسیار دارد. ماه های آخر دولت محمود احمدی نژاد و حسن روحانی وضعیت به گونه ای بود که جامعه برای آمدن رئیس جمهور جدید لحظه شماری می کردند و امید داشتند تا دولت جدید با اعمال تغییراتی در سبک مدیریتی کشور گشایش هایی را در زندگی آنها رقم بزند بنابراین اعتمادی که این روزها درباره دولت سیزدهم وجود دارد، از هر سرمایه ای گرانبها تر است و دولتمردان ضمن آنکه برای حفظ این سرمایه از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، باید با صداقت کامل مردم را در جریان تلاش ها و فعالیت های خودشان قرار دهند.
دولت روحانی درس عبرتی برای دولت سیزدهم و دولت های آینده است. با آنکه او در 29 اردیبهشت 1396 با کسب قریب به 24 میلیون رأی حضورش را در پاستور تداوم بخشید اما 4 سال بعد به عنوان نامحبوب ترین رئیس جمهور ایران شناخته می شد. علت کاملا روشن است، او در انتخابات وعده هایی داد که نه تنها به آنها عمل نکرد بلکه هیچ گاه از در صداقت با مردم وارد نشد. روزی که دلار روند صعودی به خود گرفت به فرافکنی روی آورد و همه علل و عوامل این مسئله را به خارج دولت ربط داد. علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره این مسئله می گوید « در دولت به آقای روحانی گفته بودند اگر قیمت ارز آزاد شود بیشتر از 5 هزار تومان نمی رود، او نیز باور کرده بود. وقتی قیمت دلار به 11 هزار تومان رسید، آقای روحانی به آن افراد در دولت معترض شد اما وقتی آقای روحانی در صداوسیما و مجلس درباره افزایش قیمت دلار صحبت کرد هیچ گاه نگفت این به خاطر تصمیم غلط دولت بود بلکه دلیل آن را به وقایع دی ماه 96 و پیروزی ترامپ در آمریکا و کنار کشیدن او از برجام ربط داد». وقتی قیمت بنزین یک شبه گران شد او با خنده معناداری اعلام کرد «از این اتفاق خبر نداشته و خودش نیز صبح که از خواب بلند شده متوجه مسئله شده است».
اینها تنها گوشه هایی از بی صداقتی حسن روحانی با مردم بود. حسن روحانی به انتقادها درباره وضعیت نامطلوب اقتصادی نیز طوری پاسخ می داد که گویی دولتش در حل مشکلات شق القمر کرده است که در وضعیت تحریم های آمریکا، نگذاشته کشور دچار قحطی کالا شود. عزت الله یوسفیان ملا در وصف نگاه مردم به دولت حسن روحانی این طور می گوید «راهی که آقای روحانی رفت، راه عدم اعتماد مردم به او بود. او بهترین صحبت را می کرد و اگر مردم به آن موضوع باور داشتن به محض شنیدن صحبت های آقای روحانی، به آن موضوع شک می کردند. یعنی صحبت هایش در باور مردم اثر معکوس می گذاشت.»
وقتی صحبت های حسن روحانی را مرور کنیم، او همواره دولت آمریکا را باعث و بانی وضعیت کنونی کشور بیان می کرد و خطاب به مردم می گفت «اگر می خواهید نفرین کنید آدرسش واشنگتن، کاخ سفید است». دولت حسن روحانی بارها و بارها توسط منتقدانش «ناتوان و ناکارآمد» توصیف شد و امروز همان منتقدان در پاستور مسئولیت به عهده گرفته اند.
صحبت های این روزهای دولتمردان با آنچه قبلا خودشان برای دولت حسن روحانی نسخه می نوشتند همخوانی ندارد. جامعه انتظار دارد دولتی که بارها اعلام کرد «معیشت مردم را با سیاست خارجی گره نمی زند»، طوری تدبیر کند که همین اتفاق بیفتد، نه آنکه به محضی که علی باقری از پشت میز مذاکره در وین بلند شد، دلار در تهران شروع به گران شدن کند و گرانی ارز مستقیما بر تمام قیمت ها اثر بگذارد. ضمن آنکه وقتی از مهار شیب تورم سخن می گویند، آمارش مطابق با واقعیت های صحنه باشد که مردم آن را در زندگی خود حس کرده باشند بنابراین وقتی رئیس جمهور و سخنگوی دولت هر دو از کنترل تورم می گویند دقیقا مصداق بیاورند که مردم آن را در کدام جنبه از هزینه های زندگی خود حس کرده اند.
البته ناگفته نماند، قطعا دولت در 4 ماه گذشته از هیچ کوششی برای حل مشکلات مردم دریغ نکرده، در عین حال به اطلاعاتی دست یافته که متوجه شده حل مشکلات به آن آسانی ها نیز که قبلا تصور می کرد نیست. در چنین وضعیتی بهترین اقدام آن است که دولت مردم را در جریان واقعیت های اقتصادی کشور بگذارد و به مردم اعلام کند «برای مهار تورم این اقدامات را انجام داده اما موفق نشده است» و از مردم کمک بخواهد، در این صورت جامعه همراهی خواهد کرد و اعتماد عمومی به دولت حفظ می شود.
دیدگاه تان را بنویسید